آغاز و پایان حیات قرآن در عالم دنیا
کد خبر: 4205410
تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۳
گفت‌وگوهای قرآنی ویژه ماه رمضان/ ۳

آغاز و پایان حیات قرآن در عالم دنیا

یک پژوهشگر قرآن با بیان اینکه نزول تدریجی دو مبدأ در مبعث و لیلة‌القدر دارد، گفت: حیات قرآن در این دنیا پس از رشد و اتمامش از وفات پیامبر(ص) آغاز شد.

قرآن کریمدر سومین روز ماه مبارک رمضان، خبرنگار ایکنا از اصفهان در ادامه گفت‌وگو با علی‌اکبر توحیدیان، دکترای علوم قرآن و حدیث و پژوهشگر قرآن طی سلسله گفت‌وگوهای قرآنی ویژه این ماه با موضوع «حیات قرآن از ازل تا ابد»، مرحله نزول قرآن به عالم دنیا و انواع نزول آن را بررسی می‌کند. در ادامه، متن شماره سوم این گفت‌وگو را مطالعه می‌کنید. 

ایکنا ـ درباره مرحله نزول قرآن توضیح دهید و اینکه چرا برای فرستادن آیات وحی از سوی خداوند به پیامبر(ص)، از عبارت «نزول» استفاده می‌شود؟ 

در شرح مرحله‌ سوم در خصوص نزول قرآن عزیز به این عالم یعنی دنیا و انواع نزول آن، اشاره‌‌ای کوتاه و موجز عرض می‌کنم که محصول مطالعات، بررسی‌های زیاد و تحقیق درباره نظرات همه‌ قرآن‌شناسان و مفسران اعم از متقدمین، متأخرین و معاصرین است. قبل از ورود به این بحث، باید بگوییم که لازمه‌ نزول چه تنزیل و چه انزال، فرودآمدن از مکان یا مقام والاست. وقتی خداوند متعال در بلندترین مقام باشد و آیات قرآن از آن مقام بلند به سوی بندگان صادر شود، مقام بندگان حتماً مقامی پایین‌تر خواهد بود: «اِنَّه عَلیٌّ حَکیمٌ».

پس به این دو اعتبار، یعنی بلندی مقام خداوند و پستی مقام بندگان، صحیح است که آمدن قرآن را از آن مقام به این مقام، «نزول» بنامیم؛ حتی استقرار وحی در قلب شریف پیامبر اکرم(ص) هم به همین معناست. در شام ۲۶ رجب‌المرجب (شب ۲۷ ماه) سال اول بعثت، مقارن با سال چهلم عام‌الفیل (سال حمله‌ ابرهه به کعبه با لشکر فیل‌سوارش) و چهل سالگی عمر مبارک حضرت محمد امین(ص)، در شهر مقدس مکه (بکه) در کوه نور و غار حراء، در حالی که ایشان با برادرزاده ١٠ ساله‌اش یعنی علی‌ بن ابیطالب(ع) همراه بود، فرشته‌ وحی یا جبرائیل(ع) بر زمین (غار حراء) آمد.

او لوحی نورانی پیش‌ روی محمد امین(ص) قرار داد که امر خداوند بر آن نقش بسته بود: «اِقْرَأ»، ولی آن امین خالق و خلق که صحیفه را پیش از این ندیده و برایش ناآشنا بود، بالاخره پس از چند بار اصرار و امداد رسول کریم وحی(ع)، حضرتش، محمد(ص) در زمین و احمد(ص) در آسمان، لوح سبز نورانی را که شامل ۶ آیه بود، خواند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ، اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ، خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ، ... عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ».

این‌ها اولین آیات نزول تنزیلی (تدریجی) قرآنند که ماهیتشان وحی رسالی است، ولی جزو قرآن محسوب نمی‌شوند و در مرحله‌ای دیگر مجدداََ به‌مثابه قرآن نازل می‌گردند و جزو آن قرار می‌گیرند. وحی رسالی، حکم انتصاب انسان منتخب به رسالت است، جنبه‌ اعلان عمومی ندارد و مسئولیتی را متوجه مردم نمی‌کند. لذا محتوای این ۶ آیه، خطابی به مردم ندارد و فاقد امر و نهی است، بلکه بر حقایقی از بسمله، اسم رب، خلقت انسان و اهمیت علم و قلم برای انسان دلالت می‌کند.

ایکنا ـ راجع‌به انواع نزول قرآن و زمان آغاز آن توضیح دهید. 

سه سال از حادثه‌ بزرگ و بی‌نظیر مبعث رسول اکرم(ص) گذشت. در طول این سه سال، آیات دیگری هم به‌صورت تدریجی و تنزیلی بر پیامبر مکرم(ص) نازل شد، «مزمل و مدثر»، ولی همچنان از نوع وحی رسالی و خطابش فقط به خود پیامبر(ص) بود و تا آن زمان جزو قرآن و خطاب به مردم نبود. با این حال، حاوی بزرگترین حقایق بود و بعداََ جزو قرآن قرار گرفت. 

سه سال پس از حادثه‌ عظیم‌الشأن مبعث در شام ۲۲ رمضان‌المبارک که همان شب ۲۳ ماه و «لیلة‌القدر»، نام قرآنی آن شب است، قرآن به‌صورت کامل، یک‌جا و دفعتاََ بر قلب مبارک پیامبر(ص) نازل شد که در طول سه سال آمادگی، قابلیت و ظرفیت لازم و کافی را احراز کرده و یا به «بیت‌المعمور» مبدل و یا با آن وجود ملکوتی هماهنگ شده بود.

بعد از نزول انزالی (دفعتاََ) در لیلة‌القدر که در آیاتی از قرآن کریم به آن اشاره شده است، نظیر آیات «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ» (قدر/ ۱)، «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ...» (دخان/ ۳) و «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ...» (بقره/ ۱۸۵)، نزول تدریجی به‌صورت رسمی آغاز و هر آنچه نازل شد، قرآن بما هو قرآن، شامل آیات وحی رسالی و آیاتش برای پیامبر(ص) تا پایان وحی تنزیلی آشنا بود. لذا در دو جا خداوند به پیامبر(ص) می‌فرماید: «لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ» (قیامت/ ۱۶) و «...وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَىٰ إِلَيْكَ وَحْيُهُ...» (طه/ ۱۱۴)؛ به این معنا که در خواندن قرآن عجله نکن و پیشاپیش قبل از قرائت جبرائیل(ع) نخوان.

فلسفه‌ نزول تدریجی در چند جای قرآن آمده است: «...فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَىٰ قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ...» (بقره/ ۹۷)، «وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَٰلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا» (فرقان/ ۳۲) و «وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَىٰ مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِيلًا» (اسراء/ ۱۰۶).

بنابراین نزول تدریجی دو مبدأ دارد؛ مبدأ اول، مبعث و مبدأ دوم، لیلة‌القدر و فاصله‌ زمانی این دو مبدأ، سه سال است. این نزول تدریجی، 23 سال از مبدأ مبعث و 20 سال بعد از مبدأ لیلة‌القدر به پایان رسید، درواقع در سال دهم هجری به سوره‌ مبارکه‌ نصر و به آیه‌ ۱۸۲ سوره‌ مبارکه‌ بقره ختم شد و عمر ظاهری پیامبر اسلام(ص) هم در این عالم پایان یافت. با این توضیح کوتاه، میلاد، رشد و اتمام قرآن مشخص شد و به بیانی دیگر می‌توان گفت که حیات قرآن در این دنیا پس از رشد و اتمامش از وفات پیامبر(ص) آغاز شد.

ایکنا ـ بعد از نزول کامل قرآن بر وجود پیامبر(ص) و رساندن کلام وحی به مردم، ثبات حاکمیت قرآن بر جامعه اسلامی با وجود رحلت پیامبر اکرم(ص) چگونه امکان تحقق یافت؟ 

نکته‌ لطیفی در اینجا وجود دارد که تذکرش بجاست. حدیث ثقلین را به یاد آورید. حدیث «عَلِیٌّ مَعَ القُرآنِ وَ القُرآنُ مَعَ عَلِیٍّ، لَن یَفتَرِقا حَتّى یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ» را هم به خاطر آورید. نکته‌ای را که عرض کردیم هم مرور کنید. آغاز حیات قرآن پس از رشد کامل، مقارن با وفات پیامبر(ص) و همچنین مقارن با آغاز ولایت و امامت امیرالمؤمنین علی(ع) است. این نکته بیانگر این واقعیت است که قرآن، حقیقت نفس معصوم، اعم از پیامبر(ص) تا امام زمان(عج) محسوب می‌شود.

اتحاد نفس رسول الله(ص) و ائمه‌ طاهرین(ع) با قرآن کریم به این دلیل است که قرآن به تمامه با این نفوس شریفه خمیر شده و همه آیات با تمام معنا و مفهوم بر ایشان منطبق است. قرآن مسطور و قرآن ناطق درواقع دو روی یک سکه هستند. ظاهر قرآن به عبارتی خطوطی مسطور است که در میان دو جلد مستور شده، اما باطن قرآن در حقیقت آن انسانی‌ست که در سلسله‌ صعود سلوک طریق الهی به جایی رسیده که قرآن را از محل نزولش اخذ کرده و بر اسرار، حقایق، معارف، احکام و قصص آن واقف، بلکه هیمنه و سیطره داشته باشد. اینجاست که می‌گوییم، امیرالمؤمنین علی(ع) حقیقت قرآن است. همان‌طور که قرآن مردم را به دو فرقه‌ بهشتی و دوزخی تقسیم می‌کند: «...فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ» (شوری/ ۷)، وجود عینی و خارجی آن نیز که مقام ولایت است، به فرمایش امام صادق(ع)، قسیم الجنة والنار بوده و مردم را به همین دو فرقه تقسیم می‌کند. امام همان جان، روح و حقیقت قرآن است. قرآن بدون امام، حکم جسد بی‌روح را دارد. 

در این راستا می‌توان گفت که حاکمیت قرآن فقط با حاکمیت امام محقق می‌شود. مرحوم علامه طباطبایی(ره) در کتاب «شیعه در اسلام»، حدیث معیت قرآن با امام علی(ع) را از ۱۵ طریق از اهل تسنن و ۱۱ طریق از شیعه نقل می‌کند: «عَلِیٌّ مَعَ القُرآنِ وَ القُرآنُ مَعَ عَلِیٍّ، لَن یَفتَرِقا حَتّى یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ.» این حدیث به نقل از ام‌سلمه در کتاب امالی شیخ طوسی(ره) و سفینةالبحار (ج ۲، ص ۴۱۴) آمده است. بر این اساس می‌گوییم، شمشیر ابن ملجم مرادی لعنت الله علیه در لیلةالقدر یا شب نزول قرآن بر قرآن فرود آمد و آن‌ را شکافت. بر همین سیاق می‌گوییم که یزیدیان لعنت الله علیهم در روز عاشورا و در سرزمین کربلا، قرآن را ورق ورق و قطعه قطعه کردند.

زهراسادات محمدی

انتهای پیام
captcha