به گزارش ایکنا، رهبر معظم انقلاب در طی چند سخنرانی اخیر بر مسئله جهاد تبیین و جنگ روایتها تأکید کردهاند و در سخنرانی به مناسبت میلاد حضرت زهرا(س) مهمترین عرصه جهاد را عرصه «تبیین و روشنگری» دانستند.
طی سالهای اخیر و به واسطه افزایش مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم رسانههای معاند تلاش فراوانی کردهاند که با سوء استفاده از این وضعیت و نارضایتی مردم با سیاهنمایی و بزرگنمایی مشکلات کشور پروژه تطهیر رژیم پهلوی را پیش ببرند و با ارائه یک تصویرسازی دروغین و جعلی از وضعیت کشور در آن دوران، به نسل جوان که اطلاعات کمی از وضعیت آن دوره دارد تصویری رؤیایی و بیعیب و نقص از ایران دوران پهلوی ترسیم کند.
این امر از یک طرف نشان دهنده کمکاری و تعلل رسانههای جبهه انقلاب در ترسیم دقیق وضعیت کشور در آن دوره است که باعث شده رسانههای معاند این چنین بیمحابا دروغهای خود را راست جلوه دهند.
ایکنا در راستای اهمیت موضوع «جهاد تبیین» گفتوگویی با حجتالاسلام والمسلمین مهدی فاطمیپور، معاون فرهنگی – سیاسی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها داشته که متن آن به شرح ذیل است:
ایکنا ـ رهبر معظم انقلاب در چند ماه اخیر بسیار بر مسئله جهاد تبیین و حضور فعال در جنگ روایتها تأکید کردهاند. مفهوم جهاد تبیین را از منظر دینی و قرآنی تشریح بفرمایید؟
تبیین و روشنگری ریشه قرآنی عمیقی دارد تا آنجایی که یکی از ویژگیهای قرآن «تبیان لکل شیء» بیان شده است. اهمیت موضوع تبیین و روشنگری و روایت حقیقت و دیدن حقایق به یک ویژگی انسانی مربوط است و آن هم «انتخابگری» انسانهاست. خداوند متعال اراده و قدرت انتخاب را در انسانها قرار داده و موقعیتهایی در برابر انسان قرار میگیرد که باید انتخاب کند. آنچه باعث میشود انسان بین حق و باطل یکی را انتخاب کند، پیشفرضهای ذهنی و آموختهها و نوع نگاه انسان به موضوعات است و وقتی اینها کنار هم قرار میگیرد باعث میشود انسان دست به انتخاب بزند. اهمیت موضوع آنجایی است که اگر آنچه باعث شده من به واسطه او دست به انتخاب بزنم، روایت صحیح و حقیقت نباشد و همراه با کژتابی باشد بالطبع در انتخابهای من کژتابی و خطا هست. وجه تمایز انسان با سایر مخلوقات عالم در همین انتخابگری است و انتخابگری انسان وابسته به شناخت او از اطراف و واقعیتهاست. وقتی انسان شناخت صحیح نداشته باشد بر مبنای دادههای دریافتی انتخابهای نادرستی انجام دهد.
ایکنا ـ در وضعیت فعلی و به ویژه در عرصه سیاسی جهاد تبیین چه اهمیتی دارد؟
امروز روایتهای مختلفی از جمهوری اسلامی ارائه میشود و مردم براساس این روایتهای مختلف نسبت به جمهوری اسلامی بینش پیدا میکنند و در انتخابهای آنها اثرگذار میشود. یکی از روایتها که معرکه این جنگ روایتهای بین حق و باطل است، این است که وضعیت کشور در برخی حوزهها نسبت به زمان پهلوی پسرفت داشته و آن زمان کشور به لحاظ رفاه و آزادی و توسعه بهتر بود در حالی که این یک دروغ مسلم است اما در قالبی بیان میشود که مخاطب باور کند. وقتی هم مخاطب باور کرد دیگر تفاوتی نمیکند که وضعیت کشور در دوران پهلوی و جمهوری اسلامی چگونه است و شما در این وضعیت با یک جنگ شناختی مواجه هستید. در این وضعیت مخاطب تصور میکند آنچه شنیده درست است و رسانههای دشمن و برخی در داخل از روی دشمنی یا جهل درست میگویند و این مبنای قضاوت میشود و بعد در هنگام قضاوت جمهوری اسلامی را اصلا در کنار پهلوی قرار میدهد تا آنها را با هم مقایسه کند. این در شرایطی است که حکومت پهلوی یک حکومت پادشاهی و خانوادگی است که کل کشور را ملک طلق خود و همه مردم را رعیت خود میداند و برای مردم حق و حقوق و اختیاری قائل نیست. در حالی که در این حکومت، پهلوی اول ظالمانه و با فریب و دروغ و غیرقانونی قدرت را به دست گرفته و در ادامه کل مملکت را مال خودش میداند. در این جنگ روایتها، سپاه کفر و ظلم و بعضا ایادی نادان آنها در داخل به این روایت دامن میزنند. در این میان نسل دهه 60 ، 70، 80 و 90 اینها را ندیدهاند و همین روایتهاست که این مقایسه را در ذهن آنها ایجاد میکند. اهمیت موضوع اینجا روشن میشود که انسانها براساس این روایتها میخواهند تصمیم بگیرند، انتخاب کنند و قضاوت کنند. ذات و فطرت همه این انسانها هم خداجویی و خداطلبی و راستی و درستی است اما آنچه که در اختیار شیطان و نظام سلطه قرار میگیرد این است که فطرت انسانها را به واسطه جنگ روایتها را به انحراف بکشاند.
برای نمونه بیان میکنند جمهوری اسلامی نتوانست عدالت را به مثابه یکی از خواستههای مردم از انقلاب، محقق کند. جواب این است که بله، جمهوری اسلامی نتوانسته عدالت آرمانی مدنظرش محقق کند اما در مقایسه با وضعیت عدالت در سایر نظامها جهان و نظامهای گذشته باید وضعیت جمهوری اسلامی را بررسی کرد و وضعیت امروز را نشان داد. در اینجاست که اهمیت موضوع «جهاد تبیین» روشن میشود. اگر برای دفاع از مرزها وارد میدان جهاد میشوید بسیار ارزشمند است اما به هر حال این دفاع از یک سرزمین است در حالی که جهاد تبیین دفاع از مرزهای نظری و اعتقادی جامعه و دفاع از کیان حکومت اسلامی و انقلاب اسلامی است که یکی از هزینههای داده شده برای آن حدود سیصد هزار شهیدی است که برای حفظ انقلاب خون خود را نثار کردهاند.
امروز دشمن در جنگ نظامی و تحریمها ناموفق بوده و مشاهده میکنیم سلسله و زنجیر تحریمهایی که به دست و پای کشور بسته شده بود و قرار بود کار به جایی برسد که نتوانیم یک قطره نفت بفروشیم، در حال بریده و گسسته شدن است و دیگر کشورهای دنیا چندان زیر بار این تحریمها نمیروند و حقانیت جمهوری اسلامی برای خیلی از کشورها مشخص شده و مخالفتهای حقوقی چندان نمیتواند ادامه یابد و بدعهدیهایی که انجام دادند نظام این تحریمها را متزلزل کرده است تا جایی که چین به طور رسمی اعلام میکند سال آینده یک میلیون و 900 هزار بشکه نفت از ایران خریداری میکند و این نشانه تغییر مدل و شکسته شدن نظام تحریمهاست. در این وضعیت تنها ابزاری که در دست نظام سلطه باقی مانده، همین جنگ روایتهاست. دشمن میخواهد در این جنگ از جمهوری اسلامی روایتی ارائه دهد که مردم احساس خسران و ضرر و اشتباه کنند. اینجاست که مسئله آنقدر مهم میشود که رهبر معظم انقلاب در چند دیدار امسال یکی از موضوعاتی که بجد بر روی آن دست میگذارند همین جهاد تبیین است که در دیدار با هیئتهای دانشجویی در مراسم روز اربعین درباره رسالت دانشجویان در حوزه جهاد تبیین به طور مفصل صحبت کردند یا در دیدار با مداحان به مناسبت میلاد حضرت زهرا(س) رسالت مداحان را در جهاد تبیین تشریح کردند و بیان کردند که این جهاد اصلی و بزرگتر است و حتی در آن دیدار دعا کردند که خدایا ما را از جهادگران عرصه تبیین قرار بده.
رهبر معظم انقلاب میخواهند با این بیانات توجه را به این جلب کنند که بچههای انقلاب که دل در گرو نظام، آرمانهای امام(ره) و اسلام دارید آن خطری که امروز اسلام را مورد تهدید قرار داده، روایت ناصحیح و نادرست از اسلام است. کاری که داعش کرد این بود که روایت خودش را از اسلام و مسلمانان به عالم مخابره کند و نشان دهد که مسلمانان انسانهایی خشن، وحشی، خونریز و نامعقول هستند. چرا همه رسانهها و استودیوهای دنیا در اختیارش بود و این تصویر را راحت به سراسر جهان پراکنده کنند و در حالی که نظام سلطه اجازه منتشر شدن کوچکترین حرف حق را نمیدهد اما همه این تصاویر داعش را پخش میکرد. چون روایت داعش از اسلام در راستای اهداف نظام سلطه است و لذا درباره آن فیلم و مستند میسازد و امکانات در اختیار آنها قرار میدهد. از این منظر تکلیف سنگینی داریم و همه هم میتوانند به این عرصه ورود پیدا کنند. به عبارتی نباید بیتفاوت باشیم و اگر ظلمی به جمهوری اسلامی وارد میشود یا حرف ناحقی زده میشود، دفاع کنیم و با وسایل ارتباطاتی امروز همه ما این امکان دفاع کردن از نظام را داریم. بعضی وقتها سکوت ما باعث میشود جبهه حق در فشار قرار بگیرد.
وقتی که شهادت حاج قاسم سلیمانی اتفاق افتاد، جمعیت عظیمی از مردم در حمایت از مکتب، رفتار و شخصیت حاج قاسم به خیابانها آمدند. حضور مردم در این مراسم تشییع به این معناست که رفتارهای این شهید مورد قبول ما بوده و او قهرمان ملی ماست اما نظام سلطه به نحوی عمل میکند که ما در داخل احساس کنیم خیلی از مردم کشور با این شهید مخالف هستند. آمریکا تصور میکرد با کارهایی که در عراق انجام داده، وقتی سردار سلیمانی شهید شود، مردم در بغداد جشن میگیرند و با این تصور چنین جنایتی کرد و الا این کار را نمیکرد و زمانی که آمریکاییها تشییع ایشان را در عراق مشاهده کردند، فهمیدند هر چه رشته بودند پنبه شده است. همین وضعیت درون کشور هم هست اما هرچقدر ما منفعل عمل کنیم سر و صدای جبهه کفر بیشتر شده و بیشتر فضا را در اختیار میگیرند. در همین ایام سالگرد شهادت سردار سلیمانی دیدیم که مردم با گذاشتن عکس و مطلب و فیلم درباره شهید سلیمانی کاملا اینستاگرام را منفعل کردند و مجبور شد تک تک این صفحات را ببندد و مردم کاملا متوجه شدند اینستاگرام اصلا یک فضای آزادی نیست. این اتفاق یک تجربه است و ما میتوانیم آن را در سایر عرصه ها تجربه کنیم که چرا باید در مقابل هر سخن خلاف باورها و اعتقادات و آرمانهای خود ساکت بنشینیم و موضعی نگیریم.
حضرت آقا مدتی است در حال تحریک و تهییج جامعه در راستای دفاع خود مردم از ارزشها هستند. زمانی یک صداوسیمای رسمی و خبرگزاری رسمی از ارزشهای جامعه دفاع و حمایت میکردند اما زمانی شده که جنس خبررسانی و اطلاعرسانی متفاوت شده است و فضای مجازی، تلویزیونهای اینترنتی و خبرگزاریهای متنوع وجود دارند و در این وضعیت صرفا با یک الگوی حاکمیتی و از طریق صداوسیما نمیتوان فضای اطلاعرسانی را مدیریت کرد. پس باید همه وارد عرصه شوند و در کانالها و گروههایی که حضور دارند وقتی کسی خلاف آرمانها و اعتقادات صحبت کرد از آن دفاع کنم و بیتفاوت نباشم زیرا اگر یک قدم عقب بنشینیم طرف مقابل یک قدم به جلو میآید.
با این توضیحات باید گفت جهاد تبیین یک موضوع انسانشناسانه و شناختی است. در حقیقت جهاد تبیین چون در مقابل جنگ شناختی دشمن است اهمیت دو صد چندان پیدا میکند و از طرفی چون جنگ شناختی بر نوع انتخاب انسان اثر میگذارد لذا جهاد تبیین با آیندهای که برای ما رقم میخورد گره خورده است.
ایکنا ـ رهبر معظم انقلاب در عین تأکید بر اهمیت جهاد تبیین، اخلاق و پایبندی به یک سری ارزشها را چارچوب این جهاد بیان کردند. اگر طبیعت دشمنی دشمن را بپذیریم یکی از مشکلات کشور در این جنگ روایتها این است که فراموشی اصول اخلاقی در رقابتهای سیاسی میان جریانهای سیاسی و رسانهها باعث میشود که مخالفت با یک دولت به سیاهنمایی مجموعه نظام و در نظر نگر فتن دستاوردهای انقلاب منجر میشود. این بیاخلاقی چقدر به دشمن در جنگ روایتها کمک کرده است؟
رسانه دارای ویژگیهایی است که باید از آن مراقبت شود و اگر ما اخلاق رسانهای و الزامات کار رسانهای را رعایت نکنیم آسیبزا خواهد بود. زیرا این رسانه با اهدافی با این شکل طراحی کردند و در اختیار ما قرار گرفته است. رسانه برای اداره تودهها و مردم و جهتدهی فکرها طراحی شده است. اگر این رسانه اخلاقمدار نباشد و با دروغ، خلافگویی، بزرگنمایی و کوچکنمایی کار کند تفکر جامعه هم در این مسیر ساخته میشود. نکته مهمی که باید به آن توجه کرد جدا کردن حساب دوست و دشمن از همدیگر است. در برخورد با دشمن باید محکم بود و دقیق و سدید عمل کرد اما در کنار آن در داخل یک سری رقابتهای درونی وجود دارد که اگر معتقد باشیم حفظ اصل نظام مهمتر از این است که من یا دیگری در رأس قدرت باشد، آنگاه به اقتضائات کار توجه میکنیم.
اینکه فرد با انجام ندادن یک مدل رفتار یا خدعه رسانهای به قدرت نرسد هیچ اشکالی ندارد و هیچ اتفاق عجیب و غریبی نمیافتد و به جای آن در سمت سیاسی دیگری مشغول به کار میشود. این امر الزاماتی دارد و تربیت سیاسی، اعتقادی و ایدئولوژیک و تشخیص اهم و مهم میطلبد. من اگر فهمیدم حفظ نظام مهمترین موضوعات است آنگاه میبینم اگر به این شیوه جلو بروم رأی نمیآورم، پس جلو نمیروم. چه کسی گفته من حتما باید به جلو بروم یا احساس تکلیف کنم.
شما وقتی میخواهید از مردم به هر نحوی رأی بگیرید و جریانهای سیاسی را با خود همسو کنید باید دو کار انجام دهید؛ اول اینکه بیان کنید که تا به امروز کاری انجام نشده و من آمدهام کار کنم. پس مبنا این است که بگوییم دیگران کار نکردهاند و همه باید تخریب شوند. دوم اینکه باید وعدههایی را بدهی که اصلا مشخص نیست تا چه اندازه اجرایی میشود. زیرا شما ناظر به واقعیات و کف میدان وعده ندادهای و برای نمونه احساس میکنی گسترش عدالت اجتماعی خیلی خوب است اما آیا الزامات و امکانات و منابعش در وضعیت فعلی فراهم است؟، خود شخص توانش را دارد؟، تیم مناسب برای اجرای این وعده در اختیار فرد هست؟ اما برای مردم چه اتفاقی میافتد؛ اول اینکه مردم یک سابقه ذهنی نسبت به یک دولت، گروه، حزب و طیف سیاسی داشتند که تخریب میشود چون همواره بیان شده آنها کاری نکردند یا نتوانستند و دوم اینکه یک انتظاری برای مخاطب ایجاد میشود چون وعدههایی به آنها داده شده و بعد از مدتی که این کارها انجام نمیشود هم قبلیها تخریب شدهاند و هم خود جریان و فرد رأس کار، متهم به دروغگویی و ندانستن میشود و آنچه از بین رفته اعتماد مردم به حاکمیت و حکومت است و مردم دیگر کاری به جریانهای سیاسی ندارند. در این مسیر خطا کجا شکل گرفته است؟ خطا آن روزی انجام شده که من نقاط قوت جریان مخالف را نگفتم، خدمتهای انجام شده در طول این سالها را بیان نکردم، نقایص را هم واقعبینانه و منطقی ارائه نکردم و در نهایت توان خود را نیز مطابق با واقع نگفتم. در این بین مردم هستند که ضربه میخورند و میگویند هر یک از این جریانهای سیاسی نتوانستند کاری کنند در حالی که واقعیت این است که هر یک از دولتهای پس از انقلاب نقاط ضعفی داشتند و در عین حال خدماتی انجام دادند.
اگر کشور امروز در علم، صنایع دفاعی، نانو، لیزر، صنعت هستهای و رفاه اجتماعی رشد و پیشرفتی داشته نتیجه اقدامات همه این دولتها بوده است. شاید بخشی از این به خاطر ضعف حافظه کوتاهمدت ما باشد که فراموش میکنیم برای نمونه رفاه اجتماعی در 10، 20 و 30 سال پیش چگونه بوده و آن زمان با چه امکاناتی زندگی متوسطی شکل میگرفت و امروز با چه امکاناتی. این بدان معنا نیست که مردم نباید مطالبه و انتظار داشته باشند اما واقعیتها را هم باید دید و نباید به نحوی عمل کرد که نظام همواره متهم به کمکاری باشد. لذا باید واقعیت را آنگونه که هست ارائه داد و نقاط قوت و ضعف را با هم بیان کرد.
ایکنا ـ این واقعیتها چیست که باید به درستی روایت شود؟
بالاخره نظام جمهوری اسلامی امروز وضعیتی را ایجاد کرده که آمریکا احساس میکند با چند گروه یا کشور چالش دارد؛ روسیه به عنوان یک قدرت سیاسی، چین به عنوان یک قدرت اقتصادی، کره شمالی به عنوان قدرت هستهای و ایران به عنوان یک قدرت استراتژیک. ایران نظم جهان را به هم ریخته و سایر کشورهای دنیا هم مطرح میکنند میتوان از حرف آمریکا پیروی نکرد و روی پای خود هم ایستاد. در حالی که پس از جنگ جهانی دوم و تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برای عالم اینگونه تصویر شده بود که باید یا با شوروی باشی یا آمریکا و اگر با یکی از این دو نباشی خورده میشوی. لذا پایبندی به اخلاق رسانهای و ارزشهای بزرگتر خیلی اهمیت پیدا میکند. اینکه حفظ نظام از اوجب واجبات است و در وصیتنامه شهدا بارها مطرح شده که مراقب نظام و مملکت باشید یا اگر میخواهید نظام باقی بماند پایبند ولایت فقیه باشید، مجموعه اصولی است که به آسانی به دست نیامده که به آسانی از دست برود. از همین جاست که اهمیت موضوع روشنگری، جهاد تبیین، جنگ روایتها، داشتن روایت خود و مهمتر از آن رساندن این روایت به مخاطب مشخص میشود.
دوستان و بچههای انقلاب و آنهایی که دل در گرو این نظام دارند باید کار ایجابی کنند، شبکه و رسانه خودشان را داشته باشند و تولید محتوای مناسب انجام دهند. اگر امروز براساس آمار بینالمللی کارنامه جمهوری اسلامی بررسی شود آنقدر سوابق درخشان دارد که باید در کنار نقاط ضعفی که وجود دارد با هم دیده شود. اگر تنها به نقاط ضعف پرداخته شود و نقاط قوت پوشانده شود، در مسیر خواست دشمن است که این امر مردم را نسبت به آینده نظام دلسرد میکند و از همراهی با نظام باز میدارد و این هدفی است که نظام سلطه دنبال میکند و تکلیف ما این است که در این جنگ مقابل این حرکت نظام سلطه تمامقد بایستیم.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام