مسلم خانی، کارشناس اقتصادی و فضای کسب و کار در یادداشتی که به صورت اختصاصی در اختیار ایکنا قرار داده، به تشریح 12 الگوی علمی و عملی برای رشد تولید و دستیابی به نظام تولید در بنگاههای کسب وکار پرداخته است.
متن این یادداشت به شرح ذیل است:
پیرامون الگوهای تحقق شعار امسال به ویژه در حوزه رشد تولید، 12 نکته عملیاتی که منبعث از مطالعات ملی و بینالمللی هستند به اختصار بیان میشود.
1- اولین نکته مهم، خوشهسازی و شبکهسازی کسب و کارهای کوچک، متوسط و بزرگ است بهویژه در حوزه کسب و کارهای متوسط و کوچک، خوشهسازی و شبکهسازی به افزایش کیفیت کالاها و خدمات و به بهبود برند و توسعه پهنه بازار و به استانداردسازی کالاها و خدمات کمک میکند و موجب میشود سهم بنگاههای کسب و کار کوچک و متوسط از توسعه اقتصادی افزایش پیدا کند.
2- نکته دوم، بهرهوری است که بر رشد تولید مؤثر است. استقرار نظامهای بهرهوری در بنگاههای کسب و کار موجب میشود که یک بنگاه کسب و کار بهرهور داشته باشیم و سرمایه در این بنگاه کسب و کار، منابع انسانی و فناوریهای تولید و نهادههای تولید و مواد اولیه به صورت بهرهورانه مدیریت شوند. تمامی فرآیندهای ورودی، پردازش و خروجی اگر در قالب نظام بهرهوری؛ راهبری و مدیریت شوند حتماً به کاهش قیمت کالا و خدمت و به افزایش بهرهوری و افزایش کیفیت منجر خواهد شد.
3- نکته سوم که به رشد تولید بسیار کمک میکند، بهسازی و بازسازی فناوریهاست که در بنگاههای کسب و کار صنعتی این موضوع از اهمیت ویژهای برخوردار است. ما باید تبرهای خودمان را تیز کنیم و تیز کردن تبرها در بنگاههای کسب و کار صنعتی از طریق بهنگامسازی فناوریها اتفاق میافتد.
4- نکته چهارم بهبود و توسعه سرمایه انسانی است. به یاد داشته باشیم بنگاههای کسب و کار بدون کارگران و کارمندان و بدون سرمایههای انسانی شانسی برای موفقیت نخواهند داشت. آموزش منابع انسانی، ایجاد نظامهای انگیزشی برای منابع انسانی، استقرار نظام جبران خدمات منصفانه و عادلانه به گونهای که همکاران و کارگران در آن بنگاه کسب و کار احساس رضایت کنند. سهامدار کردن کارگران و مجموعه دیگری از فعالیتها به افزایش سهم و نقش سرمایههای انسانی در بنگاههای کسب و کار و رشد تولید منجر خواهد شد.
5- عامل پنجم کاهش هزینههای بالاسری است. بسیاری از بنگاهها هزینههای بالاسری نادیده و نامرئی فراوانی دارند که با کنترلهای بهرهورانه و با بررسیهای مجدد میتوان هزینهها را به حداقل رساند و یا حتی حذف کرد. بخشی از راهکارهای حذف هزینههای بالاسری در درون بنگاه نهفته است و به وسیله خود کارآفرین و بنگاه قابل انجام است و بخش دیگری از هزینههای بالاسری از بیرون و به دلیل قوانین و مقررات بر بنگاهها تحمیل میشود و لذا کاهش و حذف هزینههای بالاسری به رشد تولید منجر خواهد شد.
6- بازطراحی نظامهای تولید عامل ششم محسوب میشود. به یاد داشته باشیم روشها و الگوهای تولید روزبهروز، ساعت به ساعت و لحظه به لحظه در حال تغییر و دگرگونی هستند و لذا باید تلاش کرد نظامهای ISO را در بنگاههای کسب و کار مستقر کنیم، فرآیندها و روشهای تولید بهسازی شوند و از فناوریهای بهروز و دولت الکترونیک و شیوههایی از این دست برای کاهش زمان تولید و برای بهسازی نظامهای تولید به کار گرفته شوند.
7- نکته هفتم مربوط به دانشبنیانسازی تولید است. دانشبنیانسازی تولید قطعاً به افزایش اعتبار بنگاه کسب و کار کمک میکند و موجب میشود کالاها و خدمات بنگاههای کسب و کار، مشتریهای بینالمللی داشته باشند. دانشبنیان شدن بنگاههای کسب و کار به این مفهوم هست که اختراعات، ابداعات و طرحهای نوآورانه در بنگاههای کسب و کار سهم و نقش و جایگاه ویژهای را به خود اختصاص میدهند.
8- هشتمین نکته هم با صادراتگرا شدن محصولات و خدمات ارتباط ویژهای دارد. به هر میزان ما به سمت تولید کالاهای با رویکرد صادراتی و با رویکرد دارا بودن استانداردهای جهانی حرکت کنیم به همان میزان بازارهای جهانی را در اختیار خواهیم گرفت. در شرایط کنونی که ارزش پول ملی ما به شدت کاهش پیدا کرده صادرات کالاها و خدمات، ارزآوری و سودآوری بسیار زیادی را به دنبال دارند.
9- نکته نهم این است که تعامل بین بنگاههای کسب و کار و دانشگاهها میتواند گرههای زیادی را از صنعت باز کند. دانشجویان مقطع تحصیلات تکمیلی و مدیران حوزه پژوهشی دانشگاهها تلاش کنند پایاننامهها و رسالهها را مسئلهمحور کنند تا با این پایاننامهها بتوان معضلی از معضلات صنعت را حل و فصل کرد، یعنی هر پایاننامه بتواند یک مسئله یا مشکل را شناسایی کند و راهحلهای آن را ارائه دهد.
10- دهمین نکته که به رشد تولید بسیار کمک میکند ایجاد نظام رتبهبندی کیفی کالاها و خدمات است و طبق آن مصرفکننده نهایی و مشتری میتواند کالاها را براساس کیفیت، معیارها و سنجهها با یکدیگر مقایسه کند.
11- توسعه، تقویت و بهبود تشکلها و سازمانهای کارگری و کارفرمایی میتواند در سال مهار تورم و رشد تولید و در تحقق این شعار مؤثر باشد. تشکلها و سازمانهای کارگری و کارفرمایی در آموزش و توانمندسازی اعضای سازمانها و تشکلهای خودشان و در فرهنگسازی و در ترویج موضوع تولید ناب نقش بسیار مؤثری دارند.
12- آخرین نکته مربوط به گسترش پیمانهای دستهجمعی کار است. در واقع باید پذیرفت با حداقل دستمزد و با سرکوب دستمزدها نمیتوان منابع انسانی را راضی نگه داشت اما اگر به تناسب صنف، نوع فعالیت و نوع نظامهای دستمزدی و انگیزشی به سمت طراحی و استقرار پیمانهای دستهجمعی کار حرکت کنیم، یقیناً گسترش پیمانهای دستهجمعی کار به توسعه بهرهوری و رشد تولید و به کاهش قیمت تمامشده منتج خواهند شد. ما باید پیمانهای دستهجمعی را در هر صنف یا گروه و رسته شغلی بنگاه کسب و کار مستقر کنیم.
انتهای پیام