به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «فرآیند تکوین خیر کبیر؛ خوانشی تمدنی از آیه ۲۶۱ سوره مبارکه بقره» امروز شنبه 19 فروردینماه از سوی انجمن علمی معارف دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین حبیبالله بابایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در این نشست سخنرانی کرد. در ادامه متن سخنان وی را میخوانید:
ما تحلیل انضمامی از وضعیت اخلاقی خودمان در جهان اسلام نداریم چراکه مطالعات بزرگی در جهان اسلام در مورد وضعیت انسانی و اجتماعی خودمان کمتر انجام دادهایم و اساسا چیزی به نام جامعه شناسی جهان اسلام در دپارتمانها و دانشگاههای ما وجود ندارد و چون وجود ندارد عملا شناختی از وضعیت اخلاقی پیدا نمیکنیم. مسئلهای که وجود دارد این است که مسئله اخلاق در سطوح کلان بینالمللی برای تمدن پژوهان مسئله است و اساسا آنهایی که دنبال بازیابی و بازسازی تمدنی خودشان هستند سعی می کنند که اخلاقیات را در سطح جهانی فعال کنند.
بنده کتابی از آقای مرادخای کاپلان تحت عنوان «یهودیت به مثابه تمدن» مطالعه کردم. این کتاب برای یهودیان آمریکا نوشته شده است و برای حدود هشتاد سال قبل است. تز این کتاب این است که اگر بخواهند در جامعه مدرن آمریکایی، یهودیت بماند باید تبدیل به تمدن شود. آقای کاپلان در این کتاب برای فعال کردن تمدنی یهود دنبال رنسانس اخلاقی یهودیان است و میگوید ما در پی هویت اخلاقی و رنسانس برای تمدن یهودی میگردیم تا از آنچه در درون یهودیت وجود دارد برای تحولات اخلاقی در دنیای امروز استفاده کنیم.
کاپلان برای اینکه بخواهد اخلاقیات در درون یهودیت را استخراج و با آن، رنسانس اخلاقی را برای تمدن یهود فعال کند یکی از کارهایی که دنبال میکند این است که میگوید اساسا رسم توراتخوانی که الان در میان یهودیان متروک شده باید دوباره فعال شود تا یهودیان، انباشت انرژی اخلاقی خودشان را پیدا کنند. وی میگوید اگر این امر دوباره احیا و کارکردهای آن زنده شود میتوانیم استفاده کنیم تا رنسانس اخلاقی را برای تمدن یهودی ایجاد کنیم.
هدف از گفتن این مباحث این بود که ما یک سلسله اخلاقیات در سطح امت اسلام داریم چون اخلاقیات در سطح امت، مربوط به تمدن اسلامی است و در تمدن غرب چنین اخلاقیات خاصی که ما از قرآن استخراج میکنیم قابل مشاهده نیست. در آیه 261 سوره مبارکه بقره آمده است: «مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ ۗ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ؛ مثل آنان که مالشان را در راه خدا انفاق میکنند به مانند دانهای است که از آن هفت خوشه بروید و در هر خوشه، صد دانه باشد، و خداوند از این مقدار نیز برای هر که خواهد بیفزاید، و خدا را رحمت بیمنتهاست و (به همه چیز) داناست» نکته مهم درباره این آیه این است که آیا این آیه شریفه در مورد صدقات صحبت میکند یا در مورد کسانی که انفاق میکنند؟ آیتالله مکارم در تفسیر نمونه، نکته درخور توجه و قابل تأملی دارد و تأکید میکند نه فقط صدقهای که شما میدهید انبساط و توسعه پیدا میکند بلکه خود فردی که انفاق میکند نیز توسعه پیدا میکند.
این تکثر و برکت، فقط در مالِ رفته نیست بلکه در مال مانده هم هست و چه بسا شما ندانید انفاق کوچکی که داشتهاید چه امواج بزرگی در پی داشته است. در روایات هم آمده هیچ کار خیری را کوچ نشمرید چون ممکن است رضایت خدا را در پی داشته باشد و شما ندانید. همچنین گفته شده هیچ کار بدی را کوچک نشمارید چون ممکن است غضب خداوند را در پی داشته باشد و شما ندانید. به تعبیر قرآنی این اقدامات شما میتواند مضاعف و چند برابر شود. از سوی دیگر انفاق کننده از دو جهت رشد میکند اول اینکه با انفاق سلوک معنوی پیدا کرده و زهد را تمرین و تعلقات خود به دنیا را کم و تربیت اخلاقی پیدا میکند.
جهت دیگری از من وجود دارد که با انفاق کردن رشد پیدا میکند و آن هم لایه اجتماعی من است. الگوسازی از رفتار خوبم برای فرزندم و دیگران، روش الگوسازی در عرصه اجتماعی است. هر مقدار سویههای الهیاتی در عمل اخلاقی بیشتر میشود ماندگاری اجتماعی و توسعه تمدنی آن عمل اخلاقی نیز بیشتر خواهد شد. بنده چند مرتبه درباره خیر، بر اساس این آیه مطرح کردهام که اول خیر متوسط که همان خیر فی سبیل الله است. دوم خیر خُرد یا خیر کوچک یا خیر انسانی است که نه برای خدا بلکه فطرتاً فرد نیازمندی را میبینیم و به وی کمک میکنیم یا فطرتاً از درشت خویی و خود بزرگبینی پرهیز میکنیم یعنی چون فطرت انسانی داریم حداقلهای عمل اخلاقی را تشخصی میدهیم. خیر دیگر، خیر فاسد یعنی خیرهای باطل است. اینگونه از خیر ذاتا امری پسندیده است اما به واسطه انگیزههای غیر انسانی، عمل خیر، فزونی نمییابد و منفعتی هم برای فاعل ندارد.
در آیه 36 سوره انفال آمده است: «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ۚ فَسَيُنْفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ ۗ وَالَّذِينَ كَفَرُوا إِلَىٰ جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ؛ کافران اموالشان را انفاق میکنند برای این مقصود که راه خدا را ببندند پس به زودی مالهایشان بر سر این خیال باطل برود و حسرتش بر دل آنها بماند و آنگاه مغلوب نیز خواهند شد، و کافران را به سوی جهنم جمعا رهسپار سازند» در آیه 117 سوره آل عمران هم آمده است: «مَثَلُ مَا يُنْفِقُونَ فِي هَٰذِهِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ ۚ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَٰكِنْ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ؛ مثل مالی که کافران برای پیشرفت مقاصد دنیوی خود صرف کنند (و از آن بهره نیابند) بدان ماند که باد سرد شدیدی به کشتزار ستمکاران برسد و همه را نابود کند (که حاصلی از آن به دست نیاید). و خدا ستمی بر آنها نکرده، لیکن آنها به خود ستم میکنند» در آیه 38 سوره نساء هم میخوانیم: «وَالَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ ۗ وَمَنْ يَكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِينًا فَسَاءَ قَرِينًا ؛ و هم آنان که اموال خود را به قصد ریا و خودنمایی به مردم میبخشند و به خدا و روز قیامت نمیگروند. و هر که را شیطان یار است بسیار بد یاری است» همه این موارد نشان میدهد که در انفاق نباید منت بگذاریم یا کسی که انفاق دادهایم را اذیت و آزار دهیم.
در جمع بندی باید بگویم که این بحث، تقریری الهیاتی از عمل اخلاقی و انسانی با یک رویکرد تمدنی بود که چگونه برخی از رفتارهای اخلاقی ما از منظر الهیاتی، وزن تمدنی پیدا میکند و چگونه انسانها میتوانند در سطح جهانی، کنشگریهای بزرگی از خود نشان دهند.
انتهای پیام