تأکید شهید بهشتی بر محافظه‌کاری در عصر غیبت
کد خبر: 4127048
تاریخ انتشار : ۱۸ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۸
حجت‌الاسلام سروش محلاتی بیان کرد:

تأکید شهید بهشتی بر محافظه‌کاری در عصر غیبت

حجت‌الاسلام سروش محلاتی ضمن بازخوانی دیدگاه شهید بهشتی درباره تقیه، به این نکته اشاره کرد که از نظر ایشان محافظه‌کاری و تقیه در زمان غیبت امری ضروری است و دوران صراحت، دوران ظهور امام زمان(عج) است.

به گزارش ایکنا، مراسم رونمایی از کتاب «تقیه» اثر شهید بهشتی شب گذشته 17 اسفند، با سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین محمد سروش محلاتی در کانون توحید برگزار شد که گزیده‌ای از آن را در ادامه می‌خوانید؛

با توجه به اینکه مباحث این کتاب بسیار متنوع است به نظرم رسید امکان گزارش روشن از کل کتاب در یک فرصت محدود وجود ندارد و باید این کار را در جلسات متعدد انجام داد لذا من یک برشی از این کتاب را ارائه می‌کنم که متناسب با زمانه ما و زمان نیمه شعبان است. پرسشی که درصدد پاسخ به آن هستم این است که تشکیل حکومت دینی قبل از ظهور ولی عصر(عج) امکان دارد یا نه؟ شهید بهشتی در مباحث تقیه وارد این مسئله نشدند ولی مجموعا مطالبی مطرح کردند که می‌تواند پاسخ سوال ما باشد.

ابتدا نیاز است مقدمه‌ای عرض کنم تا فضای کلی مباحث در زمانی که شهید بهشتی این کتاب را تالیف کردند روشن شود. بحث تقیه بحث گسترده و ریشه‌داری است. خود ایشان گفتند بیش از 200 روایت مورد مطالعه قرار گرفته است. البته پیش از روایات موضوع تقیه در قرآن هم مطرح شده است. در دو قرن اخیر بحث تقیه مورد توجه خاص فقها قرار گرفت و علاوه بر آن عده‌ای از اندیشمندان اسلامی در دهه 40 و 50 با نگاهی اجتماعی و سیاسی این مسئله را دنبال کردند. وقتی حرکت‌های سیاسی کمابیش در جوامع اسلامی آغاز شد این پرسش به صورت جدی مطرح شد که تقیه چیست و چه نسبتی بین این حرکت‌های انقلابی با تقیه وجود دارد.

دوگانه تقیه و قیام

تقیه و قیام در برابر هم قرار می‌گیرند. در گذشته در این زمینه دو نگاه وجود داشت ولی شهید بهشتی با تالیف این کتاب نگاه سومی ارائه کرد. یک نگاه این بود که ما تا ظهور امام زمان(عج) مکلف به تشکیل حکومت نیستیم و وظیفه ما در دوران غیبت تقیه است. آخرین شخصیتی که به صراحت این موضوع را مطرح می‌کرد آیت‌الله بهجت بود. یکی از آثاری که از گفتارهای آیت‌الله بهجت تدوین شده است کتابی به نام «حضرت حجت» است. ایشان در آنجا می‌فرمایند، در نهی از منکر و امر به معروف قدرت شرط است. تا اینجا را همه قبول دارند و اگر قدرت نباشد ما معذور هستیم و تکلیفی نداریم. نظر ایشان این است که ما در زمان حاضر قدرت نداریم و برای اثبات این سخن می‌فرمایند: از علم غیبت و از مبدا وحی می‌دانیم که قبل از ظهور حضرت تمام این خروج‌ها غصه‌ها را زیادتر می‌کند. بعد از سیدالشهدا(ع) دیگر بنا نشد که اهل حق خروج کنند. اینکه از مبدا وحی دریافت کردیم این کار به نتیجه نمی‌رسد و ما توانایی چنین کاری نداریم، اشاره به برخی روایات است از جمله روایتی که در مقدمه صحیفه سجادیه از امام صادق(ع) نقل شده است که«هيچ فردى از ما خاندان براى زدودن ستم، يا زنده كردن حقّى قيام نكرده، و تا پيش از قيام قائم ما، قيام نخواهد كرد، مگر آن كه گرفتاريها او را از پاى درآورده و درمى آورد و قيام او بر ناراحتى و پاشيدگى ما افزوده و مى افزايد.» آیت‌الله بهجت چند صفحه جلوتر می‌فرمایند در زمان غیبت نه خانه‌نشینی است نه جنگیدن بلکه طریقه ثالثه یعنی تقیه راه ما است. این یک دیدگاه بود.

نگاه دوم این است که ما در عصر غیبت چیزی به عنوان تقیه به معنای کنار آمدن با رژیم‌های حاکم نداریم. بله، تقیه به معنای نوعی هم‌زیستی میان شیعه و اهل سنت هست اما تقیه به معنای اینکه در برابر یک رژیم ظالم انقلاب نکنیم و به روایات استناد کنیم که ائمه(ع) اجازه قیام ندادند، درست نیست. این هم نگاه دوم است. بر اساس این نگاه امر تقیه هیچ مزاحمتی با مبارزات شیعه در طول تاریخ و تشکیل حکومت پیدا نمی‌کند.

دیدگاه شهید بهشتی درباره تقیه

آنچه شهید بهشتی در مباحث این کتاب مطرح کردند نه نگاه اول است، نه نگاه دوم است، ایشان پذیرفتند که موضوع تقیه که در روایات اهل بیت(ع) مطرح شده است وظیفه‌ای بر عهده شیعه در عصر غیبت است و از این جهت ایشان با نگاه اول همراهی می‌کنند که ما به لحاظ سیاسی باید مسئله تقیه را حفظ کنیم. ایشان تصریح می‌کند: مادام که اوضاع و احوال مردم و جهان بر این منوال است که بوده و هست، مادام که شرایط برای پر کردن زمین از قسط و عدل آماده نشده و راه رسیدن برای ظلم و جور و انحراف کمابیش باز است این نوع محافظه‌کاری کمابیش ضرورت خواهد داشت. دوران صراحت صددرصد و اجتناب کامل از هر نوع محافظه‌کاری روزی فرامی‌رسد که زمینه برای بسط کامل عدالت در سراسر زمین آماده شود و طبق عقیده شعیه این وضع مقارن ظهور ولی عصر(عج) خواهد بود و پیش از ظهور آن حضرت در هر شرایطی باشیم حتی در شرایطی که حکومت اسلامی در دست صاحبان علم و تقوا و فضیلت باشد و دایره ظلم و ستم محدود گردد باز مواردی پیش می‌آید که ناچاریم به محافظه‌کاری تن دهیم.

پس هم می‌شود پذیرفت که اقداماتی انجام دهیم و هم این اقدامات باید در چارچوب رعایت تقیه یا ملاحظاتی باشد. تا به ظهور نرسیدیم این ملاحظات و تقیه پایان پیدا نمی‌کند. از نظر ایشان ما در زمان غیبت نباید به دنبال حکومت ایده‌آل باشیم. حکومت ایده‌آل همان حکومت امام زمان(عج) است. تا امام زمان(عج) نیاید آن حکومت ایده‌آل فراهم نمی‌شود ولی این به این معنی نیست برای بهتر شدن وضع تلاش نکنید. ایشان از آن مطلق‌گرایی تنزل می‌کند و به نسبی‌گرایی در هدف می‌رسد؛ یعنی مقدورات خودمان را بسنجیم ببینیم می‌توانیم یک گام به جلو برداریم. چرا حکومت ایده‌آل را هدف قرار ندهیم؟ پاسخ ایشان این است حکومت ایده‌آل امام زمان(عج) به صورت معجزه‌آسا تشکیل می‌شود و ما چنین امکاناتی در اختیار نداریم و باید به شکل طبیعی و عادی بر حسب مقدورات خودمان حرکت کنیم.

ما نباید در پی جامعه ایده آل باشیم

ایشان در یک کتاب دیگرشان بحث می‌کنند چگونه باید حد و حدود آرمان‌ها را مشخص کنیم؟ برای آرمان‌های دست‌نیافتنی تلاش کنیم یا آرمان‌های دست‌یافتنی؟ آیا باید اهدافی که امام زمان(عج) برای سراسر گیتی دارد را مورد نظر قرار دهیم؟ فرمایش ایشان این است که از مجموع روایات اینطور به دست می‌آید بعد از اینکه تمام تجارب بشر در ساختن جامعه پاک انجام می‌گردد و هر کدام با درصدی به ثمر می‌رسد آن وقت به صورتی غیر عادی و فوق‌العاده به صورت خارج از سنت‌های موجود با رهبری موعود جامعه ایده آل ساخته می‌شود. پس مادام که ما انسان‌ها تلاش می‌کنیم باید در پی جامعه ایده آل نباشیم و این مهم است که متفکری مثل شهید بهشتی کاملا به تلاش برای اصلاح جامعه اهتمام دارد ولی تصریح می‌کند ما نباید در پی جامعه ایده آل باشیم.

با این حساب تقیه هیچ وقت تعطیل‌بردار نیست و همواره باید ملاحظه‌کاری کرد. ایشان در این کتاب فصلی دارد در این رابطه که ملاحظه‌کاری در دین خدا کجا ضرورت پیدا می‌کند و چند مورد را ذکر می‌کند از جمله جایی که یک نهضت می‌بیند اگر ملاحظه‌کاری نکند دشمن شدت عمل نشان می‌دهد و در اثر فشار او حقوق مردم بیشتر ضایع می‌شود و نهایتا ریزش در نیروهای نهضت پیش می‌آید. اینجا جای محافظه‌کاری است.

ایشان اشاره می‌کنند ائمه هم این نوع محافظه‌کاری‌ها را داشتند و خود امیرالمومنین(ع) که بعد از 25 سال حکومت را به دست گرفت شرایط برای اداره جامعه به نحو مطلوب فراهم نبود چون به قدری در این 25 سال انحراف به وجود آمده بود که دست امیرالمومنین(ع) بسته بود و بیشتر آثار حکومت امام معصوم تجلی پیدا نکرد و بیشتر وقت امام معطوف پاک کردن انحرافات جامعه بود و همین قسمت هم ناقص ماند. بعد ایشان به یک نتیجه می‌رسد و آن اینکه ائمه ما شرایط زمان خود را برای تشکیل حکومتی که خودشان در راسش باشند، ،مناسب نمی‌دیدند لذا به جای ورود در مبارزات سیاسی حضور در عرصه فعالیت فرهنگی داشتند تا مکتب حفظ شود و حتی شیعیان خود را از ورود به عرصه رقابت سیاسی برحذر می‌داشتند.

انتهای پیام
captcha