سلمان فارسی بهعنوان اصلیترین عامل در پیدایش و گسترش تشیع مردم ایران، نقش ایفا کرده است. سلمان فارسی، بزرگترین صحابی پیامبر اسلام و مهمترین مدافع حقانیت تشیع، شخصیتی است که در نوع خود، در تاریخ اسلام و در بین مسلمانان، بینظیر است، همچنین عقل سلیم به خود اجازه نخواهد داد که مانندی برای این حقیقت تاریخ، تصور کند. به همین دلیل است که بعضیها او را افسانه، اسطوره و یا دارای شخصیتی پیچیده خواندهاند.
زندگى سلمان در ایامى که پیامبر اسلام(ص) در قید حیات بود زندگى پر تلاشى به حساب مىآید و او در پیشرفت اسلام و فراگیرى مسائل اسلامى و امور معنوى نقش بسزایى داشت.
به قول رسول مکرم اسلام (ص)، سلمان فارسی، دریایی است که انتهایی ندارد و کنزیست که تمامی ندارد و به قول دکتر شریعتی، شکی نیست که نبودن کتاب جامعی و درست به فارسی درباره سلمان، اولین قهرمان ایرانی اسلام و پیش قدم تشیع، از انحطاط فکری و اخلاقی شگفتانگیز ما حکایت میکند، زیرا سلمان و حرکاتش را برای دستیابی به حقیقت، نمادی از التهاب و حقیقتجویی یک ملت باید دانست که سلمان نماینده ملت ایران است.
او که فقیهترین انسان بعد از اهلبیت(ع) بود و تحت تعلیم کامل و مستقیم اهلبیت بود، در کاخ کسری (مدائن) درس تفسیر سوره یوسف برگزار میکرد و حتی در آنجا، نماز، بهخصوص نماز جمعه برگزار میکرد و در بعضی از منابع آمده است که اندک اندک مردم از برگزاری جلسه تفسیر، با خبر شده بودند که حدود 1000 نفر تجمع کردند، اما سپس نسبت به این جلسات بیمیل و به 100 نفر تقلیل پیدا کردند، اما سلمان، از این اوضاع و احوالات ناراحت میشد.
پیامبر(ص) در میان جمعی از یاران خود دست خود را بر شانه سلمان یا به روایت دیگر بر پاى سلمان که نزدیک او نشسته بود زد و فرمودند: (هَذَا وَ قَومُهُ وَالَّذى نَفْسی بِیدِهِ لَوکانَ الایمانُ مَنُوطاً بِالثُرَیا لَتَناوَلَهُ رِجالٌ مِنْ فَارْس) منظور خداوند این مرد و قوم اوست؛ به خدایى که جانم در دست اوست، سوگند! اگر ایمان به ثریا (در دورترین نقطه آسمان) بسته باشد، گروهى از مردان فارس آن را به چنگ مىآورند.
روایات فراوان دیگرى در فضیلت سلمان نقل شده که از نهایت عظمت مقام او پرده بر مىدارد از جمله در حدیثى از رسول خدا(ص) آمده است که فرمود: (لَوْ کانَ الدِّینُ فی الثُّریا لَنا لَهُ سَلْمانُ؛اگر دین در اوج آسمان باشد سلمان به او میرسد.) و یا در حدیثى از امیرمؤمنان نقل شده است که فرمود: «سَلْمانُ الْفارْسی کلُقْمانِ الْحَکیمِ؛ سلمان فارسى همچون لقمان حکیم است».
سلمان پس از رسیدن به فرمانروایی مدائن و به دنبال فتح شهر های ایران توسط مسلمانان، به آن شهرها سفر میکرد، محصول این سفرها، تبلیغ تشیع (اسلام شیعی) بود که به قول لویی ماسینیون، باید به مسلمانان بیاموزد که علی(ع) را امام شرعی بشاسند و از این جهت در تاریخ، نمونههای را مطرح میکنند که مبنی بر تشیع مردم در آن زمان است.
سلمان فارسی پس از فتح مدائن، به فرمانروایی در این شهر منصوب شد. او برای انتخاب مقر حکومتش در کنار بازار شهر، خانهای برای خود ساخت تا بهتر بتواند بر اوضاع شهر حاکم باشد.
اینچنین است که سلمان در بعد از شهادت رسول معظم اسلام(ص)، مبلغ اصلی و قدرتمند شیعه، در سرزمین ایران و عراق به حساب میآید. به خصوص در ایران که از زمان فرمانروایی مدائن و سفر به شهرهای ایران، در گامهای ابتدایی آشنایی با اسلام بودند، سلمان فارسی توانست تشیع را در اندازه توان خود و مردم، گسترش دهد.
مرحوم «علّامه مجلسى» مىگوید: به سندهاى مختلف از امام صادق(ع) نقل شده است که ایمان 10 درجه دارد؛ مقداد در درجه هشتم و ابوذر در درجه نهم، و سلمان در درجه دهم قرار گرفته است. (البته ایمان انبیا و اوصیاى معصوم حساب دیگرى دارد)
منابع:
کتب پارسای پارسی، تاریخ تشیع در ایران تا طلوع صفوی و بحار الانوار