اهمیت توجه فقها به موضوع‌شناسی فضای سایبر
کد خبر: 4194079
تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱۴۰۲ - ۱۷:۵۰
حجت‌الاسلام ملک‌زاده مطرح کرد:

اهمیت توجه فقها به موضوع‌شناسی فضای سایبر

استاد درس خارج حوزه با اشاره به اهمیت توجه فقها به موضوع‌شناسی فضای سایبر، گفت: در میان فقهای گذشته کار قابل توجهی در حوزه موضوع‌شناسی صورت نگرفته است که موضوع‌شناسی می‌تواند در دو سطح موضوع‌یابی و موضوع‌پژوهی مورد توجه فقیه قرار گیرد.

به گزارش ایکنا، نشست «بررسی روش موضوع‌شناسی و حل تزاحمات در موضوعات پیچیده اجتماعی با تمرکز بر فضای سایبر» با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسین ملک‌زاده، استاد درس خارج حوزه علمیه، دوشنبه 25 دی در مؤسسه شناخت برگزار شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

بحث ما درباره موضوع‌شناسی و روش موضوع‌شناسی است لذا باید در این زمینه از ابعاد مختلف سخن بگوییم. در باب موضوع‌شناسی به اندازه حکم‌شناسی بحث منقح و مستقلی نداریم آنچه هست تلاش‌هایی است که در این چند دهه صورت گرفته است و فقها به این مسئله پرداختند و آن را مورد مداقه قرار دادند. در میان فقهای گذشته کسانی داریم که به موضوع پرداخته باشند مثلاً علامه حلی درباره «موضوع» مطالبی دارد. پس در کلمات گذشتگان این مباحث مطرح شده ولی بحث پخته خوبی که قابل استفاده باشد نمی‌بینیم.

در این چند دهه تلاش‌هایی شده که ارزشمند است ولی یک مشکل اساسی داریم و آن اینکه یک گسستی وجود دارد میان موضوعاتی که توجه به آن‌ها جنبه امروزین دارد و عرصه دلمشغولی‌های فقهای ما که بخواهند به این مسائل بپردازند. البته ما در این چند دهه یک حد وسط پیدا کردیم که اسم آن را «حجت‌الاسلام دکتر» می‌گذاریم یعنی کسانی که فضل حوزوی دارند ولی به دانشگاه رفتند و با مباحث روز آشنایی پیدا کردند. این امر بسیار خوبی است ولی گام نخست است یعنی باید این مطالعات انجام شود و فقها نتیجه آن را بررسی کنند.

متأسفانه کار اینجا متوقف شده و هر کس دارد کار خودش را می‌کند چون از آن طرف فقها این کارها را جدی نمی‌گیرند و از طرفی متخصصان خودشان را اصل می‌دانند و این دو گروه نمی‌آیند با هم کار گروهی شکل دهند و کار را پیش ببرند. به همین خاطر است که علی رغم زحمات نتیجه‌ای که باید حاصل شود حاصل نمی‌شود. پس ما باید وقتی به روش‌شناسی می‌پردازیم از واقعیت موجود در اجتهاد دور نشویم تا وقتی یک فقیه این مطالب را می‌خواند بگوید این حرف‌ها دانشگاهی است بلکه باید در چارچوب مباحث فقهی بحث کنیم به نحوی که اگر صدای ما به گوش فقیهی رسید، بگوید اینها دارند بحث فقهی انجام می‌دهند، نه بحث دانشگاهی و خطابی. این مقدمه بود ولی در عین حال مسئله مهمی است که باید توجه داشته باشیم کاری که انجام می‌دهیم از نظر اهل فن دارای حد نصاب کار علمی و فنی باشد.

اجتهاد و تقلید در موضوعات ضروری و یقینی راه ندارد

مطلب بعد اینکه به نظر می‌رسد همان بحثی که در حوزه اجتهاد و تقلید مطرح می‌کنیم را با عرض عریضش در حوزه موضوعات می‌توانیم مطرح کنیم. اگر بتوانیم همان بحث را به همان گستردگی که دارد در حوزه موضوعات مطرح کنیم می‌تواند یک گام بلند و دقیق و فنی باشد یعنی از همان ادبیات فقهی استفاده کردیم و آن را وارد این عرصه کردیم. برای اینکه بحث انتزاعی نباشد یک مثال بزنم. فرض کنید در حوزه اجتهاد و تقلید می‌گویید مسائل یا از ضروریات است یا یقینیات است یا نظریات است که نظریات محل اجتهاد و تقلید است.

ما بیاییم همین تقسیم را بر موضوعات مترتب کنیم و بگوییم برخی موضوعات به قدری واضح هستند که جای اجتهاد و تقلید ندارد از قبیل بسیاری از موضوعات عرفی مثل معنای خاک و آب، نسبت به برخی موضوعات یقین وجود دارد و تبعاً یقینیات به ضروریات ملحق می‌شود و در اینجا نیز نیاز به تقلید نیست. این مسئله تا جایی پیش می‌رود که فقها گفتند حتی اگر حکم حکومتی پیرامون موضوعی صادر شود ولی شما به خلافش یقین داشته باشید باید طبق علم و یقین خودتان عمل کنید. اما در موضوعات دیگر جای اجتهاد و تقلید وجود دارد.

اگر بخواهیم یک ملاک روشن اما به جهتی غیر دقیق ارائه کنیم یا به تعبیری یک ملاک عملیاتی ارائه کنیم که چه موضوعی را اجتهادی بدانیم و چه موضوعی را اجتهادی ندانیم می‌توانیم بگوییم هر موضوعی که فقیه درباره آن تحقیق کند از موضوعات اجتهادی فقیه است و هر موضوعی که فقیه درباره آن اظهار نظر کارشناسی ندارد و شناخت آن را به اهلش واگذار می‌کند از موضوعات تقلیدی است. محور این تقسیم فقیه است. آیا فقیه خود را موظف می‌بیند به این موضوع بپردازد و با تحقیق و استدلال علمی در این موضوع نظر بدهد یا موظف نمی‌بیند. ممکن است از نظر شما موضوعی اجتهادی باشد ولی از نظر فقیهی دیگر اجتهادی نباشد و از این جهت این ملاک نسبی است.

حالا بر اساس همین تقسیم می‌گوییم موضوع‌شناسی دو قسم است: یک موضوع‌یابی، دو موضوع‌پژوهی. موضوع‌یابی خودش موضوع‌شناسی است اما یک موضوع‌شناسی سطحی و اولیه. در واقع در اینجا موضوع را از عرف و کارشناسان دریافت می‌کنیم. این هم مرحله‌ای از موضوع‌شناسی است ولی سطح نازل. در اینجا یک گیر وجود دارد و آن جایی است که بین مراجع مختلفی که برای بررسی موضوع وجود دارد، اختلاف نظر پیش بیاید و فقیه می‌ماند که کدام نظر را ترجیح بدهد.

قسم دوم موضوع‌شناسی عمیق است که خود فقیه وارد موضوع‌شناسی می‌شود و آنچنان که می‌گویند درباره موضوع صحبت نمی‌کند و حکمی بر موضوع مترتب نمی‌کند بلکه آنچنان که خودش یافته است درباره موضوع حکم می‌دهد. پس گاهی فقیه لازم می‌بیند در باب موضوعی خاص آنقدر کار مطالعاتی انجام دهد که خودش جزء خبرگان آن موضوع می‌شود مثلاً برای تعیین جهت قبله برخی فقها آنقدر کار کردند که تحقیقاتشان جزء بالاترین پژوهش‌ها در حوزه هیئت به شمار می‌رود.

همین که فقیه احساس کند در اینجا نمی‌تواند با اتکا به گفته‌های دیگران اظهار نظر کند کافی است که دست به پژوهش بزند. این پژوهش گاهی در مراتب پایین است و در حد مطالعات متعارف است مثلاً درباره فقه فضای مجازی مطالعاتی انجام می‌دهد تا از آن سر در بیاورد ولی گاهی در مراتب بالا است.

انتهای پیام
captcha