به گزارش ایکنا؛ بیست و چهارمین شماره دوفصلنامه علمی پژوهشی «پژوهشنامه ادیان» به مدیرمسئولی طاهره حاجابراهیمی و سردبیری فتحالله مجتبایی منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «سیر تحول مفهوم تطهیر در دین هندویی»، «بررسی دیدگاه تسدال درباره ارتباط مفهوم قرآنی میزان با دین مصر باستان»، «رنج قدسی و تحول اجتماعی در الهیات سیاسی یورگن مولتمان»، «مفهوم مایا در مکتب ودانته و مقایسه آن با برخی از مفاهیم اسلامی»، «جایگاه زن در تعالیم مکاتب گنوسی مسیحی: مباحث نظری و عملی»، «رویکرد اجتماعی شیخ احمد جام به اصناف دینی عصر خود»، «آشر گینزبرگ: بانی صهیونیسم فرهنگی» و «واکاوی مفهوم اطاعت در عهد عتیق».
بررسی دیدگاه تسدال درباره ارتباط مفهوم قرآنی میزان با دین مصر باستان
در چکیده مقاله «بررسی دیدگاه تسدال درباره ارتباط مفهوم قرآنی میزان با دین مصر باستان» میخوانیم: «از دیدگاه ویلیام تسدال، مفهوم قرآنی «میزان»، برگرفته از کتابی جعلی به نام «عهد ابراهیم» است که حدود چهارصد سال پیش از هجرت، در مصر نوشته شده و احتمالاً پیامبر(ص) شرح آن را از ماریه همسر قبطیاش شنیده است. وی خاستگاه این مفهوم را پیشتر از آن، از منبعی بسیار قدیمی به نام «کتاب مردگان» دانسته که ریشه در آیین اساطیری مصر باستان دارد. پژوهش پیشرو که به شیوه توصیفی- تحلیلی سامان یافته، در پی آن است تا پس از تحلیل دقیق واژه میزان در آیات قرآن، به نقد و ارزیابی دیدگاه تسدال در اینباره بپردازد. بررسیها نشان میدهد: متن شفاهی و نوشتاری دو کتاب مورد ادعای وی هرگز در زمان پیامبر(ص) مطرح نبوده و تفسیر واژه میزان در قرآن، به هیچ عنوان با آیین مصر باستان همخوانی ندارد. همچنین از آنجایی که سُوَر مورد استناد تسدال- که این واژه در آنها به کار رفته است- مکی هستند، نظریه آموزش شفاهی چنین مفهومی از سوی ماریه قبطیه، احتمال نسنجیده و شاذی است که از عدم تسلط کافی وی بر تاریخ اسلام و مکی و مدنی بودن سُوَر قرآن حکایت دارد.»
مفهوم مایا در مکتب ودانته و مقایسه آن با برخی از مفاهیم اسلامی
در طلیعه مقاله «مفهوم مایا در مکتب ودانته و مقایسه آن با برخی از مفاهیم اسلامی» چنین آمده است: «تمام ادیان و آیینها دارای اصطلاحات کاربردی هستند که در طول زمان و در مکاتب مختلف معانی گوناگون و گاه متضادی به خود گرفتهاند. مایا یکی از این اصطلاحات است که در این نوشتار سعی بر آن داشتهایم که با در نظر گرفتن ریشه لغوی این کلمه، سیر تطور معانی آن را از وداها تا حضور در اوپنیشدها و نهایتاً مکاتب فلسفی هند بررسی کنیم. اما در میان کاربردها و معانی مختلف مایا، این کلمه نقش مهمی در مکتب ودانته به خصوص معروفترین شاخه آن یعنی ادویته ودانته به عنوان یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین مکاتب فکری در هند داشته است. نقش اساسی مایا در هستیشناسی و تئوری آفرینش این مکتب و تبیین کارکردهای آن از جمله دستیابی به رستگاری در این نوشتار مورد بحث قرار گرفته است. در پایان نیز از منظری تطبیقی، نگاهی بر دیدگاه پژوهشگران مسلمان درباره مایا داشته و شباهت آن با برخی اصطلاحات و مفاهیم اسلامی مورد اشاره قرار گرفته است.»
رنج قدسی و تحول اجتماعی در الهیات سیاسی یورگن مولتمان
در چکیده مقاله «رنج قدسی و تحول اجتماعی در الهیات سیاسی یورگن مولتمان» میخوانیم: «نوشتار حاضر به دنبال کنکاش در چگونگی ارتباط معنایی و انضمامی بین دو مفهوم رنج و کنش اجتماعی سیاسی در الهیات سیاسی مولتمان است، با هدف طرح و پاسخ به این سؤالها که رنج، در نظام معنایی مسیحیت، چگونه قدسی میشود و چگونه این رنج قدسی شده، در بستر الهیات سیاسی و رهاییبخش که مولتمان مطرح میکند، معنای ایجابی و پراگماتیک مییابد؟ یورگن مولتمان در زمره اندیشمندانی است که در حوزه الهیات سیاسی اجتماعی، مفهوم رنج را به مثابه کاتالیزوری ایجابی که قادر به ایجاد بستر مناسب برای شکلگیری تحولات و کنشهای اجتماعی سیاسی است، به رسمیت میشناسد. در این راستا، او مفهوم «رنج برای تغییر» را به عنوان مفهومی کلیدی و معناساز که بستر معنایی الهیات امید را بر میسازد، مطرح میکند. هدف مولتمان، تلاش برای برقراری ارتباط بین حادثه تثلیث، به عنوان رنجی امید بخش و پویا، و لزوم تلاش و کنشگری اجتماعی برای مسیحیان است. در دیدگاه او، الهیات رهاییبخش، خوانشی اجتماعی از حادثه تثلیث، و تأکید بر مشارکت پویای کلیسا در امور اجتماعی و حمایت از نهضتهای آزادیبخش است.»
جایگاه زن در تعالیم مکاتب گنوسی مسیحی
در آغاز مقاله «جایگاه زن در تعالیم مکاتب گنوسی مسیحی: مباحث نظری و عملی» آمده است: «مکاتب گنوسی در مقام یکی از جریانهای مهم اعتقادی و عرفانی تأثیرگذار، دارای نگرشهای متفاوتی بودهاند که به جهت تأثیر بر جریانهای گوناگون دینی و عرفانی، از جمله مسیحیت، مورد توجه محققان قرار گرفتهاند. در این پژوهش تلاش شده است که جایگاه زنان در مکاتب گنوسی مسیحی با نظر به رابطه دو سویه دین و جامعه بررسی شود. در دو سده نخست میلادی، با اتکاء بر تعالیم دو تن از آموزگاران گنوسی، شمعون مغ و والنتینوس، تلقی خاصی از نقش زن در الهیات و جنسیت خدا، در مسیحیت مورد توجه قرار گرفت. بدین سان، جهانبینی و خداشناسی ثنوی گنوسی برای تبیین جایگاه عنصر مؤنث در الوهیت کاربرد یافت. همچنین، بر نقش حکمت (غالباً با نام سوفیا شخصیتیافته) در روند آفرینش تأکید خاص صورت گرفت. به نحوی متقابل، این الهیات که ناظر بر شخصیت مونث الهی است، بر فعالیت زنان در جامعه دینی تأثیر نهاد که خود بیانگر رابطه دو سویه دین و جامعه میتواند باشد. به گونهای که تعامل اجتماعی زنان و حضور فعالانه آنان در عرصههای دینی و کلیسا گسترش مییابد و این خود بر فهم از کتاب مقدس اثر میگذارد.»
آشر گینزبرگ: بانی صهیونیسم فرهنگی
در طلیعه مقاله «آشر گینزبرگ: بانی صهیونیسم فرهنگی» میخوانیم: «جریان صهیونیزم دارای گرایشهای مختلف و محصول شرایط و احوال متفاوت یهودیان اروپای شرقی و غربی در سده 19 میلادی است. صهیونیزم فرهنگی یا روحانی از جمله این گرایشها است. فهم ماهیت و موضوع صهیونیزم فرهنگی و نیز روش و اهداف آن در گرو بررسی اندیشههای بنیانگذار آن - آشر گینزبرگ مشهور به احدهاعام- متفکر یهودی در اروپای شرقی است. مقاله حاضر با مروری بر بیوگرافی احدهاعام، شاخصترین اندیشههای او را برای تأسیس صهیونیزم فرهنگی، مورد بررسی قرار داده است. مهمترین برنامههای او برای نیل به این هدف، احیاء روحانی و فرهنگی قومیت یهود با استفاده از راهکارهایی چون تأسیس مرکز فرهنگی، ایجاد نظام آموزشی با تکیه بر زبان و ادبیات عبری و بهرهگیری از تلاش نخبگان در راستای تحقق این هدف بود. شناخت دیدگاههای احدهاعام که از جمله منتقدان صهیونیزم سیاسی بهشمار میرود، با توجه به تأثیر این جریان در روند وقایع عصر حاضر، حائز اهمیت است. در واقع شناخت صهیونیسم فرهنگی موجب شناخت بهتری در مورد جریان صهیونیسم میشود و اینکه صهیونیسم تنها شامل تفکرات سیاسی نیست بلکه برنامهها واندیشههای دیگری را نیز دربردارد.»
واکاوی مفهوم اطاعت در عهد عتیق
در چکیده مقاله «واکاوی مفهوم اطاعت در عهد عتیق» آمده است: «در میان ادیان خاورمیانه، یهودیت شریعتی شدیدتر و کمانعطافتر دارد که در مفهوم «اطاعت» خلاصه میشود. اطاعت در یهودیت دو بعد قومی و فردی دارد؛ یعنی رابطهای میان یهوه و قوم برقرار است که براساس آن، اطاعتی از قوم خواسته میشود که همهجانبه و کامل تلقی میشود؛ البته این اطاعت، علاوه بر اینکه اصالتاً و ذاتاً از یهوه و در چارچوب ده فرمان تجلی مییابد، به امر خدا به پیروی از مطاعان قوم، چون حکما، انبیا و والدین و... تسرّی مییابد. هدف این نوشتار آن است که اوّلاً، با تأکید بر شدّت شریعت یهود، به تبیین اهمیت اطاعت و زوایای آن بپردازد؛ ثانیاً، از رهگذر واکاوی عهد عتیق، به عنوان سند اساسی یهودیت، تلقی منصفانهای از مفهوم مهابت یهوه و اطاعتخواهی حداکثری او از قوم به دست دهد؛ میتوان گفت براساس آموزههای عهد عتیق، اطاعتخواهی یهوه از قوم یهود که عمدتاً پاداشهایی این جهانی درپی دارد، چنان شدید و انعطافناپذیر است که سرپیچی از آن عواقبی سخت و گاه درازدامن در طیّ تاریخ به دنبال میآورد که مهمترین آنها عدم استقلال قومی و محرومیت از نیل به سرزمین موعود و نیز مخدوش شدن یا حتی بطلان برگزیدگی ایشان است.»
رویکرد اجتماعی شیخ احمد جام به اصناف دینی عصر خود
در آغاز مقاله «رویکرد اجتماعی شیخ احمد جام به اصناف دینی عصر خود» چنین آمده است: «در نوشتههای احمد جام (قرن 5-6 ق) افزون بر مباحث عرفانی، به مسائل اجتماعی نیز توجه شده است. این مقاله میکوشد با روش تحلیل محتوا، رویکرد او را به اصناف دینی عصرش تبیین کند. برای تبیین رویکرد او به اصناف دینی عصرش، ابتدا الگوهای شخصیتی مورد اشاره او از آثار مهمش استخراج شد و سپس با احصا، تحلیل و دستهبندی اوصافی که برای هر دسته برشمرده و نقدهایش بر آنان، تبیین شده است. در آثار او با سه گروه شخصیتی مواجهیم که عبارتند از: 1. گروهی کاملاً مقبول و الهی مانند زاهد، عارف، حکیم و...؛ 2. گروه گاه نامقبول و گاه مقبول مانند صوفی، مرید، درویش و ...؛ و 3. کاملاً نامقبول مانند قاری، مفتی، خواجهامام و .... این گروهها نشان میدهد که ذهن او به دو دسته متصوفه و اصحاب علوم ظاهری معطوف بوده است و به اصناف دیگر (بازاریان و امرا) بیتوجه بوده است. از اوصافی که او برای این دستهها برمیشمرد، چنین برمیآید که اساس نگرش او به جامعهاش، بناشده بر معنویت و اخلاق است و نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی، حساسیت چندانی نداشته و ریشه مشکلات اجتماعی را هم در مسائل اخلاقی و معنوی میدیده است.»
انتهای پیام