نظام مدرن در تضاد با اصل تنوع انسان‌ها است
کد خبر: 4184608
تاریخ انتشار : ۰۷ آذر ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۱
احمد شه‌گلی بیان کرد:

نظام مدرن در تضاد با اصل تنوع انسان‌ها است

عضو هیئت علمی موسسه حکمت و فلسفه ضمن تبیین فلسفی اصل تنوع انسان‌ها و دلالت‌های انسان‌شناختی آن تصریح کرد: نظام مدرن در تضاد با اصل تنوع است؛ علتش این است در نظام مدرن قالب‌های جهانی به کل عالم تزریق می‌شود و تعینات فرهنگی و قومیتی حذف می‌شود.

به گزارش ایکنا، نشست «اصل تنوع انسان‌ها و دلالت‌های انسان‌شناختی آن» با سخنرانی احمد شه‌گلی؛ عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران امروز 7 آذر در این موسسه برگزار شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

مهمترین مطلبی که می‌تواند اهمیت موضوع بحث را آشکار کند آیات قرآن است. در قرآن هفت مورد داریم که تعبیر «مختلف الوانه» را ذکر کرده است. مختلف الوانه فقط به معنای رنگ نیست بلکه به معنای آفرینش انواع مختلف در زمین است. خداوند آسمان و زمین را خلق کرده، سپس اولین خصوصیتی که برای آن ذکر می‌کند همین تنوع است. اکثر آیاتی که این تعبیر در آنها آمده است تصریح کرده است که این اختلاف الوان، نشانه‌هایی برای جهانیان است. پس اهمیت این مسئله را خود قرآن به ما نشان می‌دهد و در قرآن هفت مرتبه این تعبیر ذکر شده است.

تنوع اشاره به تفاوت انسان‌ها در ویژگی‌ها و خصوصیات دارد. همانطور که در فلسفه می‌گوییم انسان متناظر با جهان است و یکسری ویژگی‌هایی که در جهان هست در انسان است و بالعکس، این خصوصیت تنوع هم در جهان وجود دارد و هم در انسان و انسان‌ها متنوع هستند. اولین تنوع انسان‌ها در خصوصیات جسمانی است کما اینکه این نوع از تنوع را در حیوانات و گیاهان هم مشاهده می‌کنیم. نوع دیگری از تنوع، تنوع در اثر انگشت، لحن صدای انسان‌ها و گروه خونی است. از مجموع این خصوصیات هر انسانی یک مورد منحصر به فرد است و هیچ انسان دیگری نیست که مجموع این خصوصیات را داشته باشد.

تنوع روانی و شناختی انسان‌ها

نوع دیگری از تنوع، تنوع به جهت خصوصیات روانی است. انسان‌ها 85 نوع عاطفه دارند که برخی مثبت هستند و برخی منفی و یک تنوعی در ساحت روان انسان ایجاد می‌کند. از این جهت نیز خصوصیات روانی انسان‌ها متفاوت است و ترکیب آنها با هم، هر انسان را منحصر به فرد می‌کند. در همین بحث تنوع خصوصیات روانی مدل‌های شخصیتی داریم که در روانشناسی مفصل از آن صحبت می‌شود و انواع نظریات درباره آنها بیان شده است. در این نظریات حالات روانی را دسته‌بندی کردند و افراد را در تیپ‌های مختلف روانشناسی قرار دادند. این مدل‌های شخصیتی در حقیقت اشاره دارد احوالات و هیجات روانی انسان‌ها مختلف است و قابلیت‌های مختلفی برای دسته‌بندی احوال انسان‌ها دارد.

بحث بعد تنوع به حیث خصوصیات ادراکی و شناختی است. قوای ادراکی به قوای حسی، خیال، وهم، فکر و عقل تقسیم می‌شود. واقعیت این است این قوای ادراکی هم درست است و هم ناقص. درست است به اعتبار اینکه سیستم شناختی انسان به این موارد دسته‌بندی می‌شود، ناقص است از این جهت که این تقسیم‌بندی بسیاری کلی است و باید عملکرد ذهن را به صورت جزئی دسته‌بندی کرد. این کاری که در روانشناسی درباره انواع استعدادها انجام دادند نشان می‌دهد قوای ادراکی انسان فراتر از چیزی است که در قدیم گفته شده بود.

مسئله بعد تنوع به اعتبار زبان و لغت است که در قرآن هم به آن اشاره شده است. تعداد زبان‌های گفتاری 7000 مورد ذکر شده است. این زبان‌ها الآن در دنیا موجود است و 7000 زبان و لهجه وجود دارد که تنوع انسان‌ها در زبان را می‌شناساند. همچنین انسان‌ها به لحاظ نژاد و فرهنگ هم متفاوت هستند. پس انسان‌ها به لحاظ خصوصیات جسمانی و روانی و شناختی و زبان و نژاد و فرهنگ متنوع هستند.

ما یک تنوع وجودی داریم که تا الآن به آن اشاره کردیم و مربوط به ساختار وجود انسان است. اینکه انسان‌ها از لحاظ جسمی و روانی متنوع هستند به جهت ساختار وجودی و خلقتی انسان است. یک تنوع ارادی هم داریم که انسان به جهت اینکه اراده دارد می‌تواند کنش‌های مختلفی داشته باشد. این کنشگری مختلف مسبوق به اراده انسان است. آنچه ما می‌خواهیم درباره آن صحبت کنیم تنوع وجودی است.

نکته دیگر در احکام تنوع این است که هر جا تنوعی هست اشتراکی هم هست. در انسان‌ها اشتراکاتی هست که بعد از این اشتراکات به تنوع می‌رسیم و باعث می‌شود شخص تعین خاصی پیدا کند که او را از دیگران متمایز کند. انسان در این مسیر به مرتبه‌ای می‌رسد که شخص منحصر به فرد در هستی می‌شود ولی این منحصر به فرد شدن از اشتراکاتی شروع شده است. مثلا در سیستم بدنی انسان‌ها هر فردی فیزیولوژی خاص خودش را دارد ولی هر فردی اشتراکاتی دارد که به جهت آن اشتراکات علم طب به وجود می‌آید و علم طب بر اساس این نظام مشترک است. در ساحت روان هم همین است و انسان‌ها مشترکاتی در ساحت روان دارند و در همین ساحت تعینات خاصی دارند که از دیگران متمایز می‌شوند.

سه دیدگاه درباره وحدت نوعی انسان‌ها

در بحث بعدی می‌خواهیم ببینم آیا می‌توانیم از ظرفیت فلسفه استفاده کنیم و تعین انسان‌ها را مورد بررسی قرار دهیم. ما سه بحث در فلسفه داریم که با این بحث مربوط است. بحث اول از طریق تشخص است. ما بحثی در فلسفه داریم به نام تشخص. منظور از تشخص این است هر شخص به خاطر اینکه موجود شده است متمایز از دیگران است. تشخص تمایز وجودی یک شی از سایر اشیا است. شی تا زمانی که تشخص نداشته باشد موجود نمی‌شود و زمانی که شیئی موجود شد یعنی متشخص شده است.

بحث دومی که دقیق‌تر است این است که در فلسفه در مورد وحدت نوعی انسان‌ها سه نظر وجود دارد یک نظر این است که انسان‌ها وحدت نوعی دارند هم در حدوث و هم در بقا. ملاصدرا معتقد است انسان‌ها در حدوث وحدت نوعی دارند ولی در بقا کثرت پیدا می‌کنند. نظر سوم کثرت نوعی انسان‌ها در حدوث و بقا است. دیدگاه مورد نظر ما از منظر ملاصدرا و همین دیدگاه سوم قابل تحلیل است و انسان‌ها بر اساس این دو دیدگاه متنوع و مختلف هستند. بحث سوم قاعده لاتکرار فی الوجود است که به بیان دیگر همان تبیین اول ما می‌شود که اثبات می‌کند موجودات تعین خاصی دارند و همین تعینات باعث شده موجودات از هم متمایز شوند.

بحث بعدی من رویکرد دینی به این مسئله است؛ عرض کردم در قرآن تعبیر مختلف الوانه هفت مرتبه به کار برده شده است. عمده مفسران گفتند اختلاف الوانکم یعنی اختلاف رنگ‌ها. در لغتنامه‌ها گفته شده لون هر چیزی است که مایه جدایی شیئی از شی دیگر می‌شود. یکی از مصادیق تمایز، رنگ است لذا به رنگ، لون گفته می‌شود و رنگ وضع ثانوی برای لون است. شواهد مختلفی داریم مختلف الوانه به معنای رنگ نیست و رنگ یکی از مصادیق تمایز موجودات از همدیگر است.

این تنوع در ساحت اجتماع چه تاثیری دارد؟ نظام اجتماعی باید طوری طراحی شود این تعینات و تفاوت‌ها را در نظر بگیرد. اگر نظامی این تفاوت‌ها را حذف کند مطابق با ساختار وجودی انسان نیست. لذا حضرت علی(ع) می‌فرماید مردم در خیر و صلاح هستند مادامی که در تنوع باشند و اگر همه مثل هم شوند هلاک می‌شوند. مثلا دانشمند بودن و عارف بودن امر مطلوبی است ولی اگر همه انسان‌ها دانشمند و عارف شوند نظام اجتماعی از بین می‌رود. در نظام مدرن تنوع انسانی از بین می‌رود و فرهنگ خاصی بر همه غالب می‌شود و این باعث می‌شود تنوع فرهنگی و زبانی تضعیف شود. نظام مدرن در تضاد با اصل تنوع است. علتش این است در نظام مدرن قالب‌های جهانی به کل عالم تزریق می‌شود و تعینات فرهنگی و قومیتی حذف می‌شود.

انتهای پیام
captcha