گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات جلوهای از دنیا را برای ما ترسیم کرده است که در کمتر جایی از زندگی خود، عدم حضور این فناوری را میبینیم. این امر، تحول اساسی در پدیدههای انسانی و اجتماعی از جمله خانواده ایجاد و با تغییر الگوهای ارزشی، نگرشی، رفتاری و ... تأثیرات فردی و اجتماعی مهمی بر خانواده گذاشته و همچنین آن را با چالشهای بسیاری مواجه کرده است که نمیتوان نادیده گرفت.
خانواده ترکیبی از نقشهایی است که به شدت به یکدیگر وابسته بوده و در تعامل با یکدیگر هستند، اما جریان ارتباطات، تغییرات بسیاری بر تعاملات و روابط افراد با یکدیگر ایجاد کرده و سبک زندگی و نگرشهای متفاوتی را در کانون خانواده به وجود آورده است. اکنون به لطف همین فضای مجازی و موج عظیم اطلاعات و ارتباطات کمترین مراوده و گفتوگوی همدلانه در میان اعضای خانواده را شاهد هستیم. فرزندانی که در همین فضا رها شدهاند و والدین وابسته به فضای مجازی که دنبال فالوورها و علایق خود هستند.
همه این مسائل و دهها آسیب دیگر، در کنار سایر عوامل مخرب روابط خانوادگی، موجب سست شدن بنیان خانوادهها، طلاق عاطفی زوجین و کمرنگ شدن صمیمیت میان اعضای خانواده شده و همچنین زمینه گسترش شکاف نسلی را فراهم کرده است. اگر تمام افراد جامعه و یا حداقل یک نفر از هر خانواده از سواد رسانهای لازم برخوردار باشد، میتوانند به درستی از این فضا بهرهمند شوند و آسیبهای آن را به حداقل برسانند.
هفته سواد رسانهای که از یکم تا نهم آبان برگزار میشود، بهانهای شد تا به این مسئله مهم پرداخته و نشستی با عنوان «فضای دیجیتال؛ خانواده و سبک زندگی» را با حضور حجتالاسلام علی نوریجانی، رئیس کل باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانهای یونسکو ـ ایران و جناب سرهنگ علیمحمد رجبی، رئیس مرکز تشخیص و پیشگیری از جرایم سایبری پلیس فتا در خبرگزاری ایکنا برگزار کنیم. بخش نخست این نشست با تیتر «مسیر پیشروی خانوادهها در عصر رسانههای دیجیتال؛ تقویت یا تضعیف» منتشر شد و اکنون مشروح بخش دوم این نشست را میخوانید.
ایکنا ـ بسیاری از ناهنجاریها در جامعه، متأثر از رسانهها و شبکههای اجتماعی است و خواه ناخواه فرزندان ما در همین فضا رشد مییابند و از همسالان خود تأثیر میپذیرند. خانوادهها از باب این تأثیرپذیریها نگران تربیت فرزندان خود هستند، آنها چه باید بکنند تا از آثار منفی رسانهها بکاهند؟
حجتالاسلام نوریجانی: درباره تغییر مرجعیت صحبت کردیم، وقتی این مسئله پیش میآید، مدل بسیاری از موضوعات در مدرسه، احترام به معلمان، احترام اجتماعی و ... تغییر مییابد. چند سال پیش مقام معظم رهبری فرمودند، به زودی مدل حکمرانی هم عوض میشود. متوجه شدهاید که اگر مبتنی بر دادههای علمی و دانشگاهی صحبت کنیم، اقبال عمومی نسبت به حضور در انتخابات تا حد زیادی کاهش یافته است. یعنی مخاطبان علاقهای ندارند حق رأی خودشان را به دیگران واگذار کنند و علاقهمند هستند، خودشان نظر دهند، ورود کنند و تصمیم بگیرند. بنابراین این مسئله به تدریج در تغییر نظام نوع سلیقه و انتظارت جامعه تغییر مییابد. پس اگر نقش والدین فعال را در خانواده ایفا نکنیم و منفعل باشیم، قاعدتاً این دنیا از ما عبور خواهد کرد و تحت تأثیر قرار خواهیم گرفت و مجبور خواهیم شد، بسیاری از سنگرها را به دشمن واگذار کنیم. اما برعکس اگر بتوانیم نظام آموزشی را که در اختیار فرزندانمان است، قدری تقویت کنیم، مختصات این فضا را در آینده بشناسانیم و یا زمین بازی را خودمان در دست بگیریم، بسیاری از مسائل از بین خواهد رفت و به همین دلیل است وقتی به پارکها مراجعه میکنید، بچهها انگیزهای برای ورزش و تفریح ندارند و شاید ساعتها در کنار نوجوانان ۱۱ - ۱۲ ساله حضور داشته باشید و ببینید که بازی آنلاین میکنند و یا مشغول درگیریها رسانهای خودشان هستند و چندان نشاط و انگیزه لازم را ندارند.
البته یکی از کارکردهای رسانه یکدست کردن جامعه است، یعنی تلاش میکند مشتریان و مخاطبانش را بچیند، آنها را یکدست کند و از این یکدست بودن مخاطبان، محصولاتی را در اختیارشان بگذارد و این محصولات را به آنها بفروشد و یا حتی میگویند؛ رسانه مخاطبفروش است و مخاطبان را به عنوان کالا عرضه میکند و از آنها منفعت کسب میکنند. بنابراین اگر ما نتوانیم با آموزش و داشتن نقش فعال این نظام فکری را به هم بزنیم، آسیب میبینیم.
ایکنا ـ آثار منفی حاصل از رسانه و فضای دیجیتال را چگونه میتوان کاهش داد؟
سرهنگ رجبی: اینکه ما چه کنیم؛ فکر میکنم فضای حاکم بر بحث، فضای مغلوبهای است که گویی دستمان بسته است و دنیای غرب و نظام حاکم بر رسانهها که مبتنی بر قدرت و ثروت هستند، یک طرفه به سمت ما هجوم میآورند و در طرف دیگر ما محکوم به پذیرش این فضا و تأثیرات هستیم.
من از بیانات رهبر معظم انقلاب کمک میگیرم که در دیدارهای مختلف به این مسئله پرداختهاند. اگر روند مطالعاتی سخنان رهبری را مطالعه کنیم، میتوان گفت از سال ۸۴ تاکنون که در آن زمان، هنوز هیچ اینترنتی در این کشور نبود و تعریف خاصی از اینترنت در کشورمان شکل نگرفته بود، رهبر معظم انقلاب از همان سالها در دیدار با روحانیون استان کرمان، خطاب به روحانیون میگویند؛ ما منابع ارزشمندی از متون علمی، دینی و فرهنگی داریم که باید آنها را از ذخایر استخراج کنیم و در اینترنت نشر دهیم و حتی به این موضوع هم اشاره میکنند که؛ امروز شما این قابلیت را دارید که یکجا بنشینید و با هزاران نفر در سراسر دنیا ارتباط بگیرید. وقتی شما ۵ - ۱۰ نفر پای منبر دارید، امروز کل دنیا پای منبر شماست.
حضرت آقا خودشان در این زمینه خطشکن بودند و نامهای را به جوانان امریکایی و اروپایی در دو نوبت نوشتند که نمونه خطشکنی و الگوسازی بود؛ بنابراین درست است که فضای حاکم بر رسانههای دنیا و شبکههای اجتماعی، فضای یک طرفه و وابسته به نظام سرمایهداری است، ولی از این سو نیز ما دستبسته نیستیم.
ما نباید بترسیم، اما باید نگران باشیم، تا وقتی این نگرانی وجود نداشته باشد، ما نمیتوانیم و باور نمیکنیم که بحرانی وجود دارد و باید با آن مقابله کنیم. پس قدم اول این است که باید تشخیص دهیم، یک بحران به نام استحاله فرهنگی، تغییر سبک زندگی و تغییرات جامعه وجود دارد.
ما منابعی داریم که مبتنی بر فطرت است و اگر منابع اسلامی خودمان اعم از احادیث، قرآن، ادبیات فارسی و ... را به میدان بیاوریم و با علم امروز رسانه دنیا ترکیب کنیم، قطعاً محتوای رسانهای که تولید میکنیم، محتوای مخاطبپسندی خواهد بود که مبتنی بر فطرت و ارزشهای انسانی است و این یک برتری نسبت به دنیای غرب است که داریم. ما نگران این هستیم که آنها نسبت به ما مسلط شوند، در حالی که باید کاری کنیم که آنها نگران باشند که ما به آنها مسلط نشویم، به شرط اینکه نسبت به خودمان اعتماد به نفس داشته باشیم.
مقام معظم رهبری، جهاد تبیین را یک فریضه لازم، فوری و همگانی میدانند و تأکیدشان روی همین مفهوم است که؛ جهاد تبیینی که شما انجام میدهید، یعنی همین که بروید و این چالشها را حل کنید. همانطور که در رابطه با استحاله فرهنگی گفتیم، نظام رسانهای تصویرسازی میکند و ارزشها و استانداردها را منطبق بر آنچه دوست دارد، تعریف میکند. اولویتها و مرجعیت دانش، آگاهی و شناخت را تغییر میدهد.
حضرت آقا در سخنان اخیرشان در جایگاه یک متخصص و نظریهپرداز رسانهای برای این مسئله راهکار ارائه میدهند و میگویند؛ شما بروید و ارزشهایشان را بزنید. یعنی پاسخ به شبهه جای خودش را دارد و باید یک قدم جلوتر بروید و به ارزشهای آنها حمله کنید و تناقضهایی که در رفتار و گفتارشان در رابطه با حقوق بشر، مقام زن، آزادی و همه مفاهیمی که دنیای سرمایهداری و لیبرالیسم به آنها افتخار میکند و ادعا میکند که طلایهدار این مفاهیم است، نشان بدهید که آنها دنبال آزادی نیستند و بردهداری میکنند و دنبال حقوق بشر و کرامت انسانی و ... نیستند. قتل عامها در امریکا، استرالیا، فلسطین و ... نمونهای از این تناقضها است.
دست برتر در جریان غزه، نظام رسانهای مقاومت است و اثبات میکنیم که حقوق بشر و آزادی، ارزش زن و کودک از سوی آنها شعاری دروغین است. تا زمانی که ما در موضع دفاع هستیم، باید شبهه پاسخ بدهیم و همواره شبهههای جدیدی برای مخاطب داخلی اعم از جوان و نوجوان تولید میشود و ما باید آنها را پاسخ دهیم. اما وقتی رویکرد رسانهایمان را به حمله تغییر دهیم و تناقضات را برجسته کنیم، میبینید که دست بسته نیستیم. ما مفهوم و ارزشهایی داریم که رقیب پر از تناقض، آنها را ندارد و کافی است این تناقضها را بدانیم و آنجا که دانش جدید رسانهای مطرح میشود و جزء نقطه ضعفهای اساسی ماست، باید با تعداد نیروهایی که آموزش میدهیم، این ضعف را تقویت کنیم.
ما امروز تفاوت و تعارض جدی در مفهوم کار علمی رسانهای با فعالیت رسانهای تبلیغاتی پیدا کردهایم. یعنی اگر امروز کسی بتواند کلیپی درست کند و چند فالوور بگیرد، میگویند کار رسانهای کرده است، در حالی که کار رسانهای نیست، چون ارزش رسانهای و کلیدهای رسانهای را رعایت نکرده و به مخاطبش ارزش و احترام نگذاشته و باعث ارتقای مخاطبش نشده است. البته متأسفانه به دلیل کمکاری اصحاب رسانه متعهد است که چند بلاگر مفهوم رسانه، شاخصها و ارزشهای آن را تغییر دادهاند. رسانه و اصحاب رسانه باید به هویت رسانهای خود پایبند باشند. متأسفانه در ایران شاهدیم که سلبریتیهای فضای مجازی در هر حوزهای اظهارنظر میکنند، در حالی که ستارههای سینما و ورزش و ... در دنیا را نمیبینید که در موضوعات سیاسی ورود کنند و حتی در حوزههای اجتماعی تخصصی ورود نمیکنند. یعنی نظام رسانهای و نظام حاکم اجازه این کار را نمیدهد، اما در ایران هر کسی در هر گوشهای با هر تعداد دنبالکنندهای که پیدا میکند، اولین شأنیتی که برای خود میبیند، این است که از سر تا ذیل مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، امنیتی، نظامی و ... اظهار نظر کند. برای اینکه اصحاب رسانه واقعی، از هویت واقعی رسانهای خود دفاع نمیکنند. کسی که حتی سابقه نوشتن یک یادداشت و یا توانایی نوشتن یک گزارش ساده را ندارد، با این کارها، مرجعیت رسانهای مییابد و متأسفانه اصحاب رسانه در کشورمان، راحت از کنار این مسائل رد میشوند و چنین فضایی در کشورمان حاکم میشود.
نکته دیگری که حضرت آقا هم به آن تأکید داشتند، این است که؛ با جود همه فعالیتهای رسانهای در فضای مجازی، تخاطب واقعی و ارتباط مستقیم با مخاطب نباید فراموش شود؛ که به نظر میرسد یکی از نقطه ضعفهای فعالیت جریانهای انقلابی در حوزه رسانه این است که ارزش تخاطب واقعی و ارتباط مستقیم با مخاطب کم شده است. با استناد به فرمایشات مقام معظم رهبری، این موضوع بسیار مهم است و معظمله در چند دیدار با علما و روحانیون به دو نکته تأکید داشتند که بروید و حتماً چهره به چهره و حضوری ارتباط بگیرید که بخشی از آن باعث تلطیف قلوب و بخشی باعث الگوسازی میشود. وقتی مخاطب ارتباط واقعی با یک روحانی و عالم پیدا کرد، آن موقع مرجعیت رسانهای موازی کاهش مییابد. من نمیگویم کلاً حذف میشود، اما به نسبت سواد عالم و هنر او در جذب مخاطب، رسانههای مرجع و موازی ارزش و اعتبارشان نزد مخاطب کاهش مییابد و این مسئله فضا را به ما میدهد که در برابر استحاله فرهنگی و جریان رسانهای که امروز بر ضد ارزشهای دینی، ملی و بومی کشورمان راه افتاده است، بایستیم و مقاومت کنیم و حتی میتوانیم جریان را برعکس کنیم و حالت آفند در مقابله با جریان رسانهای باشیم که دنبال کنار گذاشتن ارزشهای فطری انسانها است تا یکسری مفاهیم جعلی به مخاطب خود انتقال دهد و این دست برتر ماست که به نظر میرسد، اگر روی آن متمرکز شویم و برنامهریزی کنیم و طراحی خوبی داشته باشیم، میتوانیم از این عرصه عبور کنیم.
ایکنا ـ درست است که رسانه دارای قدرت است و میتوان از آن بهره گرفت و با برنامهریزی و طراحی مناسب بر جریان مقابل غلبه کرد اما از این قدرت رسانه چه کسی باید استفاده کند، چه نهاد و سازمانی در این زمینه وظیفه دارد و باید به فکر حفظ نهاد خانواده باشد؟
حجتالاسلام نوریجانی: وقتی درباره چیستی نظام سلطه غرب حرف میزنیم به این معنی نیست که تأثیر آن را میپذیریم. ما میگوییم جنس نگاه جریان معاند یا مخالف یک نظام پاک و الهی چیست و اینکه چقدر تأثیرگذار بوده و یا اصلاً تأثیرگذار است یا نیست، آیا ما منفعل یا فعالیم، مورد بحث جلسه ما نیست و مخاطبان باید به این مسئله توجه جدی کنند که کارکرد این جلسه این است که فضای رسانه دیجیتال که در آن حضور داریم را تبیین کنیم و تا نتوانیم دشمن را درست بشناسیم، نمیتوانیم برای مقابله با آن برنامهریزی کنیم و اگر بخواهیم، نظام مواجهه با تبلیغات دشمن را بررسی کنیم، باید یک نظام چند مرحلهای تعریف کنیم که اولین مرحله آن شناخت است.
همانطور که آقای رجبی گفتند و اشاره به فرمایشات رهبری داشتند، باید بتوانیم شناخت کافی داشته باشیم. شما اگر نظام سلطه را هم ببینید حتی در دشمنی با ما دست بسته عمل نمیکنند و بزرگترین مرکز شناخت اهل بیت(ع) را رژیم صهیونیستی دارد، چون وقتی میخواهد دشمنی کند، باید شناخت کافی داشته باشد و بعد بتواند عملیات فریب و حمله را طراحی کند. دومین مرحله تبیین است.
اینکه چه باید کرد سؤال خوبی نیست و باید بگوییم چه میکنیم؟! چون در مسیر هستیم و از مسیر جا نماندهایم. در بسیاری از موارد هم موفقیتهای چشمگیری داشتهایم. اکنون محور مقاومت در غزه به لحاظ رسانهای در شرایطی است که آب، برق، تلفن، اینترنت و ... قطع است و معقولانه این بود که هیچ خبری از آنجا مخابره نشود و همه در سکوت خبری باشند. اما اخبار را به روز دریافت و آفند و پدافند کرده و مقابله میکنیم.
والدین در حوزه رسانهها، شبکهها اجتماعی و فضای دیجیتال باید از حالت انفعال خارج شوند و شروع به نقشآفرینی در این حوزه کنند. هم آموزشپذیر باشند و هم آموزشها را به فرزندان و سایر اعضای خانواده انتقال دهند. البته جامعه نیز نقش مهمی دارد و همانطور که اشاره کردید، نهادهایی که در حاکمیت وجود دارند، باید نقشآفرینی کنند. مثلاً حوزههای علمیه و ساختار تبلیغی کشور میتوانند بعد از شناخت و تبیین، تبلیغ پرقدرتی داشته باشند که این مسئله در سخنرانی مقام معظم رهبری با مبلغان کاملاً پیدا بود و بعد آموزش مورد توجه قرار گیرد، یعنی بر اساس این چند مرحله مخاطبان، ذینفعان و ... را آموزش دهیم و بعد عملیات را طراحی و سپس اقدام کنیم.
ما اکنون درباره موفقیتهای گذشته بحث نمیکنیم، کما اینکه موفقیتهایمان کم نیست و در بسیاری از عرصهها اگر چنانچه قرار بود، فضا عادی اداره شود، ما باید عرصه را باخته بودیم و میدان را به رقیب واگذار میکردیم اما در بسیاری از موارد دست برتر با ماست، به جهت اینکه جایی که قرار است رسانه یکدستسازی و استحاله فرهنگی کرده و حتی ناتوی فرهنگی ایجاد کند، ما دارای عقبه فرهنگی بیشتری از دنیای غرب هستیم و از طرفی هم این ابزار نیاز به محتوا دارد و غرب با این چالش هم مواجه است و در تولید محتوا نمیتواند دست برتر داشته باشد، به جهت اینکه قدمت و عمق فرهنگی ندارد، به همین دلیل تأثیرگذاری آن کاهش مییابد و اگر تأثیری هم داشته باشد، موقت خواهد بود.
در حوزه بازیهای رایانهای نیز میتوان آن را زمین بازی دشمن دانست و این انتظار وجود ندارد که در این عرصه ورود کنیم؛ چرا که عرصه علمی است و دنیا تازه به آن دست یافته است. قاعدتاً بسیاری از نوجوانان و جوانان در طراحی بازی آنلاین کار میکنند و کافی است نظام مسائل را در یک حوزه تعریف کنید و به آنها انتقال دهید تا آن را در زمین بازی پیاده کنند. از این رو در این حوزه انفعال نداریم و اگر در بخشی منفعل هستیم را باید فعال کنیم. مثلاً از مراقبت بیش از اندازه فرزندان پرهیز کنیم. در نوجوانی ما که تازه کامپیوترهای pc آمده بود، گاهی پدربزرگها و مادربزرگها آن را چشم شیطان میدانستند و میگفتند از آن دور باشید. اما شهید آوینی تأکید داشت؛ اگر در عرصه ماهواره، رسانه و ... وارد نشویم، این رسانهها از ما عبور خواهد کرد و ما را تحتالشعاع قرار خواهد داد و ما دچار استحاله خواهیم شد.
ایکنا ـ در چند سال اخیر شاهد استفاده بیرویه کودکان از فضای دیجیتال، بازیهای رایانهای و ... هستیم، چطور فرزندان خود را برای ورود به این فضا آماده کنیم؟
سرهنگ رجبی: باید در چند سطح به این مسئله توجه کنیم، یک سطح، مربوط به حکمرانی است و به نظر میرسد در این سطح با وضعیت مطلوب فاصله زیادی داریم و این یکی از چالشهای مهم برای کشورمان است. مثلاً در حوزه قوانینی که مربوط به نظاممند کردن فضای مجازی، فعالیتهای محتوایی، رسانهای، تبلیغاتی و تجاری هستیم، دستمان از نظر قانون خالی است و آنچه کشورهای اروپایی دارند، با آن فاصله زیادی داریم. اگر ما این نقیصه را در سطح حکمرانی و کلان نظام حل نکنیم، به نظر میرسد راهکارهایی که در لایههای پایینتر رخ میدهد خیلی موفق نخواهد بود، چون به هر حال قدرت پول و جریان قدرتی که پول ایجاد میکند، همیشه به دنبال این است که مخاطب بیشتری به دست بیاورد و از نظام سرگرمی بیشتری استفاده کند و اگر مقرراتی برای این حوزه طراحی نشود، بسیاری از راهکارهای تربیتی را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
اکنون در لایه اول، مجلس شورای اسلامی و شورای عالی فضای مجازی هستند که باید برای این نظام مسائل و خلأهایی که شفاف هستند، اقدام و تصمیمگیری کنند و اختلافهایی که در مدل ورود کردن و اقدام وجود دارد، باید بالاخره حل شود و این فضا سریعتر ساماندهی شود.
در لایه بعدی باید اولویت را به مدارس بدهیم. چالشی که من به عنوان پدر احساس میکنم، این است که، ما در درون خانواده به فرزندانمان آگاهی میدهیم، اما فرزندان ما وقتی در نظام همسالان و نظام تربیتی مدارس قرار میگیرند، حتی اگر والدین با سواد رسانهای مناسب هم باشند، باز هم غلبه نظام همسالان روی فکر فرزندان، غلبه شدیدی است و بعضی وقتها با علم به اینکه کاری غلط است، به دلیل فشار گروههای همسال که در مدرسه شکل میگیرد، ممکن است رفتار غلط رسانهای را انجام دهند. پس این نشان میدهد ما باید در حوزه مدارس به صورت جدی ورود کنیم.
متأسفانه شاهد این هستیم که فاصله بین سطح سواد رسانه معلمان با وضع مطلوب فاصله زیادی است و عملاً میبینیم که نمیتوانند این اقناع را برای بچهها به وجود بیاورند و آنها را توجیه کنند و آموزش لازم را برای آنها فراهم کنند. حتی با یک نگاه اجمالی به دروس دانشآموزان متوجه خواهید شد که این دروس مهارتهای عرصه دیجیتال را یاد نمیدهند، در مقطع پنجم دبستان کتاب کار و فناوری وجود دارد که خیلی ساده است و عملاً چیزی به دانشآموزان گفته نمیشود و یا در دوره متوسطه اول درس مهارتهای زندگی وجود دارد که باز هم انتظار بود کسانی که سرفصلها را طراحی میکنند، مفاهیم سواد رسانهای در ذهنشان بوده و طراحی کردهاند، ولی آنچه به عنوان خروجی از فرزندمان و سایر اطرافیان میبینیم، معلم نتوانسته مفاهیم را به درستی منتقل کند. یعنی شکاف زیادی در طراحی دروس و آنچه انتقال داده میشود، وجود دارد؛ بنابراین این مسئله بسیار جدی است و آموزش و پرورش باید تجهیز شود و این تجهیز شدن اعم از منابع درسی، معلمان، مواردی است که به عنوان علوم اجتماعی و سبک زندگی به فرزندانمان یاد میدهیم. چون آنها در فضای مجازی زندگی میکنند و نگفتن اینها به دانشآموزان آسیبها را جدیتر میکند.
لایه مهم دیگر، نظارت جدی بر سکوهاست، به بخشی از سکوها نظیر اینستاگرام، تلگرام و ... دسترسی نداریم. آیا به سکوهای داخلی هم دسترسی نداریم؟ چون تکلیف لایه حکمرانی رسانهای و سایبری ما روشن نیست. این مسئله خود را در حوزه خدمات سکوها نشان میدهد، یعنی مثلاً شما وارد سکوی دانلود نرمافزار موبایلی میشوید و بازیها را به شما نشان میدهد و شما نصب میکنید. میبینید که در نظام بازی که ایرانیها تولید میکنند به واسط ابهام و ممیزی در فرهنگ خروجی این بازیها با بازی غربیها چندان تفاوتی ندارد. یا اگر در سکوهای vod نگاه کنید، خروجی با خروجی مثلاً سریالهای خارجی چندان تفاوتی ندارد. یعنی مخاطب برداشتی که از یک سریال شبکه ماهوارهای دارد شاید با برداشتی که از یک سریال تولید سکوی داخلی خواهد داشت، متأسفانه تفاوتی نداشته باشد. البته سیاهنمایی نمیکنم که بگویم همه سریالها این طور است اما چون به این لایه توجه کافی نشده است، بعضی وقتها خروجیها به این صورت درمیآیند.
لایه آخر، تقویت والدین است. ما امروز هر چقدر هم بگوییم، نهادهای مرجع بیرون از خانه و خانواده اعم از رسانه، مدرسه، جامعه و ... هستند و روی تربیت فرزندان تأثیرگذار هستند و این مسئله درست هم است، اما همچنان محبت و ارتباط صمیمی والدین و مرجعیت آنها برای فرزندان جزء قویترین ابزارهای تربیتی است. اما شاهدیم که والدین در این سواد تربیتی خود در حوزه فضای دیجیتال و رسانه سواد لازم را ندارند. البته این بخشی از مشکل است و بخش مهمتر مربوط به والدینی است که اصلاً قائل به آموزش و نظام تربیتی نیستند و به صراحت میگویند، چه به فرزندان آموزش بدهیم یا ندهیم، آنها مسائل مختلف را میبینند و یاد میگیرند، بنابراین به آنها سخت نگیریم. و این موضوع بسیار خطرناک است، یعنی فضای رسانه، گروههای دیجیتالی، گروههای همسال و ... فرزندان را به یک سمت میبرند و والدین هم آنها را هل میدهند.
بنابراین آنچه به نظر میرسد برای حفظ خانواده انجام دهیم، اولین لایه در سطح حکمرانی است، در لایه دوم در سطح نظام آموزشی و پرورشی باید شکل بگیرد، لایه سوم در بعد مقرراتگذاری و تنظیمگری سکوها و بسترهای رسانهای با تأکید بر رسانههای دیجیتال و در لایه آخر توانمندسازی خانوادهها است، برای اینکه این فضا را ساماندهی کنیم.
ایکنا ـ همانطور که در حوزه آموزش سواد خواندن و نوشتن، نهضتی را برپا کردیم، فکر میکنید برای آموزش سواد رسانهای نیاز به چنین نهضتی داریم؟
حجتالاسلام نوریجانی: خانواده نقش محوری در آموزشپذیری و انتقال آموزش دارد، اما این مسئله قدری مغفول مانده است و اگر در نظام مسئولیت اجتماعی دنیا هم بررسی کنید، همه سکوهای رسانهای مسئولند، در حوزه مسئولیت اجتماعی خود همه آموزشها را ارائه دهد و مخاطبشان از این خدمات استفاده کند، کما اینکه اگر شما کالایی را از فروشگاهی خریداری کنید، یک کاتالوگ به شما ارائه خواهد شد و این موضوع را در رابطه با سیگار که یک کالای ضدفرهنگی محسوب میشود، هم میبینید که یک پیام سلامتی روی آن وجود دارد و بیان میکند که سیگار سلامتی را به خطر میاندازد و ممکن است به فرد آسیب بزند.
بنابراین نهضتی که اشاره کردید، باید بخشی از آن را حکومت و حاکمیت عهدهدار شود و در حال حاضر، بودجه کشور در مجلس شورای اسلامی مورد بحث قرار میگیرد و بحث سواد رسانهای هم یکی از موضوعاتی است که نمایندگان مجلس در حال بررسی آن هستند تا در بودجه وارد شود. بنابراین تا زمانی که برای این موضوع مهم سرنوشتساز، یک علم به رفتار تبدیل نشود، نمیتوان آن را مورد سنجه قرار داد و بازخورد گرفت. همچنین باید برای این حوزه یک عزم همگانی وجود داشته باشد و هم ساختارهای مختلفی اعم از سکوها و vodهای مختلف که در حوزه رسانه فعالند، حاکمیت باید آنها را پشتیبانی کند. چنانچه به مسئله بودجه سواد رسانهای و آموزش آن فکر و تدبیری نشود و مورد توجه قرار نگیرد، این نهضت همگانی شکل نخواهد گرفت. البته ساختارهای مختلفی فعال هستند و کاری که باشگاه مدیریت سواد رسانه یونسکو و انجمنهای مختلف و ... میکنند، مثل این است که دره عمیق را با قاشق پر کنند. این دره عمیق است و اتفاق جدی نمیافتد، مگر اینکه حاکمیت عزم جدی در این زمینه داشته باشد و به میدان بیاید و مسئولیت اجتماعی خود را انجام دهد، وگرنه آسیبهایی خواهیم دید که قابل جبران نخواهد بود.
ایکنا ـ سخن پایانی.
سرهنگ رجبی: خانواده به طور جدی در معرض آسیبهای جدی فضای مجازی و رسانههای دیجیتال قرار گرفته است؛ از این رو باید نسبت به این موضوع حساسیت اجتماعی را بالا ببریم. سبک زندگی متأثر از فضای دیجیتال به طور طبیعی تغییر خواهد کرد و همه این تغییرها بد نیست، چرا که فضایی دیجیتال عرصههای جدیدی را به زندگی اضافه میکند که متناسب با آن، زندگی جدیدی تولید میشود. جای نگرانی آنجاست که سبک زندگی تولید شده متأثر از فضای دیجیتال، سبک زندگی تحمیلی به ما باشد. یعنی تحمیل شده توسط مدیران سکوها، پلتفرمها و صاحبان قدرت و ثرورت باشد. نگرانی اینجاست که ما در پذیرش سبک زندگی جدید و تغییراتی که متأثر از فضای دیجیتال ایجاد میشود، درگیر سبک زندگی غیربومی شویم که با توجه به فرهنگ، آیین، دین و سنتهای ما غیر قابل پذیرش باشد.
با وجود اینکه جریان روبهروی ما در حوزه رسانه جریان پرقدرتی است، از این طرف هم ما دست خالی نیستیم و ارزشهایی را در اختیار داریم و دارای منابع انسانی، فکر مبتکر و خلاق هستیم که می توانند جلوی این فضا را بگیرند و مبتنی بر فرمایشات رهبری این امکان را داریم که این چرخه را برعکس کنیم، یعنی از یک جامعه فرهنگپذیر به یک جامعه صادرکننده فرهنگ و سبک زندگی مبتنی بر تمدن نوین اسلامی برسیم.
همچنین به این موضوع پرداختیم که اگر بخواهیم خانواده را در برابر استحاله فرهنگی و آسیبها و تغییرات حفظ کنیم، در چهار سطح اقدام کنیم؛ در سطح حکمرانی اعم از دولت، مجلس و ... باید قانونگذاری و تعیین تکلیف کنیم و همچنین به شدت نیاز داریم در حوزه آموزش معلمان و تطبیق درسهای آموزشی با تغییرات فضای دیجیتال اقدام کنیم، معلمان را تقویت کنیم تا به همان نسبت دانشآموزان آموزش داده شوند و ارتقا یابند. همچنین ما باید به طور ویژه به تنظیمگری حوزه سکوها توجه کنیم و در نهایت با عزم ملی و برنامهریزی اصولی در سطوح مختلف خانوادهها را آموزش دهیم و مهارتهای آنها را در استفاده از رسانه و مقابله با آسیبهای آن آماده کنیم.
حجتالاسلام نوریجانی: تشکر میکنم که خبرگزاری ایکنا این فرصت را فراهم کرد تا در این نشست به گفتوگو بپردازیم و کمک کوچکی در راستای فرهنگسازی در حوزه رسانه داشته باشیم تا اتفاق جدیدی را در این زمینه شاهد باشیم.
با توجه به آنچه گفته شد، مظلومیت خانواده در این عرصه پیداست، در واقع اگر بخواهیم خانواده را در فضای دیجیتال تعریف کنیم باید بگوییم، خانواده یک هسته اصلی مقاومت است که بسیار مظلوم است و نیاز به پشتیبانی فکری، مالی، تجهیزاتی و ... دارد و حتی یکی از عرصههای پشتیبانی آن عرصه آموزش است و باید آن را در اختیار خانوادهها قرار داد تا بتواند نقش مقاومتی خود را در این عرصه ایفا کند.
در جمهوری اسلامی در ساختار رسمی آموزشی، سازمان نهضت سوادآموزی کشور را داریم که تشکیل و شروع به کارش با تعریف سواد در یونسکو همزمان بوده است و همچنین با فرمان حضرت امام خمینی(ره) برای ریشهکنی بیسوادی قرین شده است که در دنیا تعریف اول سواد بود.
تاکنون چهار تعریف در حوزه سواد رسانه داشتهایم، اول این بود که کسی که خواندن و نوشتن نمیداند، بیسواد است، پس از چند سال گفتند هر کسی که سواد آی تی ندارد بیسواد است و در این راستا دورههای ICDL برگزار شد. دوره سوم آموزش زبان غیر از زبان مادری بود که در این عرصه هم برخی از سازمانها تندروی کردند، به حدی که مقام معظم رهبری فرمودند، ما باید در حوزه زبان و علم به قدری رشد کنیم، چنانچه دنیا در سالهای آینده خواست منابع جدید علمی داشته باشد، فارسی یاد بگیرد. اکنون در تعریف چهارم سواد هستیم. متأسفانه نهضت سوادآموزی در مرحله اول جامانده است و اخیراً به جهت اینکه نگاه سازمانی این است که بیسوادی ریشه کن شده است و همه خواندن و نوشتن بلد هستند، میخواهند این سازمان را در سازمانهای دیگر آموزش و پرورش ادغام کنند.
آنچه احساس میکنم مطالبه مجموعههای مردمی است، این است که؛ این سازمان با توجه به اینکه ساختار قدیمی دارد، نقش فعالتری در این عرصه ایفا کند. تعریف چهارم سواد، قدرت ایجاد تغییر است و ذیل آن 35 زیرتعریف دارد که اعم از سواد سینما، سواد مالی، سواد ارتباط، سواد رسانه و ... است و اگر نهضت سوادآموزی، عهدهدار آموزش این حوزه شود، قاعدتاً اتفاقهای بزرگی در کشور خواهد افتاد و تأثیرگذار خواهد بود.
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام