اتفاقات و تحولات فلسطین پس از 15 مهر و عملیات
طوفان الاقصی، وارد مرحله کاملاً جدید و متفاوتی شده است. از سوی دیگر شدت و وسعت حملات و جنایات
رژیم صهیونیستی نیز به هیچ وجه با جنایات سابق این رژیم علیه ملت فلسطین قابل قیاس نیست و تعداد شهدا، به ویژه از کودکان و زنان و حجم ویرانیها گواه این امر است.
بر این مبنا ایکنا در گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین سعید سعدی، رئیس امور فرهنگی قوه قضاییه، در خصوص ابعاد این تحولات به ویژه از منظر ضرورت پیگیری جنایات ضد انسانی و حقوق بشری رژیم صهیونیستی به گفتوگو پرداخته که متن آن به شرح ذیل است:
ایکنا ـ عمایت طوفان الاقصی و تأثیرات آن بر آینده تحولات منازعه فلسطین و رژیم صهیونیستی را چگونه ارزیابی میکنید؟
سرزمین فلسطین پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی و تقسیم آن در جهان عرب قرار گرفت. استکبار و غرب برای از بین بردن این امپراتوری از عامل ملیگرایی استفاده کرد و با بررسی و تحلیل اقوام، گروهها، نژادها و زبانهای مختلف درون عثمانی، بر طبل تفرقه کوبید و بسیاری از کشورهایی که وجود خارجی نداشتند بر اثر اضمحلال امپراتوری عثمانی ایجاد و هر قسمت به یک پادشاه، هیئت حاکمه و امثال آن داده شدند.
چرا غربیها فلسطین را برای اشغالگری یهودیان انتخاب کردند؟
غربیها با تصور مالکیت جهان، فکر کردند در این تقسیمبندی باید یک بخش را نگه دارند تا بتوانند از طریق آن بخش حاکمیت خود را بر تمام جهان عرب و خاورمیانه حفظ کنند که فلسطین را در این راستا انتخاب کردند. هزینههایی که اینها برای تجهیز و نگهداری رژیم اشغالگر قدس انجام میدهند از هزینههای نگهداری یک ناو هواپیمابر کمتر است، اما در عین حال یک ناو ثابت در دل سرزمینهای اشغالی قرار دادند. غربیها این مجموعه را نگه داشتند و یهودیان را با مظلومنمایی براساس اتفاقات وارده در جنگ جهانی دوم به این نقطه منتقل و ساکن کردند.
این سؤال جدی مطرح است که چرا یهودیان مورد ظلم و ستم قرار گرفته به منطقه مسلمانان که نه با متفقین و نه با متحدین بودند، منتقل شوند در حالی که در این جنگ هیچ نقش و دخالتی نداشتند. لذا سؤال این است چرا این سرزمینها باید پناهگاه این یهودیان شود؟ واقعا غربیها اگر دلسوز اینها هستند، چرا مناطق خودشان مانند استرالیا، صحرای نوادا و ... یا مناطق حاصلخیز دارای آب و هوای خوب و کمجمعیت را برای آنها در نظر نگرفتند؟
آنها در پاسخ بیان میکنند که در دوران قدیم، حضرات داوود و سلیمان(ع) در اینجا حکومت میکردند و انبیای بنیاسرائیل بودند. آیا این یک استدلال منطقی است؟ حکومتها و امپراتوریهای قدیم قبض و بسطها و عقبنشینیها و پیشرویهای فراوانی داشتند که یک نمونه آن امپراتوریهای ایران و روم و جنگهای بین آنها بود که سرزمینهای همدیگر را بارها اشغال میکردند. همچنین مصر و یونان تمدنهایی بزرگ با سرزمینهای زیاد بودند. حال میتوان گفت هر کشوری که روزگاری بر سرزمینی اعمال حاکمیت داشت، الان هم میتواند ادعای حاکمیت بر آن نقطه را داشته باشد؟ در این صورت بر هر نقطه از زمین مدعیان زیادی پیدا خواهد شد. لذا این هم استدلال سخیفی است.
تنها مطلبی که باقی میماند این است که غربیها اراده کردند در سرزمینهای اسلامی یک غده سرطانی بکارند تا اجازه ندهند، منطقه ما آرام باشد و روی آسایش ببیند. نتیجه این اشغالگری آن است که مردمی مظلوم واقع میشوند که هر از چندگاهی فریادی میکشند، عملیاتی میکند، گاهی از خودی و گاهی از بیگانه و گاهی از دشمنان دوستنما مینالد و این تاریخ تلخ فلسطین و مردم آن منطقه است. لذا این اشغالگری مسئلهای نیست که بتوان با آن کنار آمد و هیچ منطق و عقلانیتی آن را تأیید نمیکند و خود غربیها هم میدانند، این امر شدنی نیست و شاید اگر از اول میدانستند این اتفاق، چنین گرفتاریهایی در طول تاریخ برای آنها ایجاد میکند که تبدیل به یک سیاهچاله میشود که به طور دائم اعتبار، حیثیت، آبرو و سرمایه و امکانات انها را میبلعد، دست به این کار نمیزنند.
براین اساس روزگار خوبی را برای کسانی که بخواهند این غصب و اشغال را ادامه دهند نمیتوان تصور کرد. صهیونیستها الان پشت دیوارهای حائل، در شهرکهایی که به زور در سرزمینهای غصبی ساختند و تصور میکردند امنیت بالایی دارد، در پناهگاهها به خود میلرزند و سؤال این است که چرا برنمیگردند و در اینجا ماندهاند؟ زیرا از یک امر غیر منطقی و غیر واقعی در حل دفاع هستند.
فلاشهها کیستند
حتی درون این جامعه صهیونیستی، یک نوع آپارتاید حاکم است و یهودیان سیاهپوستی که از آفریقا تحت عنوان «فلاشه»ها، حدود سی سال قبل به اینجا آمدند، شهروند درجه دوم محسوب میشوند و در بین خود آنها طبقهبندی نژادی برقرار است و تبار اروپایی بر دیگران برتری دارد. در خصوص نگاه صهیونیستها به زنان هم شاهد یک ظلم و ستم هستیم و در پروتکلهای صهیونیستی میتوان نگاه توهینآمیز به زنان را مشاهده کرد که انسان از بیان برخی گزارههای آن شرم میکند. آیا میخواهند چنین جامعهای را تحویل بشریت در عصر مدرن بدهند؟ که البته بعید است یهودیت اصیل آن را تأیید کند و یهودیان واقعی اینها را از خود نمیدانند، اما صهیونیستها رسانه، پول و حمایت قدرتهای بزرگ را در اختیار دارند و به این طریق میخواهند شب را به روز تبدیل کنند.
ایکنا ـ توجه به بُعد حقوق بشری اتفاقات اخیر و تبیین آن در افکار عمومی برای روشن کردن چهره واقعی صهیونیستها تا چه حد ضرورت دارد؟
اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال 1948 میلادی پس از پایان جنگ جهانی دوم تصویب شد که دارای 30 ماده است. این اعلامیه بعد از کتب مقدس، به بیشتر زبانها در حد 186 زبان ترجمه شده است و به منزله یک مرجع در حوزه حقوق بشر مطرح است. این اعلامیه بنیانهایی را استوار و مطالبی را مطرح کرده که میتواند به شدت مورد استناد قرار گیرد. در مقدمه و دیباچه این اعلامیه آمده است: «...بازشناسی حرمت ذاتی آدمی و حقوق برابر و سلبناپذیر تمامی اعضای خانواده بشری بنیان آزادی، عدالت و صلح در جهان است.» این بدین معناست که اگر خواهان عدالت، آزادی و صلح در جهان هستید، باید حتما مبتنی بر حرمت ذاتی انسانها و حقوق برابر آنها باشد.
سؤال این است که در قضیه فلسطین آیا حقوق برابر انسانها رعایت میشود؟ رژیم کودککش اسرائیل در مقابل چشم جهانیان بیمارستانها را بمباران میکند، به مردم غزه اعلام میکند به سمت جنوب بروید و بعد جنوب را بمباران میکند. امروز کودکان معصوم و مظلوم غزه وادار شدهاند که اسم خود را با ماژیک روی دست و پای خود بنویسند تا اگر شهید شدند، پیکر آنها قابل شناسایی باشد. این جنایات شدید منجر به دفن دستهجمعی شهدا شده و امثال این جنایات فراوان است. اسرائیل اجازه ورود آب، غذا و دارو را نمیدهد. حقوق بشر در اینجا کجاست؟
قضات سوژهای نابتر از نسلکشی صهیونیسم پیدا نمیکنند
یکی از مقامات اسرائیلی میگفت فلسطینیها به خاطر داشتن پنلهای خورشیدی برق دارند در حالی که اینها ساختمانها را بمباران میکنند و ثانیا پنلهای خورشیدی که قدرت روشن کردن پروژکتور اتاق عمل را ندارند و همه اینها را کسانی به صراحت میگویند که در سازمان ملل یک کرسی رسمی دارند. لذا باید گفت سطر سطر این اعلامیه جهانی حقوق بشر، وجود نامیمون این رژیم اشغالگر را محکوم میکند و به چالش میکشد. امروز قضات و دادستانهای دیوان بینالمللی لاهه که مسئله جنایات جنگی را پیگیری و دنبال میکنند و در بعضی موارد موفق به انجام اقدامات مثبتی شدهاند، سوژهای نابتر از جنایات جنگی و نسلکشی رژیم صهیونیستی پیدا نمیکنند تا بتوانند حق را به حقدار برسانند.
ایکنا ـ برخی در داخل کشور معتقدند به دلیل تسلط قدرتها بر نهادها و مجامع بینالمللی پیگیری و مبارزه حقوقی در سطح جهانی فایده چندانی ندارد، در مقابل برخی نیز این مسئله را به مثابه یک فرصت و ظرفیت نگاه میکنند. نظر جنابعالی در این رابطه چیست؟
ساحت محاکم و دامنه پیگیریهای حقوقی یک امکان است و نباید این امکان را از دست دهیم. این عرصهای است که میتوان با اقامه دعاوی مختلف، فریاد مظلومیت را به گوش دیگران رساند. البته ما کم ظلم از محاکم بینالمللی ندیدیم، اما گاهی اوقات ممکن است ما مطلب خود را خوب بیان نکرده باشیم. حتی اگر درصدی از این حکمهای ظالمانه علیه ما به خاطر خوب بیان نکردن ما باشد، باید این میزان درصد را از بین برد.
در اینجا هم محاکم بینالمللی آنقدر در مقابل خود شکایت و دعوا علیه ظلمهای آشکار و عیان ببینند که احساس بیهویتی کنند و خودشان درک کنند که یا باید عادلانه حکم کنند یا اینکه ادعای عدالت و حقوق بشر نکنند. برای نمونه در قضیه مربوط به شهادت سردار سلیمانی، ایشان از سوی یک دولت دعوت رسمی شده بود، اما دولت آمریکا با کدام مجوز و مصوبه سازمان ملل و شورای امنیت ایشان را در یک سرزمین دیگر شهید کردند. لذا باید تا جایی که میتوانیم در عرصه بینالمللی بر تراکم، تعدد و کیفیت اینگونه دعاوی بیفزاییم. نظام قضایی و حقوقی ما هم در این راستا پیگیر است، اما دستگاه دیپلماسی کشور نیز باید در خدمت این حرکت قرار گیرد. کشورهای دیگر هم اگر ساکت بنشینند کاری از پیش نخواهند برد و اینگونه ظلمها و جنایات ادامه پیدا میکند و به نوبت سراغ آنها هم خواهد آمد.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام