مجموعه سلامت فارس در طول سالهای دفاع مقدس، در کنار خدمات پشتیبانی در جبهههای حق علیه باطل و خدمت به رزمندگان غیور میهن در بهداریها و بیمارستانهای صحرایی، شهدای گرانقدری را به این انقلاب تقدیم کرده که در روزهای دوشنبه هر هفته، با این آلالههای جاویدان آشنا میشویم. در این مطلب با شهید «حسین پورزارعی» بیشتر آشنا میشویم.
شهید حسین پورزارعی
تاریخ و محل ولادت: ۱۰خرداد۱۳۳۶، فیروزآباد
تاریخ و مکان شهادت: ۲۴فروردین۱۳۶۵، منطقه شرهانی اهواز
محل خدمت: بهداری فیروزآباد
برشی از کتاب پروانههای بیپروا؛ معرفی و زندگینامه شهدای دانشجو و کارمند دانشگاه علوم پزشکی شیراز
شهید حسین پورزارعی اهل فیروزآباد فارس بود و در سال ۱۳۳۶ در یک خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. در کنار درس و مدرسه برای تأمین مایحتاج زندگی به پدر زحمتکش خود نیز کمک میکرد. حسین دومین فرزند خانوادهاش بود. تا پایه نهم بیشتر درس نخواند و آماده رفتن به خدمت سربازی شد. اواخر پایان خدمت حسین، مصادف شده بود با حوادث روزهای آخر حکومت ستمشاهی که در نهایت با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) به سرانجام رسید. دوستان صمیمی او حسین هوشیار و محمدرضا جهانی بودند که هر دو در راه دفاع از آرمان و مکتب خود به شهادت رسیدند.
بعد از اتمام سربازی تقاضای کار در بهداری داد و مدتی بعد در بهداری فیروزآباد مشغول به کار شد. حسین صبحها در بهداری مشغول خدمت بود، عصرها هم که وقت آزاد داشت، به سراغ شغل دوم می رفت. سال ۱۳۵۹ خداوند فرزندی پسر به او هدیه داد که اسمش را یاسر گذاشتند و دومین فرزندش هم بعدها زهرا نام گرفت. روزگار به آرامی در گذران بود؛ ولی دوام این روزگار آرام، موقت بود؛ تا اینکه رژیم بعث عراق، جنگ ناجوانمردانه را بر ضد میهن عزیزمان ایران شروع کرد.
اما به خواست و قوه الهی این حملات، با مقاومت دلیرانه جوانان این مرز و بوم روبهرو شد. شهید حسین پورزارعی هم یکی از این دلیرمردان بود که غیرت و مردانگیاش برای دفاع از دین و کشور و ناموسش، او را به سمت میدان رزم کشانید. عاشقانه در صحنههای جنگ و عملیات جنگید و در این مدت بیشتر، از طریق نامه با خانوادهاش در ارتباط بود. سرانجام سال ۱۳۶۵، سالِ به آرزو رسیدن حسین بود و در عملیاتی، در منطقه شرهانی اهواز به دیدار با معبودش رسید.
فرازی از وصیت نامه شهید حسین پورزارعی
امیدوارم که این وصیتنامه سرمشقی باشد برای دیگران که در پشت جبههها، سنگر اسلام را حفظ میكنند. باری، اینکه من به کربلای ایران عازم شدم، با دلخواه خودم بود و برای پایداری دین مبین اسلام و حفاظت [از] ناموس و دفاع از خاک میهن و برای اینکه پیر جماران، امام عزیزمان تنها نباشد به هَل مِن نَاصِرٍ امام لبیک گفته و به بازماندگان خود توصیه میکنم که راه مرا ادامه دهند و امام خمینی را تنها نگذارند؛ چونکه بر هر فرد مسلمان واجب است از دین و ناموس جمهوری اسلامی دفاع نماید؛ حالا به هر طریقی که باشد....
انتهای پیام