جهان عرب عنصر کانونی تمدن اسلامی آینده است
کد خبر: 4120832
تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۹:۴۱
محمدعلی میرزایی بیان کرد:

جهان عرب عنصر کانونی تمدن اسلامی آینده است

استاد حوزه و دانشگاه ضمن اشاره به اهمیت بررسی روش‌شناسی مطالعات تمدنی جهان عرب تصریح کرد: جهان عرب یک حوزه تمدنی نزدیک به ما است و تمدن اسلامی در افق آینده بدون نقش‌آفرینی جهان عرب شدنی نیست.

به گزارش خبرنگار ایکنا، هم‌اندیشی «روش‌شناسی مطالعات تمدنی» روز چهارشنبه ۱۹ بهمن‌ماه از سوی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار شد.

حجت‌الاسلام و المسلمین محمدعلی میرزایی؛ استاد حوزه و دانشگاه در این نشست با عنوان «روش‌شناسی مطالعات تمدنی در جهان عرب» سخنرانی کرد که گزیده سخنان وی را در ادامه می‌خوانید؛

حوزه جهان عرب حوزه مشخص روش‌شناختی نیست که درباره روش خاصی حرف بزنیم. دال اصلی این عنوان بر حوزه جغرافیا است و در جهان عرب تمام مکاتب و روش‌ها و مدارس علمی وجود دارد که در این وقت محدود نمی‌شود روش خاصی را مطرح کرد منتهی چند نکته مرتبط با تمدن‌پژوهی عربی و روش مطالعاتی که رایج است را عرض می‌کنم.

اولین مطلب اینکه جهان عرب یک حوزه تمدنی نزدیک به ما است. اگر حوزه‌های تمدنی را به دور و نزدیک تقسیم کنیم حوزه تمدنی جهان عرب نزدیک به ما است هم در تاریخ و هم معاصر و هم آینده، یعنی تمدن اسلامی در افق آینده بدون نقش‌آفرینی جهان عرب شدنی نیست و جهان عرب عنصر کانونی در این تمدن است لذا ورود به حوزه مطالعاتی عربی ضروری است.

جهان عرب؛ حوزه جهان‌اندیش و تمدن‌اندیش

نکته دیگر اینکه با آشنایی شهودی که با جهان عرب دارم، جهان عرب از نظر نگاه نخبگانی تمدن‌اندیش‌تر از بخش‌های دیگر جهان اسلام است. از نظر افکار عمومی و نوع نگاه متفکران، جهان عرب جهان‌اندیش‌تر و امت‌اندیش‌تر است. آثاری هم که تولید می‌کنند همینطور است. لذا جهان عرب یک حوزه جهان‌اندیش و تمدن‌اندیش است. متفکرانی هم که در جهان عرب بودند پروژه‌های توسعه اسلامی‌شان کاملا در جهان منتشر شده است. البته بخشی از آن به زبان و جغرافیا برمی‌گردد. به هر حال اینها یک فضایی درست کرده که ظرفیت تمدن‌اندیشی آنها را بالا برده و چون نگاه تمدنی عربی متکی بر قدرت نیست این فضا فضایی است که باید روی آن مطالعه کرد و تجربه‌های اینها را دید. شما در یک مقایسه بین عراق و ایران می‌بینید در عراق نخبگان با پهنه تفکری وسیع‌تری تعامل می‌کنند. در نتیجه در حوزه جهان اسلام و قومیت عربی و اسلام سیاسی و خلافت و سلفیت با یک ادبیات جهانی و گسترده مواجه هستیم که این مسئله دارای اهمیت است.

نکته دیگر اینکه ما نمی‌دانیم وقتی از روش مطالعاتی عربی حرف می‌زنیم از روشی که اینها برای تحلیل دیروز استفاده می‌کنند حرف می‌زنیم یا روشی که برای تحلیل هم‌اکنون استفاده می‌کنند یا نگاه‌های آینده‌پژوهانه آنها. در حوزه آینده‌پژوهی ما یک جریان خیلی خوب آینده‌پژوهی عربی در مقایسه با غرب نداریم ولی در مقایسه با ایران طرح‌ها و ایده‌هایی دارند.

آنها در حوزه تمدنی گذشته با نگاه انتقادی به تاریخ و تمدن اسلامی نگاه کردند و بازخوانی میراث کردند و چند مکتب هم دارند. مثلا جابری یک مکتب بازخوانی میراث است یا طه عبدالرحمن یک مکتب دیگری است. بازخوانی میراث، بازخوانی انتقادی تمدن هم هست. حسن حنفی سه گانه‌ای درست می‌کند که خروجی آن علوم تمدنی مطلوب او است، یعنی دستگاه نرم تمدن‌سازی او بر این سه گانه استوار است. ایشان ابتدا اولویت بازخوانی میراث را مطرح می‌کند. او احیای تراث‌اندیشی می‌کند نه احیای خود تراث. می‌گوید باید آگاهی میراثی داشت. اینکه بگوییم این میراث به چه درد می‌خورد درست نیست و حنفی معتقد است خود ما میراث هستیم و میراث دیروز خود ماییم که امروز راه می‌رویم. او اعتقاد ندارد که میراث یعنی دیروز بلکه این میراث در من است و نمی‌توانم خودم را از مکونات خودم خالی کنیم. بازخوانی میراث بازخوانی من است.

تمایز تمدن اسلامی و غیر اسلامی

حجت‌الاسلام و المسلمین سعید بهمنی پژوهشگر پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم در این نشست با موضوع «روش‌شناسی فهم تمدنی قرآن» سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

در نظریه مفاهیم بنیادین قرآن این نکته بیان می‌شود که در کنش‌های انسانی و هستی‌هایی که انسان ایجاد می‌کند برخی هستی‌ها بنیادین هستند و قابلیت دارند تولیدات فراوانی از سنخ خودشان داشته باشند و باز ادعای دیگر این است که خدا بشر را اینگونه آفریده است که در هستی‌هایی که انسان ایجاد می‌کند و از آن به موضوع علوم انسانی تعبیر می‌کنیم هستی‌ها بنیادین وجود دارد که سبب شکل گیری هستی‌های دیگری می‌شوند. این را اولین بار ایزوتسو گفته است.

نکته دیگر این است که شما می‌توانید تعریفی از تمدن ارائه بدهید که بر همه تمدن‌ها انطباق‌پذیر باشد ولی آنچه مهم است میز تمدنی است یعنی آنچه بر اساسش می‌گویید این تمدن اسلامی است، این تمدن قرآنی است، این تمدن قرآنی نیست. این جنبه را همان مفهوم بنیادین روشن می‌کند. شما در تمدن دنبال چیزی هستید که اگر آن را از درون تمدن بردارید تمدن هست ولی اسلامی نیست ولی اگر آن را درون تمدن بگذارید و لحاظ کنید تمدن قرآنی و اسلامی است. در بحث مفهوم بنیادین شما به همچنین هسته مرکزی از معنا می‌رسید. تا اینجا تصویر کلی درباره مفاهیم بنیادی ارائه کردم و می‌خواهم رویکرد شهید صدر را با رویکرد مفاهیم بنیادین ترکیب کنم.

از اینجا وارد الگوی شهید صدر می‌شوم. نقطه عزیمت شهید صدر در نظریه‌پردازی مسئله‌شناسی است البته مسئله‌ای که ایشان می‌گوید با آنچه در روش تحقیق مطرح است متفاوت است. او تاکید می‌کند می‌خواهیم به حقایق کبری برسیم که آن حقایق کبری مسائل کبری دارد و اصلا در مقیاس فردی و محلی و منطقه‌ای نیست بلکه جهانی است و کل جهان را شامل می‌شود.

دومین چیزی که صدر در رویکرد خودش دارد دستیابی به رسالت‌ها است. وقتی شهید صدر از نظریه سخن می‌گوید نگاهی هستی‌شناختی دارد ولی وقتی از رسالت‌ها سخن می‌گوید وارد وظایف و باورها می‌شود. این دو بال جزء کمبودهای ما است یعنی ما نمی‌دانیم تمدن از نظر قرآن چیست و چه بایسته‌هایی دارد. پیامد نبود نظریه و نشناختن رسالت ناتوانی در تولید و مدیریت تمدن است و اگر بخواهیم تمدن بسازیم دچار التقاط می‌شویم چون نقاط میز تمدن خودمان را از تمدن رقیب روشن نکردیم. همچنین روشن نیست از کجای تمدن رقیب می‌توانیم استفاده کنیم و از کجایش نمی‌توانیم استفاده کنیم؟ اگر تمدن رقیب درون تمدن ما بیاید مثل بمب ساعتی است که منفجر می‌شود و تمدن را از درون نابود خواهد کرد.

شهید صدر معتقد است هر مسئله بشری را باید پیشینه‌شناسی کنید چون بشر هیچ وقت بدون راه حل نبوده است و مسائل را حل می‌کند. قرآن می‌تواند آن راه حل‌ها را تصحیح و ترمیم کند. بنابراین باید ببینیم تمدن‌هایی که اتفاق افتاده چیست تا تمدن قرآن بنیان را مطالعه کنیم. در این نقطه عوامل شکل‌گیری و زوال تمدن بررسی می‌شود.
من سراغ قسمتی می‌روم که شهید صدر به آن استنطاق می‌گوید. این مرحله ششم در تفسیر موضوعی ایشان است. در استنطاق دو چیز اساسی وجود دارد که در نوشته شهید صدر ندیدم. شهید صدر به ما نمی‌گوید وقتی شما می‌خواهید داده‌های قرآن را استخراج کنید و به مدالیل برسید چه شکلی داده‌ها را استخراج کنید. این یک دهه ذهن مرا مشغول کرده که خود داده‌ها را چگونه استخراج کنیم. وقتی می‌خواهیم در مقیاس صنعتی قرآن را استنطاق کنیم به دو مدل در استخراج داده و تحلیل داده‌ها نیاز داریم و دستگاه می‌خواهیم تا به عنوان نمونه در تحلیل بگوییم چند مولفه را تحلیل می‌کنیم تا مطمئن شویم داده‌ای از دستمان خارج نشده است و تمام ابعاد مسئله از آن استخراج می‌شود.

انتهای پیام
captcha