جشنواره سینما حقیقت امسال به کار خود پایان داد اما آثاری که در این دوره به نمایش درآمدند یک ویژگی بارز داشتند که خصیصه مطالبهگری و عدالتخواهی به ویژه در مستندهای بخش جایزه شهید آوینی بود و از آنجمله میتوان به «قویدل»، «دوئل بوکمال»، آنها»، «پایان جنگ»، «آنها» و «احمد» اشاره کرد. خبرگزاری بینالمللی قرآن با برخی از فیلمسازانی که در این جشنواره تولیداتشان ویژگی مطالبهگری داشت گفتوگو انجام داده که احسان صبوری کارگردان مستند «آخرین خداحافظی» یکی از آنهاست.
در آغاز میخواستم مستندی درباره شهیدی ورزشکار بسازم اما در مسیر پژوهش با خانم فاطمه شریعتی مادر شهید صفرعلی آشنا شدم. قبل از اینکه با ایشان آشنا شوم موضوعات مختلفی مدنظرم بود اما با دیدن این مادر به شدت جذب روحیه و منش ایشان شدم و تصمیم گرفتم برشی از زندگی و دغدغههای وی را به تصویر بکشم. وقتی با این مادر شهید حرف میزدم به شدت با حرارت و پرشور سخن میگفت بهنحویکه انگار فرزند وی روز گذشته فوت کرده است نه سی سال پیش! برای ضبط این مستند شش جلسه زمان صرف شد و مراحل فنی آن نیز دو ماه به طول انجامید.
شاید کمی شعاری به ذهن برسد اما شرایطی در فیلم پیش آمد که این احساس به وجود میآورد از غیب به کار کمک میشود ولی به واقع چنین بود. این فیلم اولین کار رسمی من به حساب میآید اما در نخستین تجربه خود توانستم در بخش ملی جشنواره سینما حقیقت حضور داشته باشم. این قبیل اتفاقات اثباتگر یک نکته است، آثاری که با نام و یاد شهدا تولید میشود مورد لطف شهدا واقع میشوند.
اینکه این فیلم در بخش جایزه شهید آوینی به نمایش درنیامد بههیچوجه اتفاقی مطلوب برای فیلم محسوب نمیشود. دلیلم برای عدم خرسندی از این اتفاق، این است که به لحاظ مضمونی «آخرین خداحافظی» نزدیکی بیشتری با جایزه شهید آوینی داشت. همچنین امکان موفقیت و دیده شدن این اثر نیز در جایزه شهید آوینی بیشتر بود. این نکته را برخی از فیلمسازان حاضر در جشنواره هم به من یادآور شدند که اگر مستندم در بخش آوینی حضور داشت حتما جز برگزیدگان بود. درباره این موضوع، گفتوگوهای بسیاری انجام دادیم اما هیچ یک از آنها نتوانست مرا قانع کند.
در هالیوود میلیونها دلار خرج میشود تا قهرمانسازی صورت گیرد. آنها با ابزاری چون سینما سربازان متجاوز خود را در قالب ناجی به مردم دنیا معرفی میکنند. اما در کشور ما آنچنان که باید قدر قهرمانان واقعی دانسته نمیشود. یکی از این قهرمانان شهید آوینی است. وی در حوزه اندیشه و تفکر، چهرهای تاثیرگذار بود. برای همین به شخصه اندیشههای ایشان را دوست دارم و میخواستم فیلمم در بخشی که متبرک به نام ایشان است به نمایش درآید.
ویژگی شهدای نظیر شهید آوینی این است که زندگی آنها در ظاهر شبیه آدمهای معمولی است اما در باطن شمایل قهرمان را دارد. همین ظاهر معمولی آنها باعث شده تا مخاطب آنها را پذیرفته و با آنها ارتباط برقرار کند. تاکید دارم آثاری که با محوریت شهدا ساخته میشوند حتماً از اغراق پرهیز داشته باشد زیرا شهدا به اندازهای بزرگ هستند که نیازی نیست برای ادای دین به آنها بزرگنمایی انجام شود. همچنین کارهای این حوزه باید از شتاب پرهیز داشته باشند. منظورم از شتاب سکون نیست بلکه تامل است که به کار وزن میدهد.
شهدای ما در اوج گمنامی به مقام قهرمانی رسیدند. شهید صفرعلی یکی از این شهدا است که از او میتوان به عنوان یک قهرمان نام برد. این شهید نوار صوتی از خود تهیه کرده و برای نزدیکانش فرستاده بود اما تاکید داشت که هیچگاه مادرش این نوار را گوش ندهد. شاید اینگونه به نظر آید تصمیم شهید درست نبوده و مادر حق داشته، صدای فرزند خود را بشنوند اما حقیقت چیزی دیگری است. شهید میدانسته اگر مادرش صدای وی را میشنید هیچگاه نمیتوانست با شهادت او کنار آید و زندگی برایش سخت میشد.
مهمترین شرط موفقیت کارهای آوینی، واقعگرایی است که بدون هیچ اغراقی بیان میشود برای همین آثار او بر قلب و جان تماشاگر مینشیند. مستندهایی که در جایزه شهید آوینی به نمایش درمیآیند باید چنین ویژگیای داشته باشند.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام