به گزارش ایکنا، صد و دهمین شماره دوفصلنامه علمی «علوم قرآن و حدیث» به صاحبامتیازی دانشگاه فردوسی مشهد منتشر شد.
از جمله عناوین مقالات این شماره میتوان به «بررسی تطبیقی دیدگاه زرکشی و سیوطی در نحوه دلالت استقلالی یا مجموعی وجوه اعجاز قرآن»، «نقش آرمانها و مقاصد سیاسی در جعل و تحریف روایات مهدوی در حوزه مدح و ذم بلاد»، «واکاوی معنای باب تفعل در واژه توکل با هدف تبیین موضوع حکم فقهی– اخلاقی- تربیتی»، «شمار پیامبران در قرآن و تحلیل انتقادی آن در منابع اسلامی»، «ابواحمد سَرَّاج همدانی: بازیابی هویت رجالی و میراث حدیثیِ شیخی ناشناخته در آثار شیخ صدوق»، «معناشناسی همنشینهای واکنشی واژه «ابتلاء» در قرآن (براساس نظریه میدانهای معنایی)»، «روش علمی در پاسخ به دگراندیشان در حوزه الهی بودن قرآن بر پایه اندیشه شهید صدر» اشاره کرد.
در چکیده مقاله «بررسی تطبیقی دیدگاه زرکشی و سیوطی در نحوه دلالت استقلالی یا مجموعی وجوه اعجاز قرآن» میخوانیم: «از مسائل مهم در اعجازشناسی قرآن، مسئله نحوه دلالتِ وجوه اعجاز است و آن معطوف به این پرسش است که دلالت این وجوه بر اعجاز قرآن بهصورت استقلالی و انفرادی است یا مجموعی؟ قرآنپژوهان عموماً یک یا چند وجه اعجاز را وافی در دلالت اعجاز میدانند. زرکشی قول تحقیق را در دلالت مجموعی وجوه اعجاز قرآن میداند، اما سیوطی دلالت یک وجه را بهتنهایی و مستقلاً برای اعجاز قرآن کافی میداند. در این نوشتار با رویکرد تحلیلی- توصیفی بهصورت مقایسهای، روش اعجازشناسی زرکشی و سیوطی محل تأمل قرار میگیرد و به نقد و بررسی دیدگاه زرکشی مبنی بر دلالت مجموعی اعجاز قرآن میپردازیم. زرکشی از سویی به دلالت مجموعی وجوه اعجاز قرآن قائل شده و دلالت یک وجه یا حتی چند وجه با هم را برای اعجاز، وافی به مقصود نمیداند و از طرفی برای تعداد آن هم عدد واحدی قائل نیست. امری که با تأمل و درک همه ابعاد آن، درک تحقق اعجاز را متعذر به نظر میرساند. در حالی که سیوطی با نامحدود خواندنِ وجوه اعجاز، ادراکپذیری وجوه و توجه به اعجاز تأثیری قرآن، دلالت انفرادی و استقلالی هریک از وجوه را پذیرفته است؛ از اینرو قرائت وی از انسجام و همگرایی بیشتری برخوردار است.»
در طلیعه مقاله «نقش آرمانها و مقاصد سیاسی در جعل و تحریف روایات مهدوی در حوزه مدح و ذم بلاد» آمده است: «روایات فراوانی در حوزه مهدویت پیرامون مدح و ذم بلاد و نقشآفرینی پررنگ برخی سرزمینها در آخرالزمان یافت میشود. به نظر میرسد مدح و ذم بلاد از مهمترین مواضع اهل سیاست در القای برتری خویش و مذمت پایگاه رقیب بوده است. ارائه نقش آخرالزمانی پررنگ از مناطق تحت سلطه خویش، اثرات روانی دارد و سبب حس افتخار و برتری نسبت به سایر مناطق و بهویژه مناطق رقیب میشود. نوشتار حاضر با اتخاذ روش توصیفیتحلیلی و با تکیه بر منابع حدیثی و تاریخی بهدنبال یافتن منشأ پیدایش منقولات فراوان در مدح و ذم بلاد در روایات مهدویت است. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که روایات فراوانی در مدح یا ذم مناطقی مانند شام، بیتالمقدس، انطاکیه، طور، طالقان، مشرق و مغرب در روایات مهدوی ظهور کردهاند و مهمترین نقش در پیدایش این دست منقولات، انگیزهها و اهداف سیاسی است. این دست منقولات ازنظرِ سندی و متنی رد میشود و نشانههایی از جعل و تحریف در آن آشکار است.»
در چکیده مقاله «واکاوی معنای باب تفعل در واژه توکل با هدف تبیین موضوع حکم فقهی– اخلاقی- تربیتی» آمده است: «مطابق بررسیهای اولیه، توکل با هیچیک از معانی باب تفعل سازگار نیست. ضوابط و قواعدی که برای معانی باب تفعل در ادبیات عرب آمده است با واژه توکل منطبق نیست و از این نظر، موضوع حکم فقهیِ آن ابهام دارد. این نوشتار بهروش تحقیق کیفی متنمحور با تحلیلی گسترده بر پایه دادههای موجود در زبان و ادبیات عرب برای حل مسئله شکل گرفته است. از بین معانی باب تفعل سه معنا احتمال دارد که واژه توکل در آن به کار رفته باشد: اتخاذ، مطاوعه با سه توجیه، ثلاثی مجرد. تطبیق هرکدام از معانی بر واژه توکل با اشکال یا اشکالاتی مواجه است و نمیتوان معنای قطعی و روشنی از میان معانی غالبی باب تفعل برای واژه توکل برگزید؛ اما با چشمپوشی از برخی قواعد یا اثبات نادرستی آنها میتوان معنای آن را ثلاثی مجرد یا اتخاذ دانست. معنای ثلاثی مجرد سازگاری بیشتری با استعمالات توکل دارد. بدین ترتیب دستاورد مهم این است که موضوعِ حکم فقهیِ اکتساب و تقویت توکل روشن میشود. دستاورد دیگر، بررسی دقیق و موشکافانه یک واژه از منظر لغوی است؛ چیزی که در علوم اخلاقی و تربیتی در گذشته از آن بهسرعت عبور میشد و دقتِ عمل کمتری برای آن به کار میرفت.»
انتهای پیام