در طی بیش از دو و نیم سال گذشته در روزهای دوشنبه، با شهدای مجموعه سلامت فارس در طول سالهای دفاع مقدس که در کنار خدمات پشتیبانی در جبهههای حق علیه باطل و خدمت به رزمندگان غیور میهن در بهداریها و بیمارستانهای صحرایی، شهدای گرانقدری را به این انقلاب تقدیم کردهاند، آشنا شدیم.
در طول این مدت، بخش «همراه با شهدا» با معرفی شهدای استان فارس، شهدای مدافع حرم و شهدای مدافع سلامت استان فارس ادامه داشته است که در این مطلب نیز با شهید «محبوب زینلی»، از شهدای مدافع سلامت استان فارس آشنا میشویم.
شهید محبوب زینلی
تاریخ و محل تولد: ۱۸/۶/۱۳۴۸ شهرستان لار
تاریخ و محل شهادت: ۲۹/۴/۱۳۹۹ شهرستان لار
دکتر «محبوب زینلی» در تاریخ ۱۸ شهریور ماه سال ۱۳۴۸ در شهرستان لار چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در لار گذراند. در دوران جنگ تحمیلی و تجاوز ناجوانمردانه رژیم بعثی به ایران، عرق میهن پرستی و عشق و علاقه شدیدش به حضرت امام (ره)، در سال ۱۳۶۵ و در حالی که هنوز ۱۷ سال بیشتر نداشت، با هدف خدمت به میهن و به صورت داوطلبانه، رهسپار مناطق عملیاتی جنگ شد و به مدت ۶ ماه در خط مقدم جنگ حضور داشت.
پس از بازگشت از جبهه، بار دیگر تحصیلاتش را ادامه داد و مدرک دیپلم خود را در رشته تجربی گرفت. در سال ۱۳۶۶ موفق شد در رشته علوم آزمایشگاهی دانشگاه علوم پزشکی شیراز ادامه تحصیل دهد. شهید زینلی بعد از دریافت مدرک کارشناسیاش به خدمت سربازی رفت.
زینلی از استعداد فوقالعادهای برخوردار بود که این موضوع همراه با عشق و علاقه فراوان به دانشاندوزی، او را بار دیگر رهسپار سنگر علم کرده و بار دیگر با شرکت در آزمون سراسری، در سال ۱۳۷۲ در رشته دندانپزشکی دانشگاه شهید بهشتی تهران پذیرفته شود. در طی این سالها بارها به عنوان دانشجوی برتر مورد تقدیر دانشگاه قرار گرفت. او همچنین به دلیل علاقه فراوان به ورزش فوتبال، در تمام مقاطع تحصیلی عضو تیم منتخب فوتبال آموزشگاهی، دانشجویی و شهرستان بود.
مرحوم زینلی که همیشه خدمت به مردم را سرلوحه اقداماتش قرار داده بود، در سال ۱۳۷۸ به استخدام شبکه بهداشت و درمان لارستان درآمد و همزمان در دانشکده لارستان نیز تدریس میکرد و با تأسیس یک کلینیک دندانپزشکی، زمینهساز کارآفرینی گروهی از همتایان، همکاران و دندانپزشکان توانمند شد.
وی همیشه به یاد آن دوران و از دست دادن دوستان و همرزمان شهیدش غبطه میخورد و با اینکه بارها با موقعیت های کاری و زندگی مرفه در خارج از کشور مواجه شد؛ اما هرگز وطن خود را با نیت زندگی بهتر، ترک نکرد.
شخصیت مقاوم زینلی انگیزه بخش بسیاری از جوانان تحصیل کرده و گرهگشای بسیاری از مشکلات همشهریانش بود و برای کمک به دیگران از هیچ تلاشی دریغ نمیکرد. روحیه ورزشکاری، شوخ طبعی، شاد زیستی، شجاعت، مردمداری، خوشاخلاقی و خیرخواهی او زبانزد خاص و عام بود و آنچه او را از دیگران متمایز میساخت، برخورد یکسان و محترمانه با همه اقشار جامعه بود.
در دوران همهگیری بیماری کرونا و تعطیلی بسیاری از مشاغل، هرگز راضی به کاهش ساعت کاری و یا مرخصی نشد و معتقد بود مردم در هر زمانی به خدمات دندانپزشکی نیاز دارند.
اما در تیر ماه سال ۱۳۹۹ شهید زینلی در حین خدمت به بیماری کرونا مبتلا شد و به خاطر درگیری شدید ریهها، در بیمارستان امام رضا (ع) لار بستری شد و با وجود تلاشهای فراوان کادر درمان، در روز ۲۹ ماه تیر سال ۱۳۹۹ چشم از جهان فرو بست و به دیدار حق شتافت. وی نخستین شهید مدافع سلامت لارستان لقب گرفت.
شهید زینلی از زبان همسرش:
- خاطرات فراوانی از فداکاریهای همسرم به یاد دارم؛ ولی این خاطره برایم رنگ و بوی دیگری دارد. یکی از آشنایان ما بعد از فوت همسرم میگفت: یک شب با دندان درد شدیدی به سراغم آمد؛ به طوری که نمیتوانستم با هیچ قرص مسکنی آرام بگیرم. سریع با دکتر زینلی تماس گرفتم و دکتر هم بلافاصله در مطب حاضر شد تا روی دندانم کار کند. حدود ساعت ۳ بعد از نیمه شب بود که دکتر مشغول ترمیم دندانم شد و بعد از اتمام کار من به واسطه مواد بی حسکننده تزریقی روی یونیت دندانپزشکی خوابم برد و زمانی به خودم آمدم و بلند شدم که ساعت هفت و ۳۰ دقیقه صبح بود و متوجه شدم که دکتر زینلی هم روی صندلی کنار یونیت من تا صبح در مطب خوابیده بود. خیلی ناراحت شدم که دکتر به خاطر من مجبور شده بود از خواب شبش بزند و بعد هم تا صبح همان جا بماند. به نشانه اعتراض به دکتر زینلی گفتم: چرا مرا بیدار نکردید؟ دکتر در جواب گفتند که بعد از این درد شدیدی که شما کشیدید و بعد راحت به خواب رفتید، دلم نیامد که شما را بیدار کنم و این احساس همدردی دکتر با من بیمار برایم واقعا جالب بود.
- در زمانی که همسرم به دلیل بیماری کرونا در بیمارستان بستری بود، بسیاری از دوستان، آشنایان و حتی مردم شهر برای شفای دکتر دست به دعا شده بودند. یک روز یادم هست که صبح زود میخواستم از در خانه بیرون بیایم که چند نفر از کارگران شهرداری با لباسهای نارنجی که بر تن داشتند روبروی منزل ما نشسته بودند و گریه میکردند. با حالت ناراحتکنندهای که داشتند میگفتند که: ما اینجا نشستهایم و برای دکتر دعا میکنیم که زود خوب شود و برگردد. ما از آقای دکتر محبت و خوبیهای بسیاری دیدهایم.
انتهای پیام