مرگ بازگشت به نزد پروردگار است
کد خبر: 4196236
تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۳
در صحبت قرآن/ 325

مرگ بازگشت به نزد پروردگار است

روز قیامت اگر چه روز هراس و نگرانی است اما چون سر و کار ما با پروردگار کریم است، با کریمان کارها دشوار نیست.

۳۶۵ روز در صحبت قرآن، نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به  همت نشر سخن تدوین و منتشر شده است.
 
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
 
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
 
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌هایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. سیصد و بیست و پنجمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «مرگ بازگشت به نزد پروردگار است» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿۷﴾
وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿۸﴾
وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿۹﴾
يَقُولُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ ﴿۱۰﴾
كَلَّا لَا وَزَرَ ﴿۱۱﴾
إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿۱۲﴾
يُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿۱۳﴾( قیامت 13-7) 

پس آن هنگام که چشم‌ها (از مشاهده مرگ) برق زند(7) و ماه تابان تاریک شود(8) و خورشید و ماه را با هم جمع کنند(9). در آن روز آدمی می‌گوید گریزگاهی کجاست(10) البته هیچ گریزگاه و پناهگاهی نیست(11) بلکه امروز قرارگاه و جای اقامت آدمی تنها نزد پروردگارش خواهد بود(12) در این روز انسان را از آنچه در ایام پیشین و پسین عمر کرده است آگاهی می‌کنند(13). 

اینجا میانه سوره قیامتیم و سخن از مرگ و نشانه‌های روز قیامت و صحرای محشر است و سخن از مستقر و محل اقامت دایمی ماست. برخلاف دنیا که پیامبر(ص) فرمود در حکم «ممر» یعنی گذرگاه است و توصیه فرمود از ممر خود برای مقر یا مستقر توشه برگیرید یعنی چون نهایتاً به جای ثابتی خواهید رفت از هم اکنون برای آن جای توشه برگیرید و هرچه توانید از جواهر و متاع گرانبها از این سفر با خود به سوغات برید و آن جواهر نیست مگر حکمت و معرفت و کرامت نفس و اخلاق فاضله که در بازار مستقر شما مشتریان فراوان خواهد داشت از آدمیان و حوریان و پریان که بدان متاع در خدمت شما خواهند بود. 

این قطعه هفت آیه است با سجع و آهنگ مشابه که خود یک ترکیب واحد هنری است مرکب از هفت ملودی کوتاه، در فرهنگ غرب نوعی موسیقی هست که آن را«رکیم» یا مرثیه خوانند که درونمایه آن مرگ و جاودانگی است. این هفت آیه مرثبه تسلی‌بخشی است بر پایان کار آدمی و مژده‌ای است که راه چه هموار و چه دشوار به سوی پروردگار می‌رود. در این ملودی‌ها صیحه قیامت به گوش می‌خورد و چشم آدمی از مشاهده حوادث بدیع و نامانوس برق می‌زند زیرا می‌بیند که چگونه ماه رنگ می‌بازد و خورشید و ماه با بیم و هراس یا شوق و جذبه یکدیگر را در آغوش می‌گیرند و آدمی از هیبت و شکوه این وقایع به هراس می‌آید و می‌پرسد به کجا بگریزم؟ آیا پناهگاهی نیست؟ جواب این است که نه، هیچ پناهگاهی نیست.

آنچه در این حال مایه امیدواری و گرمی دل است این است که سر و کار ما در این روز با مربی‌مان خواهد بود و یا دایه ما که ما را شیر خواهد داد و یا معلم ما که ما را تعلیم خواهد داد و با تادیب کننده ما که ما را ادب خواهد کرد. این روز قیامت اگر چه روز هراس و نگرانی است اما چون سر و کار ما با پروردگار کریم است، با کریمان کارها دشوار نیست.

انتهای پیام
captcha