رسانه در زمان حال دیگر تنها وسیلهای برای سرگرمی نیست بلکه از آن برای حوزههای تبلیغاتی نیز بهره میبرند. برای مثال هالیوودیها سبک زندگی خود را با تولیداتی نمایشی در جهان تبلیغ میکنند درحالیکه به لحاظ فرهنگی و تمدنی حرفی برای گفتن ندارند. در این میان ایران با تمدنی چند هزار ساله در عرصه برنامهسازی نتوانسته مبلغ خوبی در خارج از مرزها برای فرهنگ ایرانی-اسلامی باشد.
پیرامون این موضوع ایکنا در نظر دارد سلسله گفتوگوهایی را جهت آسیبشناسی و ارائه راهکارهای احتمالی با کارشناسان مربوطه انجام دهد و در اولین گام با احمد پهلوانیان؛ استاد دانشگاه و رئیس سیمای استان شیراز مصاحبه کردهایم.
ایکنا – بحث سبک زندگی ایرانی – اسلامی و نحوه تبلیغ و رواج آن چند سالی است به صورت جدی مورد بحث است. در این میان نقش رسانه به عنوان ابزاری تبلیغی بسیار مهم است. با این توضیح بفرمایید آیا میتوانیم از رسانه به عنوان وسیلهای برای تبلیغات فرامرزی بهره بریم؟
سبک زندگی حاوی یک سری از نسبتها و مناسبات با محیط پیرامونمان است که بحث سختافزاری سبک زندگی را شکل میدهد. در کنار سختافزار، باطن و درونی وجود دارد که از آن بهعنوان نرمافزار نام میبریم. یعنی هر حرکتی و انتخابی در سبک زندگی خودمان داریم یک آبشخور معرفتی و مبنای فکری دارد که آن نیز حوزه فرهنگ است.
هر سبک زندگی به نوبه خود حاوی زیرساختهای فکری و فقهی خود است. اگر سبک زندگی غربی یا شرقی در جامعه اسلامی کشور ما رواج پیدا کند اینچنین نیست که تنها سبک زندگی غربی تغییر میکند بلکه بهمرور زیرساختهای فکری و معرفتی هم تحت تأثیر آن تغییر پیدا میکند. برای مثال اگر نوع مناسباتی که در بین افراد و زنان و مردان در جامعه وجود دارد بخشی از رفتار در جامعه را رواج دهد، در ادامه زیرساخت فکری هم بهمرور تغییر پیدا میکند.
ما نمیتوانیم در سطح سختافزاری، زندگی غربی داشته اما اندیشهها و مبانی معرفتی غربی را نداشته باشیم. در زندگی غربی به لیبرالیسم اخلاقی و فردگرایی پایبند هستیم. سبک زندگی که ما در کشورمان در شرایط فعلی داریم ملغمهای از شرایط مختلف است که در آن کمتر سبک زندگی اصیل ایرانی و اسلامی که متکی بر فرهنگ ملی و تاریخی باشد را شاهدیم. از مجموعه توضیحاتی که دادم میخواهم به جواب سؤال شما برسم که اگر مبانی زندگی موردنظرمان را خوب بشناسیم، خواهیم توانست متناسب با نیاز روز و اقتضائات امروز و با زبان رسانه در گام اول، مخاطب داخلی و در گام دوم، مخاطب جهانی را تحت تأثیر خود قرار دهیم. با ترویج سبک زندگی ایرانی و اسلامی، مبانی معرفتی نیز رواج پیدا میکند؛ مبانیای که میتواند اسلامی یا ملی باشد.
در این میان سؤالی مطرح میشود و آنهم این است که چرا سبک زندگی ایرانی–اسلامی باید برای مخاطب جهانی جذاب باشد؟ جواب روشن است؛ این شکل از زندگی سالم اما پربازده است پس برای همه مردم دنیا میتواند جذابیت لازم را دارا باشد.
ایکنا – برنامهسازی رسانهای با محوریت سبک زندگی ایرانی-اسلامی با بخش خصوصی ممکن نمیشود چون در این حوزه بازگشت سرمایه اصل است، بنابراین در این عرصه نهادهای دولتی باید ایفای نقش کنند، نظر شما چیست؟
فرهنگ هزینه دارد و کار فرهنگی و ترویج مباحث فرهنگی هزینهبر است. مدیریت فرهنگی را نمیتوان به بخش خصوصی واگذار کرد و هرچند عملیاتی کردن را میشود اما مدیریت، سیاستگذاری و تصمیمگیری در حوزه حاکمیت است. این موضوع حتی فراتر از دولتهاست و تنها به حاکمیت مربوط است.
آسیبی که در جامعه وجود دارد این است که بخشهای فرهنگی با حوزههای حاکمیتی هماهنگ نیستند. یعنی در پازلی که وظیفه هر سازمان مشخص باشد ارگانها و سازمانها بازتعریف نشدهاند بنابراین به جای همافزایی، یا موازیکاری کرده یا اینکه تحرکات یکدیگر را خنثی میکنند. برای همین ما جدا از اینکه نیاز به هزینه کردن داریم نیازمند برنامهریزی کلان در سطح حاکمیت هستیم تا نقشها، نهادها و سازمانهای فعال در حوزه فرهنگ را مشخص کنند. نکتهای در این میان وجود دارد. بخشی از سبک زندگی را پوشش و حجاب تشکیل میدهد و این بخش بیشتر به چشم آمده و حساسیت پیرامون آن زیاد است اما سبک زندگی در همه حوزهها باید متوازن دیده شود.
ایکنا - برای ترویج سبک زندگی میتوان از اقتباسهای ادبی استفاده کرد که جذابیت جهانی دارد. برای مثال ساخت آثاری درباره سعدی، حافظ و... انتظار میرود این اتفاق را رقم زند. این موضوع را شما در سیمای شیراز با مجموعه «سفرهای سعدی» بهخوبی رقم زدهاید. درباره ظرفیتهایی که در این شکل از برنامهسازی وجود دارد توضیح دهید؟
ما گنج بسیار غنی و بینظیری در حوزه فرهنگ و اندیشه داریم که بخش از آن ادبیات داستانی، عرفانی و اخلاقی است اما اینها به زبان روز بازتولید نشده است. در این میان همانگونه که گفتید کارهای خوبی چون «سفرهای سعدی» تولید شدهاند ولی این کارها مقطعی هستند اگر اندیشههای غنی؛ سعدی، فردوسی، حافظ و... استخراج شده و به زبان روز برای نسل جدید کار شود، حداقل تأثیری که دارد این است که ما خود را غنی خواهیم دید و نسبت به تمدن غرب واهمهای نخواهیم داشت. در حقیقت اعتمادبهنفس فرهنگی و تمدنی به دست میآوریم. این امر بسیار مهم است زیرا امروز نسل جدید تحت تأثیر الگوهای غربی قرار گرفته و قهرمانان غربی را الگوی خود قرار داده است. بههرحال متأسفم که میگویم با وجود داشتههای ادبی، هنوز از این منابع استفادهای نکردهایم!
ایکنا - برخی از کشورها نظیر هند یا ژاپن در فیلمسازی خود بهگونهای عمل کردهاند که از ظاهر آدمها و لوکیشنها میتوان متوجه کشور سازنده و فرهنگ مورد نظر محتوایی آن شد. آیا چنین ظرفیتی را هم برای فیلمها یا سریالهای ایرانی میتوان متصور شد؟
در این رابطه ما ظرفیتهایی را داشتیم که از بین رفتهاند و همچنین ظرفیتهایی داریم که از آن استفاده نمیشود. برای مثال سبک پوشش که در گذشته داشتیم در بخش عمدهای از کشور از بین رفته است ولی بههرحال در حدود مرزی هنوز پوشش محلی دیده میشود. این پوششهای زیبا متأسفانه به سینما و تلویزیون راه پیدا نکرده است چون سیاستهای کلی ما روی مرکزگرایی استوار بوده و همهچیز را باید در تهران گرد آوریم! در معماری هم تقریباً چنین وضعیتی وجود دارد. امروز نوعی از معماری تلفیقی را در کشور شاهد هستیم ولی بههرحال هنوز در شهرهای چون؛ اصفهان، یزد، شیراز و کرمان هنوز معماری ایرانی وجود دارد. این محلها میتوانند محور تولیدات نمایشی باشند اما از آنها بهره برده نمیشود.
انتهای پیام