مسندنویسی که عمرش را صرف ترویج معارف اهل‌بیت(ع) کرد
کد خبر: 4140890
تاریخ انتشار : ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۰:۰۳
دختر آیت‎‌الله عزیزالله عطاردی از پدر می‌گوید؛

مسندنویسی که عمرش را صرف ترویج معارف اهل‌بیت(ع) کرد

نفیسه عطاردی می‌گوید: ترسیم مرسوم از مسند، حدیثی است که سلسله روات آن بدون اینکه منقطع شود به معصوم(ع) می‌رسد البته تعاریف دیگری هم وجود دارد و از جمله اینکه حدیثی که به پیامبر(ص) برسد مسند است.

آیت‌الله عزیزالله نفیسه عطاردیعطاردی، از مسندنویسان بی‌بدیل دوره معاصر است که به تنهایی و با زحمت فراوان، مسند 10 نفر از ائمه(ع) و حضرت زهرا(س) را نوشته‌ است.

وی صاحب آثار متعدد در زمینه‌های حدیث، تاریخ و جغرافیا، لغت‌شناسی و فهرست‌نگاری است و در حوزه‌های علمیه قوچان، مشهد، تهران و نجف تحصیل‌کرده است. عطاردی سفرهای علمی بسیاری نیز به کشورهای مختلف داشته است. 

خبرنگار ایکنا به مناسبت سالروز شهادت امام صادق(ع) گفت‌وگویی درباره آن مرحوم و آثارش با نفیسه عطاردی؛ دختر ایشان انجام داده است که در ادامه می‌خوانیم؛

ایکنا ـ در ابتدا درباره شخصیت آیت‎‌الله عطاردی توضیح دهید و چه شد که به مسندنویسی روی آوردند؟ 

ایشان در سال 1308 در روستای بیگلر از توابع قوچان متولد شد و تحصیلات ابتدایی خود را در همانجا گذراند و وارد حوزه علمیه قوچان شد و بعد به مشهد و تهران رفت. البته مدتی هم در نجف از محضر علما بهره برد. طی مدتی که در حوزه تهران بودند از سوی دوستشان مرحوم آقای غفاری با تصحیح متون و کتابخانه‌ها و کتب آشنا شدند و در سال 1342 اولین مسند ایشان یعنی حضرت عبدالعظیم الحسنی(ع) چاپ شد. 

پدرم در رفت و آمدی که به کتابخانه‌ها داشتند با یک عالم خبوشانی یا خبوچانی(قوچانی) آشنا می‌شوند و تصمیم می‌گیرند در مورد تاریخ این شهر کتاب بنویسند. مرحوم آقا بزرگ تهرانی او را راهنمایی می‌کند و می‌گوید که چرا تاریخ قوچان، تاریخ خراسان را بنویس زیرا خراسان خیلی پهناور است و منظور آقابزرگ خراسان بزرگی است که ترکمنستان و بخش‌هایی از افغانستان را هم در بر دارد و وقتی وارد این کار می‌شود، به امام رضا(ع) به عنوان قطب معنوی خراسان و مشهد می‌پردازد. لذا وارد مسندنویسی می‌شود و در مورد ایشان شروع به نوشتن مسندی می‌کند که هم شامل روایات و احادیث امام و هم زندگانی ایشان است و مسند امام را تنظیم و تألیف می‌کند. وقتی این کتاب را خدمت علما عرضه کردند، خیلی ایشان را تشویق کردند به خصوص آیت‌الله میلانی که به والد ما می‌گویند این کار را برای امام باقر(ع) و سایر ائمه(ع) انجام دهید و ایشان باز تشویق می‌شوند که این روند را ادامه دهند. لذا مسند امام علی(ع) تا امام عسکری(ع) را به همراه مسند حضرت زهرا(س) می‌نویسند. 

آیت‎‌الله عزیزالله عطاردی؛ مسند نویسی که عمرش را در راه معارف اهل‌بیت(ع) نهاد

ایکنا ـ تعریف مسند چیست؟

ترسیم مرسوم از مسند، حدیثی است که سلسله روات آن بدون اینکه منقطع شود به معصوم(ع) می‌رسد البته تعاریف دیگری هم وجود دارد و از جمله اینکه حدیثی که به پیامبر(ص) برسد مسند است؛ از قدیم بیشتر اهل سنت به مسندنویسی می‌پرداختند و در شیعه کمتر بوده است، زیرا ائمه حضور داشتند و شیعیان به ایشان مراجعه می‌کردند؛ علامه عطاردی در مقدمه اثر خود نوشته‌اند که اولین مسندنویس، خود امام علی(ع) بودند که احادیث و روایات پیامبر(ص) را جمع کردند.

مسند امام زمان(عج) را ننوشتند، زیرا معتقد بودند که نیازمند حوزه حدیثی و شاگرد و... است که امام زمان نداشتند و صرفا ما چند توقیع از آن امام در دست داریم. مسند پیامبر(ص) هم نداریم  چون مسند روایاتی است که به پیامبر(ص) می‌رسد بنابراین نوشتن مسند برای خود پیامبر(ص) بی‌معناست. ایشان بارها تأکید کردند که ائمه(ع) سخنانشان را در سلسله اسناد به پیامبر(ص) می‌‎رساندند، کمااینکه در اهل سنت هم تلاش شده است که روایاتشان را به پیامبر(ص) برسانند؛ مثلا مسند عایشه هم داریم. 

ایکنا ـ روش استاد عطاردی در نوشتن مسانید چیست؟

ابتدا زندگانی یک امام را از طریق احادیثی که از ائمه(ع) دیگر رسیده است آورده‌اند سپس روایاتی است که از خود آن امام موجود است و یک بخش هم شامل معرفی رجال و راویانی است که احادیث را از معصوم(ع) نقل کرده‌اند. ایشان توضیح داده است که من در مورد زندگی امام صادق(ع) و فضائل و مناقب ایشان و آنچه بین ایشان و خلفای زمانشان رخ داده است و اخباری که از ایشان در آداب و سنن و فروع و اصول و ... وجود دارد مطالب را آورده‌ام. ایشان معتقد بود که باید مطالب را از کتب و مسانید دست اول استخراج کند. لذا منبع ایشان، اصلی بود و به متأخرین ارجاع نمی‌داد. روش ایشان در تدوین حدیث تقسیم‌بندی موضوعی است و از منابع شیعه و اهل سنت در فرق مختلف استفاده و براساس موضوع احادیث، تقسیم‌بندی کرده است و تأکید می‌کنند هر کسی حدیثی را یافت که من در مسند نیاورده‌ام، بیاورد.

ایکنا ـ چند جلد اثر تألیفی از ایشان به یادگار مانده است؟

آثار ایشان 130 جلد و 60 عنوان است و همه را خودشان به تنهایی تدوین و تألیف کرده‌اند. آن زمان این‌طور نبود که بتوانند از جست‌وجوی رایانه‌ای استفاده کنند و همه کتب خطی و قدیمی را مطالعه و ابتدا با هدف نوشتن تاریخ خراسان این کار را آغاز کردند و به نقاط مختلف دنیا مسافرت کردند تا کتاب‌ها را در کتابخانه‌ها ببینند و در مسانید استفاده کنند. در قدیم اجازه نقل حدیث مرسوم بود؛ یعنی کسی که از استاد و شیخ خود اجازه داشت می‌توانست حدیث نقل کند و مشایخ ایشان هم در مقدمه مسند امام علی(ع) ذکر شده است که از جمله می‌توان به هفت نفر یعنی آقای حکیم، شیخ آقابزرگ تهرانی، علامه امینی، آیت‌الله خویی، آیت‌الله میلانی و میرزا خلیل کمره‌ای و شیخ محمدابراهیم مدنی حنفی اشاره کرد که این شخص در مدینه و وقتی علامه روی نسخه‌های کتابخانه‌های مدینه کار می‌کردند از ایشان اجازه نقل روایت گرفته است.  

ایکنا ـ یکی از افتخارات ایشان نوشتن مسند امام صادق(ع) است و با توجه به ایام شهادت آن امام، در این باره توضیح دهید.

مسند امام صادق(ع) سه فصل دارد؛ فصل اول در مورد زندگی امام صادق(ع) و فضائل ایشان است؛ فصل دوم در مورد آنچه از ایشان در زمینه توحید، احکام، نبوت و امامت و... روایت شده است آورده‌اند و فصل سوم هم بحث رجالی است یعنی رجالی که از امام صادق(ع) حدیث نقل کرده‌اند. مسند امام صادق(ع) 22 جلد است و در سال 1384 چاپ شد. جلد اول زندگی امام و جلد آخر مربوط به روات و مابقی مجلدات مربوط به نقلیات از امام شامل کتاب العقل، کتاب القرآن، کتاب تفسیر و .. است. 

همه مسانید ایشان جز مسند امام علی(ع) ترجمه شده است. آقای عطایی مسند امام صادق(ع) را ترجمه کرده که هنوز نتوانسته‌ایم آن را چاپ کنیم، زیرا مسند وقتی فارسی باشد، در اختیار عموم مردم قرار می‌گیرد. از این رو مباحث فقهی آن حذف شده است و در مجموع به 16 جلد رسیده، که به سبب هزینه بالای کاغذ و... متوقف شده است. مؤسسه نبأ بخشی از این احادیث را که برای جامعه مفید است استخراج کردند و در سه جلد منتشر شد و شامل زندگانی، سیره و اصحاب امام(ع) است.

علامه علاوه بر تحقیقاتی که درباره تاریخ خراسان داشتند، با مواردی مانند تصحیح متون و تعریف مسانید و... هم مواجه بودند و در 60 سال کار علمی و تحقیقی که با سوگیری خراسان بوده است کارهای متعدد دیگری انجام دادند؛ با نسخ خطی قدیمی نهج‌البلاغه و برخی کتب دیگر آشنا شدند و 12 جلد اثر در مورد نهج‌البلاغه دارند. مقابله 5 نسخه قدیمی نهج‌البلاغه از جمله اثر ایشان است و به جمع‌آوری احادیث مشغول شدند و به مسانید اهمیت بیشتری دادند و در زمان حیاتشان همه این کتاب‌ها به چاپ رسید. ایشان سفرهایی به هند و برخی نقاط دیگر داشتند و در تمام سفرهای داخلی و خارجی بسیار ساده برخورد می‌کردند، یعنی در حسینیه‌ها و کتابخانه‌ها می‌خوابیدند و مطالعه می‌کردند و معرفی‌نامه‌ای از برخی علما داشتند تا همکاری بیشتری با ایشان صورت بگیرد و در چنین شرایط سختی این کارها را کردند.

ایکنا ـ الان وضعیت موسسه علمی که ایشان تاسیس کردند چطور است؟

پدرم طبق تجربه‌ای که داشتند به فکر تشکیل مؤسسه‌ای در سال 1384 افتادند و مرکز فرهنگی خراسان را تأسیس کردند که مقدمات آن از سال 1370 انجام شده بود. کتابخانه شخصی ایشان هم در این مرکز قرار دارد؛ از کارهایی که ایشان در سفرهایشان انجام دادند تهیه عکس نسخ خطی آن هم با زحمت فراوان بود، زیرا به جایی وابسته نبودند. هیئت امنایی هم برای این مؤسسه قرار دادند که ریاست آن با آقای مسجدجامعی است. فرهنگ خراسان حدوداً 36 هزار مدخل دارد که الان به صورت فیش و فقط عنوان مدخل است؛ 2 جلد با عنوان آستان قدس رضوی و 7 جلد مربوط به منطقه مشهد و توس چاپ شد و بعد سراغ قوچان رفتند و اعلام آن را آماده کردند، ولی چون درگیر دیالیز شدند در حد مقدمه باقی ماند. روش ایشان این بود که در فرهنگ خراسان ابتدا به تاریخ ورود اسلام به این منطقه بپردازند و بعد وارد رجال شوند. بعد از فوت ایشان با همکاری دوستان پدرم، مقدمه‌ای برای قوچان نگاشته شده است و این اثر به زودی چاپ خواهد شد. هدف دیگر مؤسسه تجدید چاپ آثار ایشان است، زیرا آثار قدیمی است و باید بازنگری و بازآفرینی شوند.  

ایکنا ـ به عنوان حُسن ختام لطفا خاطره‌ای از پدر برایمان بگویید.

وقتی ایشان مشغول کار می‌شدند، زمان و مکان برایشان مهم نبود و صدای محیط و دیگران را نمی‌شنیدند. گویی در حین کار حضور فیزیکی نداشتند و غرق مطالعه کتاب بودند و همواره به ما توصیه می‌کردند که بنا بر استعدادتان به دنبال علم بروید و گاهی ما برای غذا خوردن چند بار ایشان را صدا می‌زدیم. یک بار زلزله شدیدی آمد و همه پنجره‌ها شروع به لرزیدن کرد. هراسان‌ و نگران به طبقه پایین رفتم تا حالی از پدر جویا شوم و دیدم آرام نشسته‌اند و گفتند: «در اتاق مقداری تکان خورد»؛ یعنی چنان غرق مطالعه بودند که متوجه زلزله نشدند.

گفتگو از محسن مسجدجامعی 

انتهای پیام
captcha