حذف دو رشته سینما و مجسمهسازی از دفترچه کنکور هنر، عکسالعمل شدیدی را به دنبال داشت که طبق پاسخ مسئولان اشتباه لپی بوده و دوباره به دفترچه افزوده میشود. ازآنجاکه از این دست اتفاقات زیاد روی میدهد و سال گذشته نیز حذف یک رشته هنری از دانشگاه سوره انجام شد و پس از اعتراضات دلیل آن نبود دانشجو برای آن رشته عنوان شد، فضای مجازی مملو از سه واکنش مختلف به این واکنش شده است.
واکنش اول شامل پاسخباورانند که اهمال را قبول کرده و سمت و سوی اعتراض خود را به اهمالکاری تغییر دادهاند. دسته دوم ناباورانند که عقیده دارند این عمل عمدی بوده و وقتی مسئولان با واکنش جمعی مردم مواجه شدهاند این پاسخ را فراهم کردهاند تا اعتراضات فروکش کند. سومین گروه اما، افرادی هستند که عقیده دارند مسئولان در یک اقدام استراتژیک از عمد این کار را کردهاند تا واکنشسنجی نسبت به این موضوع داشته باشند و اهمال بهانه است.
در هر سه صورت این عمل، موجب بروز عکسالعملی اعتراضآمیز شده که فضای جامعه را در محدوده مخاطبانی خاص اما گسترده، ناامن و مغشوش کرده است و در این برهه حساس که کشور با مسائل مختلف اقتصادی و سیاسی و اجتماعی از تحریم و ازدیاد تورم و کمبود انرژی و ... دستبهگریبان است، عملی نابخردانه به شمار میرود که بانیان آن با هر نیت و عملی باید مورد سوال قرار گیرند.
در شق چهارم هم اگر این موضوع آزمونی برای عیارسنجی جامعه در حذف این رشتهها به صورت طرح موضوع اولیه با حذف از کنکور به صورت تدریجی است که عملی احمقانه و غیرعقلانی است چرا که کاسههای داغتر از آش باید بدانند که بنیانگذار جمهوری اسلامی در بدو ورود به وطن تکلیف سینما را روشن کرده و از اتفاق مجسمه رهبر کبیر انقلاب اسلامی را همین مجسمهسازانی ساختهاند که رشته آن را فرا گرفتهاند. نیز بسیاری از بزرگان مختلف این کشور از رودکی و فردوسی و سعدی گرفته تا امیرکبیر و رئیسعلی دلواری و دکتر حسابی و ... نیز همه از طریق هنر و به ویژه سینما و مجسمهسازی برای آیندگان مانا و الگو شدهاند.
با توجه به این که مسئولان اغلب از معنای اصلی «مسئول» به عنوان «کسی که مورد سوال قرار میگیرد» فراری هستند و پاسخگویی به مردم را کسر شان خود میدانند، بعید است حقیقت ماجرا را دریابیم اما در هر یک از این چهار گمانهزنی آنچه حقیقت دارد و غیر قابل تردید است این است که هنر در پایینترین سطح توجه دولتمردان قرار دارد و به قول شاعران:
آسمان کشتی ارباب هنر میشکند
تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم
و
امیدها به هنر داشتم، ندانستم
که بخت سبز بر آیینه هنر زنگ است
عباس کریمی عباسی
انتهای پیام