به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین مجتبی افشارپور، پژوهشگر و استاد حوزه علمیه، شامگاه 19 دی ماه در نشست علمی «پلورالیزم دینی و مدارا در جمهوری اسلامی ایران از منظر علامه مصباح یزدی(ره)» که از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی در قم برگزار شد، با بیان اینکه پلورالیزم در مقطعی در جمهوری اسلامی به شدت مورد توجه قرار گرفت و جریان روشنفکری در دهه 70 به آن دامن زد، گفت: البته جریان روشنفکری در ایران جریان جدیدی نبود ولی شخصیتهای این جریان با زوایای مختلفی به آن ورود کردند و در رواج آن اتفاق نظر داشتند و کتابها و مقالات متعددی هم در این زمینه نوشته شد و آن را به کف جامعه آوردند و در سطح نخبگانی باقی نماند.
وی با بیان اینکه همین مسئله باعث میشود تا انسان حساس شود که چرا این همه اتفاق نظر در این عرصه وجود دارد، اظهار کرد: مرحوم علامه مصباح یزدی با دقت و عمق علمی به این مسئله ورود کرد و پرده از پشت صحنه ماجرا برداشت. علامه مصباح از علمایی بودند که اگر واقعاً مطلبی با علم قطعی، قرآنی و روایات بود میپذیرفتند و به نفع آن استدلال هم میآوردند ولی اگر برخلاف مبانی بود، آن را نمیپذیرفت.
افشارپور اضافه کرد: ایشان در مرحله اول به ابطال نظریه تعدد قرائات و لوازم آن پرداخت و در مرحله دوم به لیبرالیزم دینی پرداخت، در مرحله سوم به بحث مداراگری از منظر تشیع و اسلام پرداختند و مداراگری غرب را نفی کرد. در مرحله چهارم هم نسبت روشنفکران پلورالیزم را جمهوری اسلامی مورد بحث قرار دادند و اینکه نگاه آنان به حاکمیت جمهوری اسلامی چیست و اهداف آنان را هم برملا کردند.
استاد حوزه با بیان اینکه ایشان در مرحله پنجم روایاتی مطرح کردند و براساس آن فرمودند که تکثرگرایی دینی یکی از خطرناکترین حربههای ایادی شیطان در برابر دین اسلام است، تصریح کرد: تصریحات جریان روشنفکری در بخش مبنایی پلورالیزمهای دینی مطرح بود و مرحوم علامه بود که به موقع آن را تشخیص داد و در برابر آن ایستاد.
افشارپور با بیان اینکه علامه در مرحله دوم در برابر ادعاهای ملازمه میان لیبرالیزم و پلورالیزم دینی ایستاد، گفت: امروز به مدد تلاشهای ایشان میدانیم اگر قرائات متعدد از دین را معتبر دانستیم، آن موقع باب کثرتگرایی هم باز خواهد شد و کار به لیبرالیزم میرسد و هر کسی هر تعریفی از دین را قابل استناد و معتبر میداند و آن را حق میداند لذا انسان آزاد است هر طور خواست و طبق هر عقیده و دینی عمل کند.
وی افزود: علامه فرموده است پلورالیزم دینی همواره مصداق لیبرالیزم دینی است؛ ایشان هشدار دادند که برخی تکثر در احزاب و جریانات سیاسی را به عرصه دین کشاندند و این هم از خطای بزرگ آنان بود.
افشارپور تصریح کرد: متأسفانه کتابی با بودجه رسمی جمهوری اسلامی ایران آن هم توسط یک فرد حوزوی در همین ایام نوشته و چاپ شد و به ترویج پلورالیزم پرداخت و مرحوم علامه مصباح در برابر آن داد سخن سر داد که چرا باید با بودجه بیتالمال کتابی چاپ شود که چنین مطالب غلطی را ترویج کند. سروش هم اسلام و تشیع و مسیحیت را یکسان دانست و هیچکدام را ترجیح نداد؛ او لیبرالیزم الهیاتی را طرح کرد و اسلام و لیبرالیسم را یکسان دانست.
وی با اشاره به بحث تسامح و مدارا که در آن دوره زیاد به گوش میرسید، تصریح کرد: میگفتند ما باید اهل مدارا باشیم و حرف مخالف را بشنویم و صبر خود را در برابر آن بالا ببریم. مرحوم علامه در آن دوره هم اندیشه تسامح و تساهل را مورد توجه قرار دادند و برداشت صحیح از این مسئله را گوشزد کردند. علامه مصباح فرمودند اگر ما لیبرالیزم و پلورالیزم دینی را پذیرفتیم، دیگر وجهی ندارد که بخواهیم بر یک عقیده خاصی تکیه بکنیم؛ مثلاً مجتهد شبستری مطرح کرد باز بودن باب اجتهاد به این معناست که ما دائما میتوانیم تفاسیر جدیدی از دین و حتی اصول عقاید ارائه دهیم و باید با صاحبان عقاید مختلف تسامح عملی داشته باشیم و احترام صاحبان این عقاید را نگه داریم؛ از منظر وی، جامعه نیاز مبرم دارد که بتواند در حقوق سیاسی و اجتماعی، دیگران را تحمل کند و صراحتا گفت مبنای آن هم پلورالیزم است.
استاد حوزه علمیه تصریح کرد: در نگاه شبستری، دولت باید پلورالیزم دینی را درک کند؛ در کتاب «نگهبان لاله و رهگذر باد» مطرح کرد که برخی از مسلمانان فکر میکنند مالک دین و فقط خودشان اهل نجات و بقیه همگی اهل آتش هستند؛ او میگفت همه شناگر در کشتی هستند و ما نباید خود را نجات یافته تلقی کنیم؛ ممکن است برخی در آب بیفتند و برخی نجات یابند. او تصریح دارد از کسی که اهل مدارا است توقع میرود چشم خود را بر واقعیات نبندد.
وی اضافه کرد: این جریان با آن عقبه، موج مداراخواهی و مداراگری را به راه انداختند و گفتند حکومت باید خشونت را کنار بگذارد و با صاحبان عقاید گوناگون تساهل به خرج بدهد. مرحوم علامه مصباح در برابر این اندیشه غلط ایستاد و یکی از نقدهای جدی ایشان این بود که این جریان قصد دارد زمینه را برای فرهنگ لاابالیگری غربی و لیبرالیزم فراهم کنند زیرا وقتی کسی بر عقیده خود تعصب نداشته باشد، در این صورت راه برای انحراف باز خواهد شد.
وی تأکید کرد: ایشان تذکر دادند که تساهل و تسامح با پشتوانه یک سیاست جهانی در حال انجام است. ایبشان فرمودند برای محو دین از دل مؤمنین بهترین راه تکثرگرایی است و اینکه هر کسی بگوید هر برداشتی از قرآن، درست است. البته نباید فکر کنیم که علامه مصباح مخالف همزیستی مسالمتآمیز با ادیان دیگر بود؛ ایشان در آثار دیگر خود در مورد پلورالیزم بر همزیستی مسالمتآمیز تأکید کردهاند و حتی بر زندگی مسالمتآمیز با کفار غیر حربی هم تأکید دارند؛ ایشان وحدت مذاهب مختلف را افتخار اسلام میدانستند ولی تأکید داشتند که این نوع رفتار محبتآمیز و توام با مدارا با تسامح و تساهلی که جریان روشنفکری بیان میکرد، تفاوت زیادی دارد.
افشارپور با بیان اینکه جریان روشنفکری با طرح این مطلب دنبال ریشهکنی دین بود، اظهار کرد: محور چهارمی که علامه در مواجهه با جریان روشنفکری بیان کرد، نسبت میان پلورالیزم و حاکمیت انقلاب و اسلام و جمهوری اسلامی بود زیرا با مبنای جریان روشنفکری، جایی برای جمهوری اسلامی و حاکمیت احکام اسلامی باقی نمیماند و وقتی اصل اسلام برتری نسبت به دیگر ادیان ندارد، پس برای چه باید نظام اسلامی داشته باشیم.
وی ادامه داد: سروش در کتاب صراطهای مستقیم بحث ناخالصی امور عالم را به عنوان یکی از مبانی پلورالیزم مطرح کرد و نتیجه گرفت که بر این اساس، ولایت فقیه معنا ندارد؛ شبستری هم گفت دولتی که اهل مدارا است و باید عقاید مختلف را بپذیرد؛ دولت باید حافظ نظام آزادیها باشد و نه حقیقتها و بعد هم گفت (نقدی بر قرائت رسمی دین) اگر بگوییم که حقایقی ابدی وجود دارند و مردم باید طبق این حقایق زندگی کنند و کسی که حقوقی برای مردم قائل نیست، نباید قانون اساسی بنویسد لذا برخی مجازاتها هم باید از بین برود.
افشارپور بیان کرد: کدیور هم در میزگردی با شبستری گفت که مطلقانگاری و اعتقاد به جزمیت ویژگی خشونتورزان و انحصارگرایان است؛ ملکیان هم در کتاب «راهی به رهایی» گفته است که اگر قانونگذاران شیوه زندگی که از نظر خودشان مطلوب است صورت قانونی بدهند و از شهروندان بخواهند بر این اساس زندگی کنند، خلاف مدارا رفتار کردهاند و اگر حکومت دینی هم داشته باشیم، باید فهم مردم از دین مبنای تصمیمگیری قرار بگیرد.
استاد حوزه علمیه گفت: قانونگذاران نباید تفسیر خودشان را مبنا قرار دهند ولی او توضیح نمیدهد که اگر تفاسیر متعدد وجود داشته باشد، چه باید کرد؟ علامه مصباح در این عرصه هم تأکید کرد که تنها راه از بین بردن نظام اسلامی به عنوان خطری برای دشمنان، از بین بردن تعصبات اسلامی و دینداری است؛ ایشان میفرمود اگر باب مدارا را به این معنا که این جریان میگوید باز کردیم بنابراین چه الزامی وجود دارد که ما پایبند به اسلام و اسلام نابی که امام مطرح کردند، باشیم. ایشان انگیزه اصلی این جریان را سیاسی میدانست. ایشان فرموده است برخی از این روشنفکران اساساً دین و قرآن و اعتقاد به خدا را قبول نداشتند و تظاهر به دینداری میکنند تا اهداف خود را پیش ببرند.
وی تأکید کرد: پلورالیستهای غربی دو انگیزه اصلی برای طرح این مسئله داشتند؛ یکی تضاد علم و دین و دیگری جلوگیری از خونریزی بین پیروان مذاهب مختلف.
انتهای پیام