به گزارش ایکنا از فارس، شهید سیدمحمدصادق دشتی، مسئول ستاد تیپ مهندسی رزمی امامصادق(ع) جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس استان فارس بود. وی در 16 مردادماه سال 1342 هجری شمسی مصادف با سالروز ولادت پیامبر اعظم(ص) و امام صادق(ع)، در روستای دستجه از توابع شهرستان فسا به دنیا آمد؛ به همین مناسبت محمدصادق نامیده شد. پدرش سیدقاسمعلی، کارمند فرمانداری بود و مدام از شهری به شهر دیگر به مأموریت میرفت؛ بنابراین وظیفه اداره امور خانه و تربیت فرزندان بیشتر بر عهده مادرش صغری حسنپور بود. پس از گذشت چند ماه از تولد محمدصادق، به شهر فیروزآباد و دو سال بعد از آن نیز به شهر قیروکارزین نقل مکان کردند.
وی تحصیلات خود در مقطع اول تا سوم دبستان را در مدرسه 21 آذر (هماکنون وجود ندارد) این شهر گذراند. خانواده دشتی در زلزله شدید سال 1351 شمسی قیروکارزین، مانند بسیاری از مردم آن منطقه، خانه و زندگی خود را از دست داده و مجبور به نقل مکان به فراشبند شدند. بنابراین او کلاس چهارم و پنجم دبستان را در مدرسه ناصرآباد(هماکنون وجود ندارد) فراشبند گذراند. پس از آن دوباره به قیروکارزین بازگشتند و سیدمحمدصادق در مدت سه سال زندگی در این شهر در مدرسه راهنمایی نظام وفا (شهید بهشتی کنونی) تحصیل کرد. در نهایت پس از سالها جابهجایی بین شهرهای مختلف، به فیروزآباد نقل مکان کرده و بهطور دائم در این شهر ساکن شدند؛ بنابراین او تحصیل در مقطع متوسطه را در دبیرستان شریعتی (ششم بهمن سابق) فیروزآباد به پایان رساند و در خرداد 1360 موفق به اخذ مدرک دیپلم شد.
شهید دشتی در سال 1357 هجری شمسی همراه با دوستان و همکلاسیهای خود اقدام به توزیع اعلامیهها و عکسهای امام خمینی(ره) در شهرهای فیروزآباد، فراشبند و قیروکارزین کرد. با اوج گرفتن مبارزات در شهرهای بزرگ کشور، او و همراهانش تصمیم به انجام اقدامات مؤثرتری در راستای مبارزه با حکومت پهلوی گرفتند.
در پاییز همان سال و چند ماه مانده به پیروزی انقلاب اسلامی، همراه با سه تن از دوستان نزدیک خود، تنها سینمای شهر فیروزآباد را شبانه به آتش کشیدند که منجر به دستگیری او و دوستانش توسط ساواک شد. اعتراض مردم شهر به این دستگیری و حضور آنها در خیابانها، باعث شکلگیری تظاهرات انقلابی برای اولین بار در فیروزآباد شد. چند روز بعد از دستگیری، از زندان آزاد شد و در تظاهرات منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی حضور فعال و مؤثر داشت.
شهید دشتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همراه با گروهی از همکلاسیهایش، نشریه «ندای انقلاب» را در دبیرستان چاپ و منتشر میکرد و مدت کوتاهی نیز بهعنوان خبرنگار نشریه «امت» در فیروزآباد فعالیت میکرد. در دوران تحصیل ضمن درس خواندن علاقه بسیاری به فعالیتهای ورزشی از جمله فوتبال و تنیس روی میز داشت و در مسابقات تنیس روی میز دانشآموزی مقام دوم را در شهرستان فیروزآباد کسب کرد. همچنین در نویسندگی از استعداد بالایی برخوردار بود، بهطوری که در سال سوم دبیرستان مقام دوم را در مسابقات مقالهنویسی دانشآموزی در سطح استان فارس بهدست آورد.
پس از اخذ مدرک دیپلم، بهصورت داوطلبانه همراه با برادر بزرگتر خود به جهاد سازندگی پیوست و در قالب این نهاد به ارائه خدمات به روستاهای محروم استان فارس پرداخت. پس از آن در آذر همان سال به سیستانوبلوچستان رفته و در کمیته کشاورزی جهاد سازندگی شهرستان دلگان مشغول به ارائه خدمت به مردم محروم آن دیار شد. پس از حدود دو ماه حضور در دلگان، در آغازین روزهای اسفند 1360 شمسی بهصورت داوطلبانه و از طریق «ستاد پشتیبانی جنگ جهاد فارس» به جبهه رفت و در ستاد «جهاد فارس مستقر در آبادان» مشغول به ارائه خدمات به رزمندگان شد.
ابتدا بهعنوان نیروی دفتری در ستاد به انجام وظیفه پرداخت و پس از مدتی وظیفه هماهنگی خطوط عملیاتی جهاد فارس را بر عهده گرفت. پیش از عملیات بیتالمقدس بهعنوان یکی از اعضای واحد دکلسازی جهاد فعالیت داشت و پس از مدتی در این کار متبحر شد. رفته رفته در کنار فعالیتهای ستادی، رانندگی لودر، بولدوزر و کامیون را نیز آموخت و هنگام عملیاتها، به نیروهای عملیاتی در احداث خاکریز، جاده، انواع سنگرها، مقرهای توپخانه و... یاری میرساند. پس از عملیات بیتالمقدس در مقر پشتیبانی جهاد فارس که به مقر صبوری مشهور بود، وظیفه انجام تدارکات خطوط مقدم جبهه را بر عهده داشت. آبرسانی به رزمندگان با کامیونهای تانکردار یکی از فعالیتهای این مقر بود که دشتی و گروهش آن را انجام میدادند.
به دلیل سختکوشی در کارها و انجام وظایف به بهترین نحو، در پاییز 1361 شمسی بهعنوان مسئول استحکامات گردان مهندسی رزمی جهاد فارس انتخاب شد. مناطق آزاد شده در عملیات فتحالمبین، مملو از سنگرها و استحکامات بهجا مانده از دشمن بعثی بود. تخریب آنها و استفاده از مصالح بهدست آمده برای ساخت استحکامات خودی در مناطق عملیاتی والفجر مقدماتی و والفجر1 از جمله تلاشهای او و نیروهایش در این زمان بود. همچنین ساخت حمام گازوئیلی در منطقه دشت عباس، به ابتکار او و همرزمانش انجام گرفت که نقش مهمی در حفظ روحیه رزمندگان در روزهای سرد زمستانی آن منطقه داشت.
در تابستان 1362ش، جهاد فارس برای پشتیبانی از عملیات والفجر2 راهی پیرانشهر شد و دشتی به عنوان رابط تدارکاتی این جهاد با قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) در این عملیات حضور یافت. قرارگاه حمزه در ارومیه مستقر بود و او برای انجام وظیفه، دائماً از پیرانشهر به ارومیه رفت و آمد میکرد. انجام این کار در شرایط ناامن جادهها، که تحت نفوذ کومله و دموکرات قرار داشت، نشان از شجاعت بالای او داشت. در کنار این مسئولیت خطیر، رانندگی بلدوزر به منظور ساخت جادههای پر پیچ و خم در ارتفاعات حاج عمران از دیگر فعالیتهای او در کنار سایر فرماندهان و رانندگان جهاد فارس بود.
پس از آن در عملیات خیبر دوشادوش جهادگران به ساخت استحکامات در جزایر مجنون پرداخت. در یکی از آخرین روزهای سال 1362 شمسی حین شناسایی در جزیره جنوبی، بر اثر اصابت ترکش کاتیوشا از ناحیه سینه دچار مجروحیت شدید شد و برای مداوا به تهران منتقل شد. به علت نفوذ ترکش در استخوان سینه و در نزدیکی قلبش، پزشکان از خارج کردن آن صرفنظر کردند و یادگاری از عملیات خیبر برای همیشه در سینهاش ماندگار شد؛ اما این موضوع نتوانست از حضور او در جبهههای نبرد جلوگیری کند. او بلافاصله پس از مرخص شدن از بیمارستان به جبهه بازگشت و با تمام توان به ادامه فعالیت جهادی خود پرداخت؛ بهطوری که از سال 1363 شمسی به سمت معاونت ستادی گردان مهندسی رزمی جهاد فارس منصوب شد.
در خلال سالهای 1363 و 1364 شمسی خدمات او با راهاندازی گروههای متخصص در پلسازی و دکلسازی، به اوج رسید و باعث پیشرفت بسیاری در عرصه مهندسی رزمی شد. در عملیات بدر، او و گروهش طی یک ابتکار مهندسی در آبهای هورالعظیم نمونهای از دکلهای شناور را طراحی و اجرا کردند. تعمیر و بهکارگیری دوبههای غرق شده در کنار پل خرمشهر برای ساخت پل دوبهای بقیهالله(عج) روی رودخانه بهمنشیر و مانور موفق مونتاژ پل خیبری 2 روی رودخانه کارون دو فعالیت مهم گروه پلسازی او با نام شهید عزیزیپناه در آن ایام بود. پل بقیهالله(عج) در منطقه قفاص ساخته شد که جاده شهدا در جزیره آبادان را به جاده قفاص در ساحل شرقی بهمنشیر متصل میکرد و نقش بسیار مهمی در پشتیبانی تدارکاتی از عملیات بزرگ والفجر 8 داشت.
شهید دشتی در عملیات قادر بهعنوان مسئول یکی از محورهای عملکننده از جهاد فارس انجام وظیفه کرد. او در در بخشی از سخنرانی خود که در منطقه عملیاتی قادر برای نیروهای جهاد فارس حاضر در منطقه ایراد کرده است چنین میگوید: «موقعی که خدا را ما با جانمان درک کردیم آن موقع است که میتوانیم مثمرثمر واقع شویم. جانمان را که تغییر دادیم آن موقع است که دنیا عوض میشود. به قول اقبال لاهوری جان که دیگر شد جهان دیگر شود، باید یکسره خدا را در وجودمان قرار دهیم.
در ماههای ابتدایی سال 1364 شمسی ساخت دکلهای متعدد و یک سکوی بزرگ دیدهبانی در حاشیه اروند از دیگر فعالیتهای مهم کارگاه دکلسازی به مدیریت دشتی بود. علاوه بر اینها ساخت جادههای دسترسی و پلهای بسیار بر روی نهرهای حاشیه اروند، همه حاصل تلاشهای او و همرزمانش در این گروههای تخصصی بود.
این خدمات باعث شد تا ستاد پشتیبانی جنگ جهاد فارس به یکی از گستردهترین و فعالترین ستادهای پشتیبانی جنگ تبدیل شده و نام صادق دشتی در بین تمامی فرماندهان حاضر در منطقه مثالزدنی شود. حاصل این تلاشها آمادهسازی بخش عمدهای از استحکامات، جادهها و پلهای پشتیبانی مورد نیاز برای طرحریزی عملیات غرورآفرین والفجر 8 بود که بهعنوان یکی از مهمترین عملیاتهای پیروزمندانه دوران دفاع مقدس شناخته میشود.
همزمان با انجام این فعالیتها، توپخانه دشمن مناطق وسیعی از جزیره آبادان را زیر آتش گرفته و با هدف قرار دادن نیروها و ماشینآلات، پیشرفت کارها را با کندی مواجه کرده بود. یکی از عوامل دقت بالای دشمن در هدف قرار دادن رزمندگان، دکل بزرگ دیدهبانی آنها در غرب رودخانه اروند بود. صبح 23 مهر 1364 شمسی، شهید دشتی همراه با سه نفر از نیروهایش، به درخواست یگانهای رزمی حاضر در منطقه، اقدام به ساخت سکوی تانک به منظور هدف قرار دادن دکل دیدهبانی دشمن کردند. حین این عملیات، بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سینهاش به شدت مجروح شد و در حال انتقال به بیمارستان به شهادت رسید.
شهید دشتی علاوه بر سختکوشی که در انجام وظایف خود داشت، در بین جهادگران و نیروهای نظامی همواره به سادهزیستی و قناعت مشهور بود. به رغم اینکه خود مسئول دریافت کمکهای مردمی و توزیع آنها در بین رزمندگان بود، اما همواره کفش و لباسهای کهنه به تن داشت و از امکانات در حداقل ممکن استفاده میکرد.
پیکر مطهر او پس از تشییعی با شکوه در گلزار شهدای شهر فیروزآباد به خاک سپرده شد. به پاس تلاشهای بیشمار او در جبهههای نبرد، طی مراسمی در سال 1394 شمسی در فیروزآباد، سومین تندیس سال شهید «دریاقلی سورانی» قهرمان حماسه نهم آبان 1359 شمسی در کوی ذوالفقاری آبادان، از سوی نمایندگانی از رزمندگان و هنرمندان این شهر به خانواده شهید سیدمحمدصادق دشتی اهدا شد. پیش از آن این تندیس به امیر سرتیپ «منوچهر کهتری» از فرماندهان دلاور ارتش و «آیت الله جمی» امام جمعه آبادان در زمان جنگ اهدا شده بود. همچنین یکی از بولوارهای اصلی شهر فیروزآباد به اسم او نامگذاری شده است.
در سال 1382 فیلم کوتاهی با عنوان «مایلر تک چرخ» از مجموعه نمایشی «سرگشته عشق» به کارگردانی احمد کاوری و تهیهکنندگی علی لدنی بر اساس خاطرهای از دوران مسئولیت شهید دشتی در ستاد پشتیبانی جنگ جهاد فارس در آبادان ساخته شده است. همچنین در سال 1399، کانون سنگرسازان بیسنگر استان فارس اقدام به نشر کتابی با عنوان «آقا صادق» درباره زندگی و شخصیت این شهید بزرگوار بهعنوان یکی از شهدای شاخص جهاد سازندگی استان فارس کرده است.
منبع: آرشیو مرکز حفظ آثار دفاع مقدس سازمان جهاد کشاورزی استان فارس
انتهای پیام