جامعه بدون اخلاقی‌ شدن ساختارها، اخلاقی نمی‌شود
کد خبر: 4132920
تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۸
مهراب صادق‌نیا:

جامعه بدون اخلاقی‌ شدن ساختارها، اخلاقی نمی‌شود

استاد دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان اینکه جامعه شخصیت متمایزی از افراد آن دارد و جمع عددی افراد، جامعه را تشکیل نمی‌دهد، گفت: آموزگاران اخلاق معتقدند که به جای نصیحت مردم باید ساختارها را نصیحت کنیم؛ مثلاً به جای اینکه به مردم بگوییم عادل باشید ساختارها و قانون‌ها را عادلانه کنیم، زیرا تا زمانی که سیستم و ساختار اخلاقی نباشد، شهروندان هم زیست اخلاقی نخواهند داشت.

مهراب صادق نیابه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین مهراب صادق‌نیا، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب، شامگاه 19 فروردین در نشست «مبانی اخلاق جامعه‌ در قرآن» که از سوی مؤسسه فهیم برگزار شد، گفت: قرآن مهمترین منبع اخلاق است؛ گرچه تاریخ زیسته مسلمین نشان‌دهنده مهجوریت قرآن است، به گونه‌ای که حتی در دروس خارج کمتر به آیات قرآن استدلال می‌شود، ولی از دیدگاه نظری، قرآن مهمترین منبع اخلاق است. 

وی با بیان اینکه قرآن به ما معرفت می‌دهد که چه چیزی اخلاقی است و چه چیزی اخلاقی نیست، افزود: ما معمولاً مستند به آنچه از قرآن می‌آموزیم درباره اخلاق، داوری می‌کنیم. در قرآن سه دسته تعالیم اخلاقی وجود دارد که درباره دو مورد آن خیلی بحث شده، ولی در یک مورد کمتر بحث شده است. مثلاً در بحث اخلاق فردی، تعالیمی که می‌گوید تقوا داشته باشید و خدا را دوست بدارید و کار نیک کنید عمدتاً معطوف به اخلاق فردی است.

استاد دانشگاه ادیان و مذاهب بیان کرد: دسته دیگر معطوف به اخلاق اجتماعی یا روابط انسان‌ها با یکدیگر است؛ مثلاً دروغ نگویید، به والدین احسان کنید و تهمت نزنید و همدیگر را با سخن نیکو خطاب کنید؛ بنده تمایل دارم نام این نوع اخلاق را اخلاق جمعی بگذارم که اینها هم معطوف به کنشگران هستند و باز غرض از آن فضیلت‌مندی کنشگران در برخورد با دیگران است. مخاطب اخلاق جمعی یا جامعه‌ای، جامعه به عنوان حقیقتی متمایز از افراد است و این تعالیم دنبال فضیلت‌مند کردن جامعه هستند نه کنشگران جامعه را به این معنا که بین فضیلت‌مندی کنشگران و فضیلت خود جامعه. تعالیم اخلاقی قرآن کریم که ناظر به جامعه است نه شهروندان به دنبال اخلاقی‌ کردن جامعه است. مراد ما از جامعه فضیلت‌مند جامعه‌ای است که ساختار آن فضیلت‌مند است. 

این پژوهشگر با بیان اینکه ما از این اخلاق غفلت می‌کنیم، اظهار کرد: در جامعه‌ای که نسبت معناداری بین شیعیان و حاکمیت وجود نداشته باشد عالمان دینی مسئولیت چندانی احساس نمی‌کنند و زمانی که نسبت معناداری بین حاکمیت و عالمان دینی وجود داشته باشد، این عالمان تصور می‌کنند که اگر به این نوع اخلاق بپردازند، گرفتار خودانتقادی خواهند شد. لذا شوربختانه از پرداختن به آن طفره می‌روند.

صادق‌نیا افزود: ما در بحث اخلاق جامعه‌ به عنوان مثال باید به این پرسش پاسخ دهیم که خیر جمعی چه نسبتی با اخلاقی که قرآن توضیح می‌دهد دارد؟ محیط زیست یا با هم‌ بودن، امید اجتماعی و تعالیمی از این دست. آیا قرآن کریم پاسخی به مسئله امید اجتماعی و شکاف سعادت و خیر عمومی دارد؟ اینها مسئله فردی و جمعیتی نیست بلکه جامعه‌ای و معطوف به ساختار جامعه‌ای است. آنچه به عنوان نقد گفته شد منحصر به اخلاق نیست و اگر سراغ فقه هم برویم، خواهیم دید به اخلاق جامعه‌ای کمتر پرداخته می‌شود و حتی کسانی که به فقه اجتماع می‌پردازند عمدتاً درباره فقه جمعی بحث می‌کنند نه فقه اجتماعی به معنای گفته‌شده. بنابراین ما باید فقه جامعه‌ای هم داشته باشیم.  

استاد دانشگاه ادیان و مذاهب با بیان اینکه جامعه شخصیت متمایزی از مجموعه افراد آن دارد و جمع عددی افراد، جامعه را تشکیل نمی‌دهد، اظهار کرد: در این نگاه جمع عددی افراد به اضافه واقعیت جامعه، محور بحث است که حقیقتی متفاوت از مجموعه شهروندان است. مثلاًً اگر 12 نفر یک کلاس را تشکیل دهند صرف وجود 12 نفر یک کلاس نخواهد شد، بلکه 12 نفر به اضافه روابط بین آنها و تمایز نقشی هر کدام از آنها (استاد و دانش‌آموز، سیستمی که درس را طراحی کرده است و...) کلاس درس ایجاد می‌کند.

واقعیت جامعه باید اخلاقی باشد

صادق‌نیا با بیان اینکه به نظرم واقعیت جامعه هم باید اخلاقی باشد تا شهروندان آن بتوانند اخلاقی زندگی کنند، اظهار کرد: اگر این مسئله اخلاقی نباشد امکان زندگی اخلاقی هم وجود نخواهد داشت ولو اینکه همه افراد جامعه به فرض محال، فضیلت‌مند اخلاقی باشند. حتی جامعه‌شناسانی که نقش کمی برای این موضوع قائل هستند باز آن را انکار نمی‌کنند گرچه می‌گویند زور حقیقت جامعه (که متمایز از افراد است) از زور افراد آن بیشتر است. برای مثال به نقش سنت‌ها اشاره می‌کنم؛ ما سنت‌هایی برای عروسی و نوروز و شب یلدا و... داریم؛ همه ما از لحاظ فردی شاید منتقد این آداب و رسوم باشیم و بگوییم این رسوم ازدواج دست و پا گیر است و اسراف می‌شود، ولی کمتر فردی است که در هنگام ازدواج بتواند از زیر بار این فشار سنت‌ها خارج شود یا بتواند از سنت‌های نوروزی فرار کند و حتی گاهی فرد وام می‌گیرد که به سنت مورد نظر جامعه عمل کند.

این جامعه‌شناس دین در ادامه افزود: پارتو (جامعه‌شناس) می‌گوید جامعه‌شناسی، علم بررسی کنش‌های نامعقول بشر است، زیرا همه افراد جامعه مجبورند که حواسشان به اراده و خواست جامعه باشد وگرنه جامعه او را طرد خواهد کرد؛ او خودش مثالی می‌زند که شبیه قضیه خط حماریه است؛ یعنی اگر الاغی گرسنه رها شود و علفی هم با فاصله از او وجود داشته باشد نزدیک‌ترین فاصله را طی می‌کند تا به علف برسد و دور نمی‌زند؛ او معتقد است که انسان‌ها برای رسیدن به اهدافشان در جامعه نزدیک‌ترین فاصله را طی نمی‌کنند، بلکه مناسب‌ترین فاصله را طی می‌کنند.

رسیدن به اهداف در قالب سنت‌ها

وی افزود: مناسب‌ترین فاصله هم یعنی اینکه برای رسیدن به هدف، این اهداف را در قالب آداب و رسوم و سنت می‌ریزیم یعنی خط غیرمستقیم را طی می‌کنیم؛ مثلاً کسی قصد ازدواج دارد مستقیم‌ترین راه این است که به طرف مقابل پیشنهاد دهد، ولی جامعه می‌گوید نه این راه درست نیست و باید والدین پسر به خواستگاری دختر بروند و بگویند ما آمده‌ایم پسر ما را به غلامی قبول کنید و خانواده عروس هم نباید فی‌المجلس جواب دهند و دو هفته فکر نیاز دارند و خانواده عروس هم نباید زنگ بزند، بلکه باید مادر داماد پیشقدم شود؛ یعنی همه این بازی‌ها در قالب سنت رخ می‌دهد.

استاد دانشگاه ادیان و مذاهب تصریح کرد: اگر این ساختارها و آداب و رسوم، اخلاقی نباشند، قاعدتاً یک شهروند برای رسیدن به هدف مجبور است که به کارهای غیراخلاقی دست بزند، زیرا همه این توان را ندارند که با جامعه بجنگند. به همین دلیل ساختارهای غیراخلاقی، شهروندان را هم وارد چرخه غیراخلاقی می‌کند و در یک زمین آلوده نمی‌توان بازی کرد و لباس ما کثیف نشود، حالا هر روز هم برای افراد جامعه از لزوم رعایت نظافت و اینکه نظافت نشانه ایمان است سخن بگوییم.

نصیحت ساختار و قانون به جای نصیحت مردم

صادق‌نیا گفت: شما بفرمایید النجاة فی الصدق؛ مردم راست بگویید، ولی وقتی تجربه اجتماعی به شهروندان آموخته است که در راستگویی نجاتی نیست، بلکه نجات در ریاکاری است کسی زندگی صادقانه را قبول نمی‌کند. به همین دلیل تعلیم اخلاق در عصر جدید با آنچه در گذشته وجود دارد فرق می‌کند؛ در قدیم، آموزگاران و وعاظ مردم را نصیحت می‌کردند و خیلی از امور اصلاح می‌شد، ولی در عصر جدید چون قانون و سنت‌ها فربه شد‌ه‌اند آموزگاران اخلاق معتقدند ما به جای نصیحت مردم باید ساختارها را نصیحت کنیم. به جای اینکه صرفاً به مردم بگوییم عادل باشید ساختارها و قانونها را عادلانه کنیم. اگر قدیم می‌گفتند قاضی باید عادل باشد الان می‌گویند سیستم باید عادلانه باشد ولی وقتی این‌طور نیست باید با ذره‌بین دنبال قاضی عادل برویم و ثانیاً یک قاضی چند بار در برابر رشوه مقاومت می‌کند ولی ممکن است یکبار هم به دام بیفتد لذا در جهان جدید نمی‌توان به فضیلت‌مندی افراد تمسک کنیم.

وی با بیان اینکه گاهی در فضیلت‌مندی حضرت علی(ع) گفته می‌شود که شبی هزار رکعت نماز می‌خواند و در خندق و خیبر چه کرد و... افزود: به نظر بنده هیچکدام از اینها معیار استحقاق امامت و خلافت برای ایشان نیست، اینها فضیلت شخصی او است و پاداش آن با خداوند است ولی چیزی که او را مستحق حکومت می‌کند این است که او بهتر از معاویه می‌تواند عدالت را وارد سیستم اداره کشور کند؛ برای همین است وقتی به او گفتند چرا حکومت را قبول نمی‌کنی امام(ع) فرمود من قبول می‌کنم، ولی حکومت به اندازه آب دهان بز برای من ارزشی ندارد مگر اینکه بتوانم عدالت را برقرار کنم. نفرمود عادل باشم بلکه بتوانم عدالت را رعایت کنم. 

برداشتی متمایز از یک آیه

صادق‌نیا با بیان اینکه آیات فراوانی در قرآن ناظر به این مسئله وجود دارند، تأکید کرد: مثلاً در بحث قسط در آیه 25 سوره حدید فرموده است: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ»؛ یعنی ارسال رسل و انزال کتاب برای این است که مردم قسط را برپا کنند؛ در اینجا نفرموده تا مردم عادل و قاسط شوند، بلکه عدالت اقامه شود. در اولین بیانیه تشریعی خدا برای بشر که به هفت دستور نوح مشهور است هم آمده که عدالت را در محکمه اقامه کنید، نمی‌گوید افراد عادل را به کار بگیر زیرا اگر سیستم، عادلانه باشد افراد ناعادل را بیرون می‌اندازد. 

وی افزود: شاهد دیگر آیه 18 سوره آل عمران «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» است یا آیه هشتم و 42 سوره مبارکه مائده که فرموده است به قسط حکم کنید و حکم به قسط با عادل‌بودن تفاوت دارد و ناظر به فرایند حکم‌ کردن است. همچنین فرموده است که ان الله یامر بالعدل و الاحسان. البته نمی‌گویم قرآن امر به این ندارد که ای مردم شما نباید عادل باشید، ولی ناظر به فضیلت‌مندی ساختارها و سیستم‌ها در جامعه است. امام علی(ع) فرمودند که اقامه یک ساعت عدالت در جامعه ارزشش از 70 سال عبادتی که روزها را روزه بگیرند و شب‌ها متهجد باشند بیشتر است، زیرا هرقدر ما اهل نماز شب باشیم ولی خروجی سیستم ما فقر و تبعیض و بدبختی باشد کسی به فضیلت‌مندی ما کاری ندارد. آیه 19 سوره نور فرموده است کسانی که دوست دارند بین مؤمنان، فواحش رواج یابد عذاب دردناکی دارند، زیرا در جامعه‌ای که فحشا زیاد است امکان زیست اخلاقی کم خواهد بود. 

صادق‌نیا با بیان اینکه این روزها هر کسی یک چوب بر سر اخلاق می‌زند و به نام اخلاق، دین را خراب می‌کند، گفت: مگر دین چیزی به جز اخلاق است؟ شهید مطهری گفته است که وقتی پیامبر فرمود: «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»؛ برای تحقق آن ایده داشت و این وجه تمایز او با دیگران است، ایده پیامبر(ص) ساخت جامعه اخلاقی بود که سنگ زیرین آن اخوت و برادری است و اجازه نمی‌داد در هیچ شرایطی اخوت آسیب ببیند. به همین دلیل قرآن کریم فرموده است که اگر قتلی هم بین شما رخ داد، نباید اخوت از بین برود.

انتهای پیام
captcha