به گزارش ایکنا، نشست علمی «گفتمان تمدنپژوهی در اندیشه معاصر ایران» و نقد و بررسی کتاب «گفتمان تمدن اسلامی در ایران دوره پهلوی» دوشنبه ۲۴ مهر در سالن حافظ خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
در این نشست حجتالاسلام والمسلمین محسن الویری، هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم، سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
محور اول سخنم درباره ارزش کار سترگ استاد جعفریان است و افقی که این کتاب میتواند بگشاید. در شرایطی زندگی میکنیم که سخن گفتن از تمدن و تمدنپژوهی کاری ارزشمند دانسته میشود و این کار متفاوت از کارهای موجود است. یکی از بایستههای پژوهش این است که به دوره معاصر نگاهی داشته باشیم و بررسی کنیم که چگونه در صد سال اخیر مسئله تمدن مورد توجه اندیشمندان مسلمان قرار گرفته و این کتاب بسیار سنجیده و دقیق است که میتواند الگوبرداری شود.
همچنین، این کتاب ظرفیت بالایی دراد که برای پژوهشهای تمدنی ایجاد میکند. در مقالات و رسالهها و کتابهایی که در این کتاب شناسایی شده و گزارش آن آمده با انبوهی از مسائل روبهرو هستیم که مورد توجه متفکران بوده است. هریک از اینها میتواند موضوع پژوهشهای مستقل قرار بگیرد و مثلا سیر تفکر اندیشمندان راجع به موضوع زن یا آزادی جای کار دارد و این اثر افق خوبی برای این کار باز میکند.
نکته دیگر اهمیت زنده کردن تاریخ است. تا پیش از آثاری از این دست وقتی بحث عبرتآموزی از تاریخ و اعتنا کردن به تاریخ مطرح بود ذهنها سراغ گذشتههای دور میرفت، ولی این کتاب ارزش گذشته متصل به زمان کنونی را به خوبی نشان میدهد. اینها جنبههای مثبت این کتاب است که دریغ بود به آنها اشاره نکنم.
این جلسه را بهانهای برای چند تأمل معطوف به این کتاب میدانم. غیر از ملاحظاتی مثل اغلاط تایپی که ویژگی متداول کتابهایی است که در ایران چاپ میشود یا نداشتن نمایه که برای کاهش حجم کتاب بوده است یا شماره نداشتن فصلها و نیز نبود وحدت تقویم در کتاب، که مشکل عمومی در آثار تاریخی است، چهار تأمل را بیان خواهم کرد.
مورد اول سعه مفهومی تمدن در این کتاب است. آقای جعفریان در این کتاب به سعه مفهومی تمدن تن دادند، در حالی که شاید در مباحث دقیق تمدنپژوهی نتوان اینطور سخاوتمندانه معنای تمدن را در نظر گرفت. تمدن به لحاظ مصداقی، گستردگی دارد که همه چیز را در خودش جای میدهد، ولی باید تعریف مشخصی از آن داشته باشیم. مشخص نبودن دقیق تعریف تمدن و گستره فراخی که برای آن در نظر گرفته شده سبب شده پارهای از مباحث وارد کتاب شود؛ مثل تعدد زوجات پیامبر(ص) یا در همین فضا بحث رابطه علم و تقوا از نگاه شهید مطهری یا گفتوگو ابوریحان و ابوعلی سینا مطرح میشود که ممکن است در وسیعترین مفهوم تمدن داخل باشند، ولی در نگاه پیراستهتر این مباحث کنار گذاشته میشوند.
از آنجا که از گفتمان اسلامی سخن گفته میشود غیرش تمدن غرب است. در مورد این غیری که تمدن غرب است در این کتاب به صورت عمده نگاه انتقادی و سلبی اندیشمندان داخلی آورده شده، ولی این همه ماجرا نیست و آنها نگاههای ایجابی داشتند. نگاه ایجابی چه آنجا که نگاشتند و چه آنجا که تأثیر پذیرفتند. کتاب نگاه ایجابی به غرب و نحوه واکنش ایجابی را به حاشیه گذرانده و ثقل کار بر نگاههای انتقادی است. از این نظر این نگاه کامل نیست.
در قسمتی که به مطالعات اصحاب قم درباره تمدن مربوط میشود که مفصلترین بخش کتاب است چند تأمل وجود دارد. نکته اول اینکه بحث امام خمینی و نگاه امام و کسانی که همفکر ایشان بودند بسیار نحیف و لاغر آمده است. اگر میخواهید ریشههای انقلاب را جستوجو کنید، باید بیشتر به این مسئله بپردازید. در این فضا با توجه به نوع پارادایمی که امام دنبال میکرد، افرادی مثل شهید بهشتی باید درون آن قرار بگیرند. به هر ترتیب بخش حضرت امام خیلی کمرنگ است و لازم بود به عنوان خردهگفتمان امام خمینی(ره) بیشتر به آن پرداخته شود.
ایشان انتقاد میکنند که کسانی درباره تمدن حرف زدند که تخصصی نداشتند. همانطور که گفتند داوریشان را پنهان کردند، ولی بار انتقادی جمله به قرائن خارجیه مشخص است. به کتاب ارجاع میدهم. در چند صفحه مقدماتی کتاب گفتند بحث تمدن ذرهذره شکل گرفت و علم تمدن نداریم. تاریخ تمدن اسلامی داریم، ولی تمدن نداریم. ایشان در مقدمه اشاره کردند که علم تمدن هنوز قوام نیافته است. پس به جای این نقد باید نگاه ایجابی به مسئله داشت.
در حوزه افرادی آنقدر احساس مسئولیت میکردند که درباره مهمترین مسئله جامعه که رویکرد تمدنی است احساس مسئولیت میکردند. اگر امروز رشته تمدنشناسی در حال شکلگیری است، بر پایه همین احساس مسئولیت است. این از صفحات درخشان حوزه است و با وجود اینکه رشته تخصصی تمدن وجود نداشت، حوزویان اینقدر پویا و پرنشاط درباره یکی از مسائل موثر جامعه دخالت کردند.
همچنین، استاد جعفریان از چهرههای شناختهشده مشهورند که نگاه همدلانه با دستاوردهای پیشین تمدن اسلامی ندارند و نقدهایی را از ایشان میبینیم. به استناد همین کتاب، وقتی درباره تمدن و مسئله مواجهه با تمدن غرب اندیشمندان واکنش نشان دادند، بهترین شاهد است که آنها با توجه به گذشته تمدنی، چنین برخورد پویایی دارند. چرا باید آنها را کم بینگاریم و نگاه تحقیرآمیز داشته باشیم.
انتهای پیام