شور بدون شعور به انحراف می‌انجامد/ محدود شدن عاشورا در یک اتفاق
کد خبر: 4160727
تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۴
جلوه‌های شور حسینی در جعبه جادویی/ 8

شور بدون شعور به انحراف می‌انجامد/ محدود شدن عاشورا در یک اتفاق

حسین فدایی حسین گفت: تاریخ نشان داده که شور حسینی بدون شعور و درک واقعی از مسئله عاشورا به انحراف کشیده شده است.

حسین فدایی حسین؛ نمایشنامه‌نویس، مترجم، کارگردان و پژوهشگر تئاتر متولد ۱۳۴۵ تهران است. وی دارای مدرک کارشناسی در رشته طراحی صنعتی از دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشکده هنر و معماری است. وی فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۵۹ آغاز کرد.

فدایی‌حسین فعالیت بسیار گسترده‌ای در هنرهای نمایشی دارند به‌صورتی‌که تاکنون در بیش از شانزده شورا، کانون و دفاتر هنرهای نمایش عضو هستند. بیش از هفتاد نمایشنامه به رشته تحریر درآورده‌اند. سیزده نمایش را کارگردانی کرده‌اند. سی‌و‌چهار پژوهش تئاتری انجام داده‌اند. از وی بیست‌و‌چهار نمایشنامه برای بزرگسالان به چاپ رسیده است. سی‌و‌دو نمایشنامه تخصصی کودک و نوجوان تالیف کرده‌اند. سی‌و‌سه مقاله پژوهشی تئاتر دارند. ایکنا با این هنرمند پیرامون تولیدات عاشورایی در حوزه نمایش گفت‌و‌گو کرده که در ادامه با آن همراه می‌شویم.

ایکنا ـ معمولا وقتی از عاشورا صحبت می‌شود بیش از آنکه به شعور توجه شود به شور توجه می‌شود. درخصوص شور و شعور چه نظری دارید و آیا می‌شود این دو را هم‌زمان با هم در آثار هنری مورد توجه قرار داد؟

در اصل شور و شعور بخصوص در مسئله‌ مهمی مثل واقعه عاشورا توأم با هم است. تاریخ نشان داده که شور حسینی بدون شعور و درک واقعی از مسئله عاشورا به انحراف کشیده شده است. بزرگان و متفکران دینی هم همواره روی این موضوع تأکید داشته‌اند اما در اینجا وقتی ما از هنر و هنر عاشورایی صحبت می‌کنیم مسئله شعور و درک و فهم از عاشورا پررنگ‌تر می‌شود چراکه در عالم هنر با اندیشه و تفکر سروکار داریم نه فقط با جنبه‌های بیرونی و ظاهری وقایع، بنابراین باید به لایه‌های زیرین و باطنی اتفاقات نگاه کنیم. هرچند نگاه باطنی و عمیق هم یک‌سویه نمی‌تواند باشد.

دنیای هنر دارای دو ساحت ظاهری و باطنی است. این دو ساحت اگرچه مجزاست ولی در عین‌حال ترکیب‌ شده با هم است. ما در کار هنر از صورت و ظاهر امور وام می‌گیریم تا به لایه‌های زیرین وقایع دست پیدا کنیم. شور حسینی لایه‌ بیرونی وقایع عاشورا است و شعور وقایع کربلا لایه پنهانی ا‌ست که هنرمند باید در اثری که خلق می‌کند ابتدا خودش این شعور رو دریافت کند و بعد آن را به مخاطب انتقال دهد.

برای موفقیت در خلق اثر هنری به‌خصوص برای عموم مردم هم به شور عاشورایی نیاز هست هم به شعور، چون راه رسیدن به شعور و درک از عاشورا عبور از معبر شور حسینی ا‌ست زیرا مردم بیشتر علاقمند و مشتاق شور عاشورایی هستند، در حالی‌که وقتی به درک درستی از وقایع عاشورا می‌رسند و دریچه‌های تازه‌ای برایشان گشوده می‌شود لذت آن چند برابر می‌شود و این وظیفه هنرمند عاشورایی ا‌ست.

ایکنا ـ معمولا وقتی درباره حضرت اباعبدالله (ع) صحبتی مطرح می‌شود همه به وقایع عاشورا اشاره می‌کنند درحالی‌که امام حسین (ع) در پنجاه‌وهفت سال عمری که داشتند اتفاقات مهم زیادی را رقم زده‌اند که می‌توان به آن‌ها نیز پرداخت.

این ظلمی است که راجع به خیلی از ائمه و بزرگان ما اتفاق می‌افتد. ما اشخاص بزرگی چون حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را بیشتر در بزنگاه‌های خاص تاریخی معرفی کردیم. هرچند اشخاص بزرگ در همین بزنگاه‌ها اثرگذارترین نقش خودشون را ایفا کردند ولی نباید از زمینه‌های رسیدن به چنین بزنگاه‌هایی به راحتی عبور کرد. به‌طور مثال درباره واقعه‌ عاشورا به جای پرداختن مدام به یک نیم‌روز در تاریخ باید به زمینه‌های وقوع چنین حادثه عظیمی هم پرداخت.

بدون شک اگر زمینه‌های شکل‌گیری چنین واقعه‌ای در شخصیت و منش اباعبدالله الحسین (ع) در طول سالیان سال از عمرشان نبود، چه‌بسا حکومت وقت اصراری بر بیعت گرفتن از ایشان نداشت و یا شاید نامه‌ای از کوفه برایشان فرستاده نمی‌شد و یا درصورت ارسال نامه‌های کوفیان، واکنشی این‌گونه از ایشان اتفاق نمی‌افتاد. شاید حرکت ایشان از مدینه به‌سوی کوفه روی نمی‌داد و... به‌ هرحال وقایع آن‌گونه که رقم خورد پیش نمی‌آمد.

در عالم درام یک اصل مهم روابط علت و معلولی ا‌ست. وقتی ما با واقعه‌ای در تاریخ مواجه می‌شویم موظف هستیم آن را ریشه‌یابی کنیم و بیش و پیش از پرداختن به آن واقعه، دلایل شکل‌گیری آن را بررسی کرده و به تصویر بکشیم. این‌ها همان چیزهایی ا‌ست که شاید در تاریخ کمتر به آن‌ها پرداخته شده باشد. در تاریخ بیشتر به خود اتفاقات اشاره می‌شود ولی ما باید بیش از هرچیز به ریشه‌ها بپردازیم. یکی از عوامل مهم در رویدادهای نمایشی اراده و تصمیم شخصیت‌هاست و اراده و تصمیم شخصیت رابطه‌ مستقیمی با ویژگی‌های شخصیت دارد. طبیعی ا‌ست که در درام عاشورایی بیش از پرداختن به عملکرد شخصیت‌ها در این واقعه که شاید بارها گفته و تکرار شده باشد باید به بررسی زمینه‌های عملکرد شخصیت‌ها پرداخت. چه‌بسا این زمینه‌ها همان نقاط پنهانی باشد که با پرداخت درست ما را به شناخت بهتر از شخصیت‌ها برساند. این نیز یکی از وظایف مهم هنرمند عاشورایی‌ است که در پی شناخت و آشکار کردن نقاط پنهان و ناشناخته واقعه‌ عاشورا و از همه مهم‌تر زمینه‌های اقدام و عملکرد شخصیت‌های تأثیرگذار این واقعه است.

ایکنا ـ آیا پرداختن به عاشورا صرفاً در قالب روایت‌های تاریخی به معنای محدود کردن آن نیست چراکه می‌شود در موضوعات دیگری مثل مسائل مربوط به دفاع مقدس و سایر مسائل اجتماعی هم از عاشورا مدد گرفت.

این هم از همان کم‌توجهی‌هایی ا‌ست که نسبت به واقعه عاشورا شده، یعنی محدود کردن واقعه‌ عاشورا در یک اتفاق تاریخی که در زمانی روی داده و تمام شده است در حالی‌که در سایر اتفاقات تاریخی مثل انقلاب و جنگ و... شاهد تأثیرگرفتن از واقعه عاشورا هستیم. حتی در زندگی روزمره هم مدام با شرایطی مانند واقعه عاشورا مواجهیم. هر جا پای طرفداری از ظلم و ظالم، پنهان کردن حقیقت، زیر پا گذاشتن عدالت، انتخاب بین حق و باطل و... به میان می‌آید شرایطی مشابه کربلا تکرار می‌شود. پس این تنها شعار نیست که هر روز عاشورا و هر زمینی کربلاست، واقعیت این‌ است؛ تا زمانی‌که ظالم و مظلوم و حق و باطل در مقابل هم قرار می‌گیرند و باید از میان این دو یکی را انتخاب کرد، انسان با شرایطی مثل کربلا روبه‌رو است.


بیشتر بخوانید:

«روز واقعه» تصویرگری زیبا از شور و شعور حسینی است


اتفاقاً یکی دیگر از وظایف هنرمند عاشورایی این است که واقعه عظیمی مثل عاشورا را تعمیم و گسترش دهد و صورتی از آن را در وقایع عصر خویش به تصویر کشد. این از کارکردهای وقایع مهم تاریخ است که مدام درحال تکرار است. هیچ‌یک از وقایع مهم تاریخی در زمان خود حبس نشده‌اند و چه بسا دلیل ماندگاری و مانایی آنها نیز همین است. دلیل ماندگاری واقعهی مهمی مثل عاشورا این نیست که هر سال در ایام محرم و صفر به آن پرداخته می‌شود، بلکه دلیل این ماندگاری در ظرفیت عظیم خود واقعه است. واقعه‌ عاشورا رودی نیست که از اشک چشم عاشقان حسینی خروشان شده باشد بلکه خود چشمه‌ جوشانی‌ است که تا همیشه تاریخ جاری و روان خواهد بود و عاشقان حسین را سیراب خواهد کرد.

ایکنا ـ در آثار عاشورایی معمولاً شخصیت‌های مهمی مثل حضرت اباعبدالله (ع)، قمر بنی‌هاشم (ع) و حضرت زینب (س) محور هستند. البته این‌ها خورشیدهایی هستند که درخششان باعث شوند کمتر نور ستاره‌های دیگر به چشم بیاید. در چنین شرایطی چطور می‌شود درخصوص دیگر شخصیت‌های عاشورا و یاران امام (ع) به خلق اثر پرداخت؟ به‌طور مثال چهار تن از برادران حضرت عباس در این واقعه به شهادت رسیدند؟

این مشکل در ریشه و نگاه مقطعی، سطحی و چه‌بسا سفارشی به واقعه‌ عاشورا دارد. طبیعی ا‌ست وقتی صحبت از واقعه‌ عاشورا می‌شود اولین تصویری که در ذهن شکل می‌گیرد خود واقعه و در رأس آن شخصیت‌های نامدار این رویداد مثل حضرت اباعبدالله (ع)، قمر بنی‌هاشم (ع) و... هستند. در حالی‌که اگر دید خود را گسترش دهیم، با شخصیت‌های متفاوت و متنوعی مواجه می‌شویم که هرکدام وجه متفاوتی از این واقعه را نمایان می‌کنند. هر یک از 72 شهید کربلا به عنوان یک انسان با ویژگی‌های شخصیتی متفاوت می‌توانند بیان‌گر داستانی متفاوت و نگاهی نو به این رویداد باشند.

گذشته از این‌ها تک تک افراد خاندان امام (ع) و یارانشان نیز می‌توانند به عنوان شخصیت خاص مورد بررسی قرار گیرند. این تازه جدا از شخصیت‌های بی‌شماری ا‌ست که در نقطه‌ مقابل حضرت ایستاده‌اند که آن‌ها نیز هرکدام می‌توانند داستان خودشان را داشته باشند. اتفاقاً در عالم هنرهای نمایشی و در شرایط خاصی که ما امروزه برای پرداختن به شخصیت‌های مطرح به‌خصوص معصومین با آن مواجه هستیم؛ یعنی عدم امکان نمایش چهره‌ی معصومین، بهترین کار نگاه کردن به واقعه از دید سایر شخصیت‌هاست؛ کسانی که منعی برای نمایش آن‌ها وجود ندارد. با این رویکرد چه‌بسا زوایای تازه‌ای از واقعه‌ی عاشورا نیز آشکار می‌شود و مخاطب هم به درک متفاوتی از این رویداد عظیم می‌رسد.

انتهای پیام

انتهای پیام
captcha