به گزارش ایکنا، اقدام راسموس پالودان، سیاستمدار افراطی سوئدی ـ دانمارکی که یک نسخه از قرآن را در مقابل سفارت ترکیه در استکهلم به آتش کشید بار دیگر موضوع «اسلامهراسی» را در اذهان مطرح کرد و نگرانی جوامع مسلمان مقیم سوئد و کل اروپا را برانگیخت.
این اولین بار نیست که پالودان، رهبر حزب راست افراطی «استرام کاکس» دست به سوزاندن نسخهای از قرآن کریم میزند. سال گذشته قرآنسوزی وی درگیریهای گستردهای را در این کشور باعث شد. تعداد زیادی از جوانان مسلمان مقیم این کشور به خیابانها ریختند و با طرفداران پالودان و پلیس درگیر شدند.
اصرار راسموس پالودان و حزب راستگرای او برای تکرار این اقدام، سؤالات بسیاری را در مورد هدف او ایجاد میکند؟ اینکه آیا اقدام او با انگیزههای مذهبی است یا سیاسی؟ این عمل همچنین پرسشهای بسیاری را در میان جوامع مسلمان سوئد و اروپا در مورد سیاستهای دولتهای اروپایی برای محدود کردن پیامدهای پدیده اسلامهراسی که پس از فروکش کردن آن در یک کشور اروپایی، در کشور دیگر افزایش مییابد، ایجاد میکند.
به نظر میرسد که مقامات سوئدی از احتمال بالا گرفتن انتقادات و اعتراضاتی که از سوی کشورهای عربی و اسلامی و در رأس آن ترکیه انتظار میرفت آگاه بودند. همه این عوامل سؤالات زیادی را برمیانگیزد که مقامات سوئدی چگونه به راسموس پالودان اجازه میدهند تا به رفتار شرمآور خود ادامه دهند.
اولاف کریسترسون، نخستوزیر سوئد، یکشنبه 22 ژانویه، در توئیت خود، سوزاندن قرآن توسط پالودان در استکهلم را محکوم کرد و نوشت: «آزادی بیان بخش اساسی دموکراسی است، اما همیشه اینگونه نیست که آنچه قانونی است، مناسب و منطقی باشد.» وی افزود: سوزاندن کتابهایی که برای بسیاری مقدس هستند، اقدامی بسیار شرمآور است. من میخواهم با همه مسلمانانی که از آنچه در استکهلم رخ داده است رنجیدهاند، ابراز همدردی کنم.
وزیر امور خارجه سوئد نیز در حساب توئیتر خود نوشت که «سوئد آزادی بیان گستردهای دارد، اما این بدان معنا نیست که دولت یا خود من از همه نظراتی که بیان میشود حمایت میکنیم.»
گزارشها حاکی از آن بود که پالودان پس از کسب مجوز رسمی از مقامات، یک نسخه از قرآن کریم را در مقابل سفارت ترکیه در استکهلم به آتش کشید.
راسموس پالودان از سال 2017 در شهرهای مختلف دانمارک اقدام به سوزاندن نسخههای قرآن کریم کرده است و به نظر ناظران با تکرار این رفتار، پا جای پای رهبران راست افراطی در عرصه سیاسی اروپا گذاشته است که دشمنی با اسلام و مهاجران مسلمان را برگ برنده میدانند و سعی میکنند از این رهگذر در رقابتهای انتخاباتی محبوبیت کسب کنند.
این اتفاق زمانی رخ داد که اخیراً مجله طنز فرانسوی شارلی ابدو کاریکاتورهای خود را در توهین به پیامبر اسلام در سپتامبر 2020 بازنشر کرد و در آن زمان به اعتراضات مسلمان در سراسر جهان منجر شد.
همچنین در آوریل 2021 گیرت ویلدرز، سیاستمدار راست افراطی هلندی، کلیپی را در حساب توییتر خود منتشر کرد با عنوان «نه به اسلام، نه به رمضان» که خشم جامعه مسلمانان سراسر اروپا و همچنین میلیون ها مسلمان در سراسر جهان را برانگیخت.
نهادهای رسمی اسلامی در سرتاسر جهان معتقدند که تحقیر ادیان نباید به عنوان آزادی بیان توجیه شود. آنها همچنین خواستار وضع قوانین بینالمللی هستند که اسلامهراسی و تبعیض علیه مسلمانان و توهین به نمادهای مذهبی را جرمانگاری و مشخص کند که این رفتارها منعکسکننده آزادی یا نشانه تمدن نیست.
بسیاری از متخصصان گفتوگوی ادیان، این سؤال را مطرح میکنند که آیا نقد ادیان نشانه آزادی بیان یا نوعی تحقیر است که از عوامل مرتبط با هژمونی اروپا، اسلامهراسی و تاریخ دوران استعمار الهام گرفته است و به تشدید خشم مسلمانان جهان نسبت به این حوادث دامن میزند.
تاریخ گذشته و معاصر اروپا گواهی است بر این که چگونه پیشینه علمی مسلمانان سانسور شده و چهره مسلمانان با افراطگرایی، رادیکالیسم و تروریسم پیوند داده شده تا جنگهای غیرقانونی غرب در خاورمیانه، آفریقا و جنوب آسیا را توجیه کند.
در طول چند دهه گذشته، در برخی از رسانههای غربی از ترجمه نادرست متون دینی برای توجیه حمله به جوامع مذهبی، بهویژه مسلمانان اروپایی که قربانی خشونت، سخنان پر از نفرت، توهین کلامی و حملات فیزیکی استفاده کردهاند.
برخی گزارشهای اخیر تأیید میکنند که دولتها به طور غیررسمی اسلامهراسی را در اروپا قانونی میکنند. نگرانکننده است که قرآن، از سوی افراد متعصب و نفرتپراکن مورد هتک حرمت قرار میگیرد که سوزاندن مقدسات را با مرتبط کردن متن آن با افراطگرایی، رادیکالسازی و تروریسم توجیه میکنند.
رسانههای غربی با ابزار شبکههای اجتماعی، ادبیات، فیلم و نمایش، در حال شکل دادن به افکار عمومی علیه اسلام هستند. حتی روزنامههای لیبرال مانند گاردین در مقالات متعدد خود پس از بمبگذاریهای لندن در 7 ژوئیه 2005، از اشاراتی به آیات قرآن کریم برای نفرتپراکنی علیه مسلمانان استفاده کردند. از سوی دیگر سازمانهای تروریستی مانند داعش نیز چهره تحریفشدهای از اسلام به نمایش گذاشته و این گونه است که اسلام قربانی قرائتهای تحریف شده و تفسیرهای نادرست شده است.
جک جی شاهین، نویسنده آمریکایی، در کتاب خود به نام «عربهای بد» شرح میدهد که هالیوود چگونه مسلمانان را بدنام میکند و مسلمانان را بهعنوان شخصیتهای منفی، تروریست، رادیکال و افراطگرا نشان میدهد و در عین حال زنان با حجاب و مردان خشونتطلب را در حال خواندن قرآن به تصویر میکشد یا مسلمانان را در مساجد و مدارس دینی در حال تدارک نقشه برای غیر مسلمانان نشان میدهند.
استیو رز، نویسنده و ویراستار مقیم بریتانیا نیز استدلال کرد که اسلامهراسی فراگیر هالیوود در حال حاضر بخش بزرگی از مشکل است. به همین ترتیب، رسانهها و فیلمها بین قرآن و گروههای تروریستی مانند داعش ارتباط برقرار کردند تا نشان دهند که تروریستها از آموزههای اسلامی ذکر شده در کتاب مقدس اسلام الهام گرفتهاند.
پروفسور فیلیپ سی آلموند میگوید: در قرآن کریم یهودیان و مسیحیان به عنوان «اهل کتاب» معرفی شدهاند: علیرغم تفاوتها، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان یک خدا را میپرستند. بنابراین، قرآن برادری پیروان ادیان را تأیید میکند.
بدیهی است که برای مدت طولانی حکومتهای استبدادی، رژیمهای سرکوبگر، دیکتاتورها، رادیکالها و گروههای افراطی عمدتاً برای تحمیل تفکرات ساختگی خود و گسترش قواعد سرکوبگر خود به کتابسوزی روی آوردهاند.
هلموت سورژ، نویسنده برجسته آلمانی، در مقالهای به نقل از هاینریش هاینه، نویسنده برجسته آلمانی در نمایشنامه معروف المنصور مینویسد: در نهایت جایی که کتابها سوزانده شود، مردم خواهند سوخت. سورژ به بررسی دلایل از بین بردن کتابها در طول تاریخ میپردازد و به سخن پروفسور آمریکایی سارا چرچول، «کتابها دشمنان تمامیتخواهان هستند» استناد میکند.
در طول تاریخ، مهاجمان گنجینههای دانش را ویران کردهاند. تام وستکات، روزنامهنگار مستقل بریتانیایی، به حمله مغولها در سال 1258 به بغداد اشاره میکند که در جریان این حمله آنها کتابخانهها را سوزاندند و کتابهای زیادی را به رودخانه دجله انداختند به طوری که آب دجله از جوهر سیاه شد. حمله ایالات متحده به عراق منجر به ویرانی و غارت گسترده کتابخانههای بغداد شد که از آن به عنوان فاجعه ملی فراتر از تصور یاد میشود.
این گونه حوادث به وضوح نشان میدهد که اروپا هیچ احترامی برای اسلام و پیروان آن قائل نیست. نکته این است که هر چیزی که با روایت رسمی اروپا از وقایع و مسائلی از این دست مخالف باشد، به بهانه امنیت ملی ممنوع یا متوقف میشود، اما جریحهدار کردن احساسات دینی صدها و میلیونها مسلمان با توهین به ایمان آنها خوب است. آیا این مساوی با استانداردهای دوگانه نیست؟
چنین تلاشهایی در سطح رسمی، احساسات ضداسلامی را تأیید میکند و نشان میدهد که این یک عمل رایج برای بدنام کردن و شر جلوه دادن اسلام و تعالیم آن است. در حالی که یهودیان و سایر گروههای مذهبی توسط قوانین ایالتی حمایت می شوند، مسلمانان هدف آسانی برای نفرت مذهبی هستند.
اما سؤال این است که برای متوقف کردن چنین رویدادهایی در آینده چه میتوان کرد؟ چه چیزی تعداد انگشت شماری از افراطیون را تشویق میکند تا برای گسترش نفرت نسبت به مسلمانان تا این حد پیش بروند؟ و برای جلوگیری از این رفتارها چه باید کرد؟ به نظر میرسد پاسخ این باشد که اگر مقامات اروپایی مشتاق حمایت از مسلمانان هستند، تنها راه پیش رو محافظت از آنها با قوانین حمایتی و سختگیرانه علیه اسلامستیزان است.
گزارش از محسن حدادی
انتهای پیام