به گزارش ایکنا؛ تجارت بردگان سیاهپوست آفریقایی از سوی اروپاییها و آمریکاییها، از قرن 16 میلادی آغاز شد. کشورهای غربی برای دستیابی به بردگان آفریقایی، با استفاده از راههای غیرقانونی و ربودن مردان، زنان و کودکان سیاهپوست، آنان را مجبور میکردند که به جای مرگ از گرسنگی یا سوزانده شدن، تن به بردگی دهند. در نتیجه این کشورها توانستند مردم آفریقا را به بردگی بگیرند و به دو قاره آمریکای شمالی و جنوبی و کشورهای غربی منتقل کنند.
اما در قرن 19 میلادی از میان 12 میلیون آفریقایی که از طریق اقیانوس اطلس به کشورهای غربی منتقل شدند، بیش از یک میلیون نفر مسلمان بودند. این مسلمانان سیاهپوست با وجود تأثیر زیادی که جوامع غربی بر آنان گذاشتهاند اما توانستهاند هویت اسلامی خود را حفظ کرده و برای فرزندان خود به ارث بگذارند.
در همین رابطه، وبگاه شبکه خبری «الجزیره» در گزارشی کتاب «ندای بلال ... اسلام و تحولات آن در جوامع مختلف آفریقايیتبار» را، که به زندگی مسلمانان آفریقایی در طول دورانهای مختلف پرداخته، مورد بررسی قرار داده است.
از زمان قرون وسطی تا امروز، مسلمانان از کشورهای آفریقایی به عنوان مسافر، زائر حج، بازرگان، هنرمند و ... به کشورهای دیگر سفر میکردند. پیش از قرن بیستم میلادی میلیونها نفر از این آفریقاییها برده شده بودند و به اجبار در جوامع بیگانه در کشورهای اوراسیا و قارههای آمریکای شمالی و جنوبی و حتی در خود قاره آفریقا استقرار داده شده بودند.
«ادوارد ای کرتیس چهارم»(Edward E Curtis IV) استاد دانشگاه ایندیانا در آمریکا، در کتاب خود با عنوان «ندای بلال؛ اسلام و تحولات آن در جوامع مختلف آفریقايیتبار» نوشته است که قاره آفریقا از زمان فتح اندلس یعنی از آغاز قرن هشتم میلادی تا امروز، جهانی شده است زیرا مسلمانان آفریقاییتبار به اروپا مهاجرت و در آنجا زندگی کردند و از جامعه اروپا تأثیر گرفته و بر آن تأثیر گذاشتند.
استاد مطالعات آمریکایی و آفریقایی دانشگاه ایندیانای آمریکا در کتاب خود که از سوی انتشارات دانشگاه کارولینای شمالی منتشر شده، افزوده است: در حالی که جوامع معاصر تأثیر زیادی بر زندگی مهاجران مسلمان سیاهپوست در کشورهای اروپایی مانند انگلیس، فرانسه، آلمان و ایتالیا گذاشتهاند و تجارت بردگان از طریق اقیانوس اطلس، بیش از یک میلیون مسلمان را به دنیای جدید وارد کرده است، بسیاری از این مسلمانان هویت اسلامی خود را حفظ کرده و آن را برای فرزندان خود به ارث گذاشتهاند تا یک جامعه بزرگ و مسلمان آفریقایی در دنیای جدید تشکیل شود.
این کتاب بیانگر فعالیتهای دینی این مسلمانان آفریقایی است؛ کسانی که حداقل به طور نمادین «ندای بلال» را شنیدهاند؛ این کتاب درباره گسترش دین اسلام در قاره آفریقا و سراسر جهان سخن گفته و راههای مختلف گسترش اسلام از طریق این مسلمانان آفریقایی و چگونگی تأثیر گذاشتن تجربیات این مسلمانان در نقاط مختلف را بررسی کرده است.
وارثان بلال
نویسنده کتاب میگوید: در گذشته رنگ پوست سیاه در جزیرةالعرب، عار و ننگ نبوده و رنگ سیاه در خاورمیانه مترادف با بردگی نبوده است. چرا که بردگان از نژادها و رنگهای مختلف بودند و بردگان سفیدپوست یا رنگینپوست نیز در آن زمان بودهاند.
نویسنده تأکید میکند که کتابش درباره «بلال حبشی» صحابی پیامبر(ص) نیست اما در مورد شرح حال مسلمانان آفریقایی است زیرا بسیاری از مسلمانان آفریقاییتبار خود را از جهت اخلاق و رفتار میراثدار بلال حبشی، مؤذن صدر اسلام میدانند و او را الگویی برای فعالیتهای اخلاقی و معنوی خود به حساب میآورند. بنابراین زندگینامه بلال حبشی یادآور ورود زودهنگام آفریقاییها به دین اسلام و جوامع اسلامی است.
این کتاب در ادامه به سهم مسلمانان آفریقایی در توسعه زودهنگام کشورهای اسلامی میپردازد و داستان کسانی را روایت میکند که در ارتش خلفا و امپراطوریهای اموی و عباسی خدمت میکردند و شهرهای مختلف اروپا، آفریقا و آسیا به وسیله آنها فتح شد. این کتاب نشان میدهد که چگونه مسلمانان آفریقایی به شکلگیری سنتهای اسلامی دو مذهب سنی و شیعه، که نماینده مسلمانان در جهان اسلام هستند، کمک کردند.
نویسنده این کتاب تأکید میکند: آفریقاییهای مسلمان همان کسانی هستند که مؤسسهها، شبکهها و دولتهایی را ایجاد کردند که تا پایان قرن هفتم میلادی، در مسلمان شدن بخش وسیعی از قاره سیاه سهم داشتند و در حقیقت، مسلمان شدن آفریقاییها اجباری نبوده بلکه طی چند قرن این قاره سیاه به یک قاره مسلمان تبدیل شده است.
تحولات قاره آفریقا در طول زمان
کتاب ندای بلال به طور خاص به نقش مسلمانان آفریقایی متصوفه و بازرگانان و فرماندهان قدرتمند آفریقایی در نشر و گسترش دین اسلام از طریق فعالیت در مؤسسات، مدارس و آموزشگاهها اشاره میکند؛ همچنین نمونههایی از حاکمان آفریقایی چون «منسا موسی» (متوفای سال 1337 میلادی) را ذکر میکند که حاکم امپراطوری مالی بود. وی طلاهای بسیار داشت و آموزشگاههای علمی مانند دانشگاه سنکوری(Sankore) یا مسجد جامع تیمبوکتو(Timbuktu) در مالی را تأسیس کرد. همچنین «سنی علی» که در سالهای 1464 تا 1492 میلادی حاکم امپراطوری سُنگای در مالی، نیجر و غرب آفریقا بود و «اسکیا محمد» که پس از سنی علی جانشین وی شد و امپراطوری مذکور در زمان وی توسعه یافت.
نویسنده کتاب درباره تبدیل زبان سواحیلی که از قرن 12 تا 15 میلادی در طول سواحل شرق آفریقا شایع بود، به زبان اسلامی نیز توضیحاتی بیان کرده و افزوده است: ظلم و وحشیگری بازرگانان در برابر بردگان آفریقایی خاطره مشترک مسلمانان آفریقا در ایالات متحده آمریکا و منطقه دریای کارائیب و آمریکای شمالی است.
در این کتاب همچنین تاریخ مناطق مختلف آفریقا نیز روایت شده است که این مسئله با قیام گسترده آفریقاییها علیه استعمار اروپا و برتری سفیدپوستان ارتباط دارد.
آمریکا و دنیای جدید
نویسنده در فصل پنجم این کتاب با عنوان «مسلمانان آفریقایی در آمریکای لاتین و منطقه دریای کارائیب» از حضور اسلام در سیاست از طریق مشارکت مسلمانان سیاهپوست آفریقایی در دنیای جدید پرده بر میدارد و مینویسد: اینگونه فعالیتهای اسلامی از زمان پیروزی علیه نژادپرستی و مقاومت در برابر بردگی و مسائل تبعیض نژادی علیه سیاهپوستان به وجود آمده است.
در آمریکای لاتین و منطقه دریای کارائیب، استعمارگران اسپانیایی و پرتغالی بردگان مسلمان آفریقاییتبار را ـ چه از اندلس بودند یا شمال و غرب آفریقا ـ در زمره شورشیها به حساب میآوردند؛ به عنوان مثال در سال 1530 میلادی و یکبار نیز در سال 1532 میلادی، مقامات «سانتو دومینگو» (پایتخت جمهوری دومینیکن) وارد کردن بیش از حد بردگان مراکشی را ممنوع کردند اما این کار واقعیت امر را چندان تغییر نداد، لذا با فرا رسیدن عصر پایان تجارت برده در قرن نوزدهم، میتوان گفت بیش از یک میلیون نفر از 12 میلیون آفریقایی که از طریق اقیانوس اطلس منتقل میشدند، مسلمان بودند.
زمانی که دهها هزار نفر از بردگان آفریقایی مسلمان به آمریکای شمالی، انگلیس و ایالات متحده آمریکا رسیدند، تعداد زیادی از آنان به مستعمرهها و کشورهای منطقه دریای کارائیب و آمریکای لاتین منتقل شدند با وجود اینکه ساکنان این مناطق از انقلاب و شورشهای مکرر بردگان مسلمان هراس داشتند.
نویسنده در فصل ششم کتاب درباره مسلمانان آفریقایی در آمریکای شمالی و جنبش آفریقاییها در سراسر اقیانوس اطلس که به دلیل تجارت برده برای نخستین بار اتفاق افتاد، سخن به میان آورده است و این، آغاز مهاجرت جدیدی بود که آفریقاییها را به جستجوی سرمایه در دنیای پیشرفته اقتصادی واداشت.
این کتاب بیان میکند که هر چند بردگی ممکن است پایان یافته باشد، اما قدرتهایی که از کارگران و مواد اولیه آفریقا با دستمزدی اندک سوءاستفاده میکنند به پایان نرسیدهاند؛ و دین اسلام در بسیاری از اوقات وسیلهای برای بازیابی شخصیتِ از بین رفته آنها است. این دین مبین در بسیاری از اوقات نیز وسیلهای برای بقا و حتی پایداری در مقابله با نژادپرستی و انواع ظلم و ستم نسبت به مسلمانان آفریقایی در نقاط مختلف جهان بوده است.
ترجمه گزارش: فرشته صدیقی
انتهای پیام