خدمت و محصول فناورانه سهم بالایی در بهبود سبک زندگی دارد. زندگی انسان امروزی آمیخته با مصرف محصولات و خدماتی است که با نگاه فناورانه طراحی شدهاند. در کشورهای پیشرفته صنایع مختلف به مراکز رشد و پارکهای علم و فناوری وارد شده و نیز ایدههای نوآور خود را به محصول تبدیل کردهاند. حال ضرورت تبدیل ایدههای نوآور بر محور قرآن به محصول بسیار احساس میشود، امری که حضور بیش از پیش مؤسسات قرآنی را میطلبد، چراکه با عموم مردم ارتباط مستقیمی دارند و با نیازسنجی بهتر میتوانند برای تولید محصولات دینی به ایدههای خلاقانه دست یابند.
حجتالاسلام والمسلمین محمدکاظم رحیمی، مدیرعامل مؤسسه دبستانیها، که زیر نظر مرکز نوآوری و خلاقیت اشراق فعالیت میکند، حدود 15 سال است که در این عرصه فعالیت دارد. با وی درباره چالشها، چرایی ورود اندک مؤسسات به این حوزه و وضعیت توسعه فناوریهای مذهبی در کشور به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را میخوانید.
ایکنا ـ اغلب استارتاپها در حوزههای مختلف با موانع فراوانی روبرو هستند به ویژه به دلیل ناشناخته بودن فعالیتشان، شما در حوزه محصولات مذهبی با چه چالشهایی مواجه هستید؟
در مقام یک فرد فعال در حوزه استارتاپ فرهنگی به نظرم چند مورد بسیار ما را تحت فشار گذاشته است؛ اولاً حاکمیت، حمایت در حوزه کتاب و کتابخوانی را پذیرفته است تا بتوانیم به سطح مطلوبی برسیم. با توجه به ایجاد فرصتهای مطالعه کتاب دیجیتال، کتابخوانی منحصر به صنعت نشر نیست و صدها هزار نفر در اپلیکیشنهای کتابخوان دیجیتالی ثبتنام کردهاند و روزانه به مطالعه میپردازند. به عنوان یک استارتاپ تخصصی و حرفهای فعال در حوزه کتابخوان کودک و نوجوان، حمایت خاصی را از نهادهای حاکمیتی دریافت نمیکنیم و تصور میکنم حمایت خاصی مد نظر نهادهایی مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نباشد.
ثانیاً با توجه به هزینه سنگین توسعه پلتفرم و حفظ گروه، نیازمند راههای سادهتر و بهتری برای تبلیغ و معرفی این کسب و کارها هستیم. راه برای تبلیغاتمان هموار نیست و اگر بخواهیم تبلیغ کنیم، ما را با مجموعههای دارای کسب و کار فعال یکسان میبینند. باید از نظر معرفی و حمایت تبلیغاتی فکری شود و استارتاپهایی که در حوزه فرهنگ کار میکنند حداقل بتوانند آرامش خاطر داشته باشند تا به کیفیت و توسعه کمّی کارشان بپردازند.
بر اساس مطالعاتمان، در بحثهای مختلف مالیاتی یا معافیتها موردی را نمیشناسیم که بتوانیم از آن استفاده کنیم. همچنین فرایند اخذ مجوزها بسیار زمانبر و پیچیده است و از مدتها پیش فرایند اخذ مجوز را آغاز کردهایم، ولی هنوز مراحل آن به کندی پیش میرود.
همچنین نهادها میتوانند در حوزه فرهنگ و برای توسعه فرهنگی کارکنانشان هزینه کنند. معمولاً مأموران خرید آنها بررسی و بهترین کیفیت را انتخاب میکنند تا جنسی را به صورت بُن به کارمندان بدهند. البته اتفاقی که مد نظر ماست به سادگی رخ نمیدهد و گاهی خریدها حرفهای نیست، در حالی که فرصتی برای جذب بودجه از سوی ماست. قطعاً محصولات بهتری میتوانند جایگزین شوند، ولی خریدها به واسطه ارتباطات مسئول خرید انجام میشود.
ایکنا ـ معمولاً تولید محصولات شاخص فرهنگی که مخاطب نسبت به آن احساس نیاز کرده و برای آن هزینه کند از سوی استارتاپها دیده نمیشود، چه عاملی دلیل این امر است؟
مسائل فرهنگی مختلفی در جامعه هست. ما استارتاپها موظفیم که آنها را تحلیل کنیم و جزئیاتشان را بسنجیم و نهایتاً محصولاتمان پاسخ به نیازها باشد. این اتفاق در فضایی همراه با آرامش و اندیشه رخ میدهد، اما چالشهای اقتصادی استارتاپها باعث میشود محصولاتی را تولید کنند که در حل مسائل فرهنگی فایدهای ندارند، چون باید به پایان ماه و پرداخت حقوق فکر کنند و اگر بخواهندکاری را با آرامش انجام دهند، با شکست مواجه میشوند.
تمرکز بودجه و امکانات در تهران است. گاهی نهادها حمایتهایی را به صورت بلاعوض یا سرمایهگذاری انجام میدهند که غالباً حرفهای نیست و به اسم سرمایهگذاری به استارتاپها ورود میکنند. براساس شواهد، سرمایهگذاریها پاسخگو نبوده و سپس کار رها یا به شکل دیگری تعریف شده و آن تیم دیگر اهداف اولیه خود را نداشته است. این اتفاق فقط در تهران میافتد، حتی در شهرستانهای پرتراکنشی که در حوزه استارتاپهای فرهنگی کار میکنند جایی را نمیشناسیم که بتوانیم به آنجا مراجعه کنیم.
چالش بعدی جنس سرمایهگذاریهایی است که سرمایهگذاران خصوصی و نیمهخصوصی میتوانند انجام دهند. طبیعتاً فعالیتهای فرهنگی دیربازده هستند و باعث شدهاند که سرمایهگذارهای جدی به سمت سرمایهگذاری محصولات فرهنگی سوق نیابد، هرچند براساس طرحهای اقتصادیای که طراحی کردهایم میتوانیم اثبات کنیم که در بلندمدت سرمایهگذاری روی محصولات فرهنگی سودآور و پرتراکنشتر است، اما نگاه زودبازده مانع سرمایهگذاری جدی میشود.
ایکنا ـ نقش نیروی انسانی را در این زمینه چطور ارزیابی میکنید؟
نبود نیروی انسانی کارآمد و دغدغهمند در حوزه فرهنگ از چالشهای جدی ماست. گاهی نیروها به شدت متخصص و توانمندند، اما به دلیل کمرنگ بودن دغدغه فرهنگی برای آنها، معمولاً بعد از چند ماه یا سال وارد بازارهای دیگر میشوند. گاهی نیز برخی دلسوزند و دغدغه واقعی برای نسل جوان، نوجوان و کودک دارند، ولی تخصص لازم و کافی را برای راهاندازی استارتاپ ندارند. البته با توسعه مراکز توسعه و نوآوری این چالش در آینده برطرف میشود.
ایکنا ـ وضعیت توسعه فناوریهای مذهبی را چطور ارزیابی میکنید؟
توسعه فناوریهای فرهنگی و مذهبی وضعیت خوبی ندارد، زیرا حمایت از تیمهای استارتاپی به صورت حرفهای و درست انجام نشده و در سالیان متمادی تیمهای فرهنگی از طریق ارتباط با سازمانها و نهادها، بودجهای را دریافت و ارتزاق کردهاند. از ابتدای دولت نهم و دهم نگاه ویژهای به این تیمها شد و فضا به سمت حمایت مستقیم از تیمها سوق یافت. براساس اطلاع و شناختم از افراد فعال در این حوزه، نگاه کاملاً خیرخواهانه و خیراندیشانه بود، اما حرفهای نبود و به نظام رقابتی آسیب زد و گروههای فعالمان را به تیمهایی تبدیل کرد که به جای پرداختن به مهارتهای اصلی و مهم به ارتباطات و رانتها میپردازند و طبیعتاً گروهها از افراد توانمند خالی میشود.
این نگاه ادامه داشته است و سازمانهای مهم فرهنگی با پرداخت وام یا وام بلاعوض حمایت کردهاند و نگاه حمایتی درستی که فضای رقابت را خراب نکند شکل نگرفت، چون دانش آن را نداشتهایم. باید دانش را تولید کنیم تا به مهارت جدیدی برسیم، اما نتیجه این سالها پیش نرفتن کار مجموعههای فرهنگی با «اقتصادپایه» است و در بازار دچار خلأ هستیم و محصولات غیربومی به دلیل داشتن نگاه بازاری، مخاطب را جذب میکنند، ولی گروههای بومی به دلیل کار نکردن در اقتصادپایه انتخاب نمیشوند. البته این فرمولی کلی نیست و قطعاً گروههای خوبی از این مسیر عبور کردهاند، ولی با توجه به نیازمان در فرهنگ، وضعمان اسفبار است و در کنار مشکلات اقتصادی به همان اندازه مشکلات فرهنگی داریم. مقام معظم رهبری فرمودند که فرهنگ هواست. شاید افرادی بتوانند هوای آلوده را تحمل کنند، چون هوای آلوده باعث بروز بیماریهایی میشود و کارآمدی افراد کاهش مییابد و افراد در میانمدت و بلندمدت دچار مشکلات جدی میشوند که یکی از آنها مشکلات اقتصادی است.
باید در کسب و کارهای فرهنگی نگاه اقتصادپایه تقویت شود و تمام گروهها بدانند که باید از سوی مخاطب انتخاب شوند نه اینکه از سوی سازمانها خریداری شوند و در نهایت محصولشان مصرف نشود. اگر این اتفاق نیفتد، امکان ارزیابی محصولمان را نخواهیم داشت، مثل هزاران محصولی که با بودجههای حکومتی چاپ و توزیع شدهاند. حتماً باید وارد بازار شویم، شکست بخوریم و موفق شویم. مجبوریم این مسیر را طی کنیم تا با فرهنگ و ذائقه مردم سرزمینمان آشنا شویم. بعد از اینکه مردم ما را انتخاب کردند آرام محصولات را جایگزین میکنیم. در اکثر مواقع نگاه ما در مورد سلیقه مخاطب درست نیست و خرید نهادها از استارتاپها باعث به هم خوردن چرخه رقابت در بازار میشود.
ایکنا ـ با توجه به اینکه مؤسسات قرآنی ارتباط زیادی با بخش مردمی دارند و میتوانند خیلی خوب در مورد محصولات نیازسنجی کنند، کمتر به این حوزه میپردازند. چرا؟ آیا میتوان راهکاری را ارائه کرد؟
باید از استارتاپهای جدی و فعال حمایت شود. اینطور هم نباشد که تیمها به بهانه جلوگیری از بهم خوردن چرخه رقابت رها شوند، مؤسسات فرهنگی و مذهبی در غربت فعالیت میکنند. باید عرصهای برای رقابت سالم شکل بگیرد تا مجموعههایی که سفارشی دارند یا میخواهند محصولی را بخرند به آنجا مراجعه کنند و محصولات به صورت مستقیم و شفاف در دسترس قرار گیرند. این امر ریلگذاری و استانداردسازی است و نگاهی همراه با ارزیابی را ایجاد میکند و گروهها میتوانند درجه خود را پیدا کنند و بدین ترتیب بسیاری از چالشها برطرف میشود.
انتهای پیام