سیدعلیرضا واسعی، دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، به بیان نکاتی در باب تاریخنگاری و پژوهشهای تاریخی با موضوع پیامبر گرامی اسلام(ص) و جایگاه روششناسی تاریخی در مطالعات اسلامی پرداخت.
خلأها در زمینه مطالعات تاریخی درباره زندگی پیامبر(ص)
واسعی در ابتدا با اشاره به کمبودهایی که در زمینه تاریخ صدر اسلام و از جمله زندگی پیامبر(ص) وجود دارد، عنوان کرد: در عهدی که پیامبر اسلام(ص) زندگی میکرد و در میان عربها ثبت وقایع و تاریخ مکتوب و امر نوشتن از شیوع و رواج جدی برخوردار نبود. به همین جهت آن چه از آن حضرت باقی ماند، تا سالیان درازی به صورت سینه به سینه و در قالب اقوال شفاهی منتقل میشده است.
وی در همین باره به عامل دیگر نیز اشاره کرد و گفت: علاوه بر این، رواج نداشتن کتابت در میان اعراب، دستها و اغراضی نیز برای ممانعت از ترویج فرهنگ نبوی در کار بوده که قصد داشتهاند نگذارند این حقایق و وقایع به ادوار بعدی منتقل شود؛ چه در میان خود مسلمانان و عربها و چه از سوی غیرمسلمانان مانند یهودیان؛ ولذا ما روایات جعلی را به نام اسرائیلیات میشناسیم. اسرائیلیات یعنی آن روایات دروغینی که از سوی یهودیان برای تحریف آموزههای اسلامی یا برای تخریب چهره اسلام جعل شده بود.
واسعی ادامه داد: مجموعه عواملی از این دست موجب شده است که در برخی موارد ما اطلاعات دقیق و جزیی در خصوص نبی مکرم اسلام(ص) در اختیار نداشته باشیم. هر چند که در رویکرد شیعی و در منابع شیعی و از زبان و لسان ائمه(ع) کوشیده شد تا این خلأ جبران شود، اما ما همچنان در مطالعات تاریخی خلأهایی را مشاهده و ملاحظه میکنیم که ممکن است ابهاماتی را در خصوص مراحل مختلف زندگی پیامبر(ص)، فعالیتهای آن حضرت و سنت و سیره ایشان پدید آورد.
این پژوهشگر تاریخ اسلام البته چنین مشکلی را مشکلی عام در مطالعات تاریخی دانست و بیان کرد: به هر حال دانش تاریخ به مقولهای میپردازد که از زمان حاضر و زمان حال فاصله دارد و به طور طبیعی، عامل پیوند زمان حال با گذشته، آثار و منابعی هستند که عموماً در گذر تاریخ دچار مشکلاتی شدهاند، لذا آن مشکلی که در مورد نبی مکرم اسلام(ص) ذکر شد، در مورد همه شخصیتها و همه پدیدههای تاریخی مطرح است.
وی عنوان کرد: اگر هم درباره برخی شخصیتها اطلاعات بیشتری وجود داشته باشد، این اطلاعات لزوماً به معنای واقعیتر شدن آن شخصیت نیست. خصوصاً در باب شاهان و خلفا ما میبینیم که کاتبانی یا مورخان درباریای بودهاند که زندگی آنان را مینوشتهاند اما این به معنای آن نیست که آن چه اینها نوشته و منعکس کردهاند واقعیتهایی بوده که آنها انتقال دادهاند. چه بسا که این افراد برای کسب درآمد یا برای خودشیرینی یا برای این که به مقام و جایگاهی برسند سعی میکردهاند که مطالبی را بنویسند که با واقعیتها سازگار نبود.
واسعی خاطرنشان کرد: به هر حال ما در مطالعات تاریخی همیشه با این مشکل و با این معضل مواجه هستیم که آیا آن چه ارائه شده است مقرون به واقع هست یا نه و دیگر این که آیا همه آن چیزی که باید ارائه میشد ارائه شده است یا نشده است و به هر حال این پرسشها ما را با تأملات جدی و احتیاطهای جدی مواجه میکند که یک مورخ و کارشناس فن باید در کار کند و طبیعتاً میتواند این معضلات را تا حد بالایی برطرف کند.
دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: با همه این توصیفات و با وجود عدم رواج کتابت در میان اعراب و در مورد زندگی پیامبر(ص) و این که این مسئله ما را با آسیبهای نقلهای روایی مواجه میکند، این گونه نیست که ما نتوانیم درباره ایشان گفتوگوهای جدی داشته باشیم، بلکه منابع اطلاعات زیاد و درخوری را در اختیار ما قرار میدهند که میتوانیم بر اساس آنها تصویری از زندگی نبی مکرم اسلام(ص) ارائه کنیم.
ارزیابی مطالعات تاریخی درباره نبی مکرم اسلام(ص)
واسعی در ادامه این گفتوگو و در ارزیابی مطالعات تاریخی درباره نبی مکرم اسلام(ص) و مقایسه این مطالعات با مطالعات تاریخیای که با روششناسی تاریخی در غرب صورت گرفته است، بیان کرد: واقعیت این است که مطالعاتی که در خصوص پیامبر ما انجام شده و منابعی که در خصوص ایشان وجود دارد، قابل مقایسه با دیگر شخصیتها نیست و محققان و مورخان ما تا حد بالایی کوشیدهاند به صورت روشمند از این منابع و دادهها استفاده کنند.
درجه علمی بالای تأملات تاریخی صورتگرفته درباره پیامبر(ص)
وی با بیان این که امروزه برای کشف یک واقعیت تاریخی صرفاً به گزارههای نوشتاری یا گفتاری بسنده نمیشود، اظهار کرد: امروزه مجموعهای از اطلاعات و از جمله اطلاعات غیرگفتاری و غیرنوشتاری به کار گرفته میشود تا بتوانند یک پدیده تاریخی را از مجهول به معلوم مبدل کنند و این کار واقعاً در خصوص تاریخ اسلام و به ویژه در خصوص پیامبر ما انجام شده و مطالعات و تأملاتی که در این زمینه صورت گرفته، در خصوص هیچ یک از پیامبران دیگر و از جمله حضرت مسیح انجام نشده است؛ چه به لحاظ حجم مطالعات و چه به لحاظ ظرائف و دقائقی که به کار بسته شده و چه به لحاظ نوع مطالعاتی که در خصوص پیامبر اسلام(ص) صورت گرفت و این به معنای درجه علمی بالای این حوزه مطالعه و پژوهش است.
تأکیدات قرآنی موجب حساسیت مسلمانان در ثبت زندگی پیامبر(ص)
این مدرس تاریخ و تمدن اسلامی با اشاره به پیوند داشتن دیانت اسلامی با سنت نبوی و سیره پیامبر اسلام(ص)، عنوان کرد: خداوند برای دیانت اسلامی قرآن را که وحی مسلم و کلام اوست فرستاد و تکمیلکننده آن را رجوع به سنت و سیره نبی مکرم اسلام(ص) و معصومین(ع) قرار داد. تأکیدها و تشویقهای قرآنی در این باره موجب شد که مسلمانان از همان آغاز در ثبت و ضبط زندگی پیامبر(ص) حساسیت جدی به خرج بدهند و تا حد بالایی هم این موارد را ثبت کردند، اما به دلیل این که نوع ثبت و نوع ضبط این موارد شفاهی بود و شفاهیات در گذر زمان خیلی زود تبدل پیدا میکنند و با مرگ یک راوی آن روایات از بین میرود و طبیعتاً اصالت آن روایات تا حدی با ابهام مواجه میشود، به این جهت است که عرض کردم ما گاهی اوقات اطلاعات دقیق و جزئی در مورد پیامبر(ص) نداریم.
واسعی افزود: اما در مقایسه با دیگر پیامبران و برای مثال و به طور مشخص در مورد حضرت مسیح(ع) بسیار بسیار دقیقتر، جزئیتر و کاملتر این اطلاعات ضبط شده است و محققان هم خیلی علمی وارد این صحنه شدهاند و اطلاعاتی را که انعکاس دادهاند خیلی ارزنده است؛ چه در میان خود مسلمانان، اعم از اعراب و دیگر مسلمانان که کارهای جدی و عالمانهای را صورت دادهاند و چه در میان مستشرقان و نویسندگان غربی که یا به حکم انگیزههای سیاسی، یا به حکم انگیزههای علمی و یا به حکم علایق شخصی به سوی مطالعات اسلامی کشیده شده و زندگی پیامبر(ص) را به بحث گرفتهاند. همگی کارهای ارزنده و قابل توجهی را ارائه کردهاند که به جد میتوانیم بگوئیم که در خصوص هیچ یک از شخصیتهای دیگر این مقدار کار نشده است و این میزان اطلاعات وجود ندارد.
عدم بهرهمندی مطالعات تاریخ اسلام از ظرفیتهای غیرنوشتاری و غیرگفتاری
وی در مورد این پرسش که تا چه حد سعی شده که مطالعات تاریخی از صرف گزارش فراتر رفته و به سطح تحلیل و ارائه تصویر زندهتر از زمانه و شخصیت پیامبر(ص) نزدیک شوند، بیان کرد: در مورد این که محققان و نویسندگان مسلمان چه میزان در تصویر حقایق تاریخ اسلام فراتر از گزارشات تاریخی وارد صحنه شدهاند باید گفت که امروزه محققان مبتنی بر متد مطالعات تاریخی صرفاً به گزارشها اعم از نوشتهها و گفتهها بسنده نمیکنند بلکه برای تصویر حقایق گذشته از علوم مختلف و همچنین از مطالعات مبتنی بر آثار و بقایای مادی و غیرنوشتاری و غیرگفتاری بهره میگیرند.
واسعی افزود: واقعیت این است که به دلیل این که زندگی پیامبر اسلام(ص) در محیط و جغرافیایی سپری شد که در آن جا فرهنگ نگهداری آثار وجود نداشته است و آثار مانگاری هم پدید نیامده بود، ما در مطالعات معطوف به نبی مکرم اسلام(ص) با آثار غیرنوشتاری و غیرگفتاری زیادی مواجه نیستیم؛ برای مثال این که ساختمانی از آن زمان وجود داشته باشد که ما بتوانیم امروزه بر اساس آن، نوع زندگی مردم معاصر پیامبر(ص) را کشف کنیم.
وی ادامه داد: در میان عربهای خصوصاً حجاز ساختن بناهای مستحکم و ماندگار رواج نداشته است. مصنوعاتی هم در آن زمان وجود نداشته است که ما بتوانیم بر اساس آن به مطالعه و تأمل بپردازیم، اما گزارشاتی غیرتاریخی در قالب اشعار، در قالب ضربالمثلها در ادبیات عرب داریم که میتواند در مطالعات جامعهشناسانه ما را در شناخت فرهنگ، آداب و رسوم و سنتها و نوع زندگی عربها و تأثیری که پیامبر اسلام(ص) در آن جامعه داشته است بسیار بسیار کمک کند.
واسعی با اشاره به توجه جدی به این قبیل موارد در مطالعات امروز تاریخی، آثار تولید شده را از این جهت بسیار قابل توجه دانست و بیان کرد: ما واقعاً با آثار تاریخی خیلی خوبی مواجه هستیم که فراتر از نگاه نقلی محض به تاریخ نوشته شده است یا به بیان دیگر صرفاً به اتکاء دادههای روایی و تاریخی پیش نرفتهاند بلکه سعی کردهاند که از این مرحله گذر کرده و از دادههای دیگر و از دانشهای دیگر استفاده کنند؛ از جغرافیا، از روانشناسی، از جامعهشناسی، از هنر و از مجموعه عوامل دیگری که میتواند ما را به واقعیتهای تاریخی صدر اسلام نزدیکتر کند و نیازمند این هستیم که این گونه مطالعات را محور قرار دهیم.
دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: اما همچنان ابهاماتی وجود خواهد داشت و ما حتی امروزه که با دنیایی از اطلاعات مواجه هستیم و امکانات فراوانی برای کشف مجهولات داریم همچنان با چیزهایی سر و کار پیدا میکنیم که با واقع منطبق نیستند.
نقش رویکرد تحلیلی در مطالعات تاریخی اسلام در زنده نگه داشتن جریان سنت دینی و فکر اسلامی
واسعی در پاسخ به این پرسش که رویکرد تحلیلی در مطالعات تاریخی چه نقشی میتواند در کنار سایر علوم اسلامی، در زنده نگه داشتن جریان سنت دینی و فکر اسلامی داشته باشد؟ بیان کرد: این که تا چه حد این دسته از مطالعات در فهم درستتر اسلام نقشآفرینی میکند از بحثهای بسیار بسیار بنیادی و از سؤالات جدی است و به نظر من خوب است که آن را در گفتوگوها با اهل فن به بحث بگیرید و این جای تأملات و گفتوگوهای جدی دارد و واقعیت این است که فهم درست اسلام و درک صحیح دادههای قرآنی و روایی بدون دانستن تاریخ اگر بگویم ممکن نیست حرف بیجایی نگفتهام.
مدرس و پژوهشگر تاریخ اجتماعی و سیاسی شیعه عنوان کرد: البته مفسران ما به فراوانی از این عنصر استفاده میکنند و لذا وقتی که میخواهند آیهای از قرآن را تفسیر کنند ابتدائاً به شأن نزول آن آیه توجه میکنند. شأن نزول یعنی همان بستر تاریخیای که آن آیه در آن نزول یافته است. فهم این بستر تاریخی در کیفیت تبیین و تفسیر آیه به شدت اثرگذار است و همین قضیه در خصوص پیامبر(ص)، در خصوص روایات ایشان و در خصوص سنت و سیرهشان و همچنین در خصوص سنت و سیره ائمه(ع) بسیار بسیار کارآمدی دارد و ما هر چه بیشتر بتوانیم تاریخ آن زمان را بشناسیم و فضای زیسته آن زمان را تصویر کنیم و نوع تعاملات، نوع داد و ستدهای مردم، آداب، رسوم، فرهنگ و چگونگی رفتارهای مردم آن زمان را اگر بتوانیم درک کنیم، درک ما از حقیقت اسلام متفاوت خواهد شد.
وی افزود: این خیلی نکته مهمی است و این چیزی است که فقط به دوش تاریخ قرار دارد و لذا پیوندی جدی بین مطالعات تاریخی و معرفت اسلامی وجود دارد و هر چه انسان مطالعات و معرفت تاریخی بیشتری داشته باشد فهم اسلامی او عمیقتر، دقیقتر و مقرون به واقعتر خواهد شد.