سیدعطا تقوی اصل، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه روابط بینالملل در گفتوگو با ایکنا، درباره ارزیابی خود از تأثیر تحولات داخی کشور در سال 1401 بر حوزه سیاست خارجی از جمله بر روی سیاست همسایگی گفت: ما باید یک تفکیک در سیاست خارجی به دلیل تحولات داخلی در خصوص کشورهای منطقه و غرب ایجاد کنیم. در حوزه منطقه با کشورهایی روبرو هستیم که چندان دموکراتیک نیستند و روابط خود را با تحولات داخلی ما گره نمیزنند، اما در خصوص کشورهای اروپایی به دلیل فشار پاسخگویی افکار عمومی دیدیم که روابط با ایران به دلیل تحولات داخلی با وقفه و افزایش تنش مواجه شد. لذا تحولات داخلی ایران تأثیری در پیشبرد روابط با همسایگان و سیاست همسایگی نداشته و عدم تحول در اجرای این سیاست را باید در عوامل دیگری جستجو کرد.
وی افزود: در منطقه ما دولتها نقش چندانی در تعیین سیاست خارجی ندارند. ظاهرا دولتها یک سخنگو و تشکل رسمی برای اعلام موضع هستند، اما سیاستها و تصمیمات اصلی در ایران و کشورهای منطقه و اطراف کاملا در حوزه اختیارات دولتها نیست.
تقوی اصل اظهار کرد: از ابتدای انقلاب تا امروز نیز نظر دولتها در حوزه سیاست خارجی به ویژه در کیفیت روابط با همسایگان و از جمله کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تعیینکننده نبوده است. زیرا نگاه دولتها در سیاست خارجی معمولا اقتصادی و ژئواکونومیک است و از طرفی نگاه به روابط با کشورهای همسایه حوزه خلیج فارس بیشتر ژئواستراتژیک است.
این استاد دانشگاه بیان کرد: در ساختار جمهوری اسلامی ایران روابط با کشورهای همسایه، حوزه خلیج فارس، آسیای مرکزی و قفقاز، در خارج از حوزه دولت تصمیمگیری میشود و بسیار هم چندلایه و پیچیده است و همین مسئله تصمیم برای تغییر ریلگذاری در حوزه سیاست خارجی را سختتر و زمانبر میکند و به همین دلیل تغییرات محسوسی در زمینه روابط با همسایگان مشاهده نشد.
وی با بیان اینکه دولت تاکنون در زمینه توسعه سیاست منطقهگرایی عملکرد قابل قبولی نداشته است، گفت: ممکن است با تغییرات در سیاست منطقهای برخی همسایگان مهم مانند عربستان سعودی، جمهوری اسلامی ایران نیز تغییری در رویکرد خود بدهد، در غیر این صورت دولت در حوزه سیاست خارجی در منطقه، فاقد ابتکار عمل است و این رویه متأسفانه از اول انقلاب وجود داشته و همین باعث شده که دولت در شعارهای داده شده در زمینه سیاست خارجی موفق نباشد.
تقوی اصل ادامه داد: مشکل دیگر دولت، گروهی است که در دستگاه دیپلماسی حضور دارند و این گروه باید بتواند تحلیل ارائه دهد و نهادهای بالادستی را قانع کند و این نیازمند داشتن یک گروه باتجربه و یکپارچه در سیاست خارجی است و لذا در حوزه سیاست توسعه منطقهای دستاورد خاصی نداشتیم. این در حالی است که رژیم صهیونیستی با طرح ابراهیم در حال مستقر شدن در تمام کشورهای همسایه است و این بیانگر آن است که سیاست خارجی ما در مقابل تحولات از قبل طراحیشده منفعلانه برخورد میکند.
تقوی اصل درباره ضرورت نگاه پیوسته به سیاست همسایگی، سیاست منطقهای و سیاست بینالمللی از سوی دولت و خطا بودن نگاه مجزا به هر یک از اینها گفت: به این سیاستها باید انداموار نگاه کرد. اصلاح سیاست منطقهای مستلزم آن است که بخشی از اصلاحات در عرصه سیاست جهانی انجام شود در غیر این صورت هر تلاشی برای توسعه سیاست منطقهای نتیجه نمیدهد و حتی ممکن است منافع ملی و اعتبار منطقهای کشور از دست برود.
این مدرس روابط بینالملل دانشگاه بیان کرد: درک دولت از تحولات جهانی و منطقهای، جزیرهای است و جامع نیست در حالی که موضوعات و عناصر از منطقه تا جهان به هم متصل است. اگر برجام در دولت قبل به نتیجه رسیده بود، الان دولت سیزدهم در همکاری با منطقه پیشرفتهای زیادی کسب کرده بود زیرا مشکلات در ارتباط با سیاست جهانی تا حد زیادی حل شده بود و کشورهای منطقه در این وضعیت متوجه میشدند رویکرد جهانی با این توافق نسبت به ایران مثبت شده و خواهان همکاری با ایران است و میفهمیدند که مخالفتشان به تنهایی با ایران راه به جایی نخواهد برد و در نتیجه وارد همکاری با ایران میشدند.
وی تأکید کرد: متأسفانه در داخل این درک سادهانگارانه وجود دارد که تصور میشود کشورهای همسایه و منطقه هویتهای کاملا مستقلی دارند که بدون در نظر گرفتن نوع روابط ایران با جهان، با ایران وارد همکاری و روابط دوستانه میشوند که غلط بودن چنین دیدگاهی مشخص شده است. لذا پیشنیاز موفقیت در سیاست منطقهای، اصلاح روابط با جهان است تا حاصل آن اصلاح در روابط منطقهای مشاهده شود در غیر این صورت روابط و همکاریهای منطقهای محدود به یک سری مراودات موردی و محدود خواهد شد که تأثیری بر توسعه کشور، ارتقای سطح سرمایهگذاری و رفع مشکلات کشور ندارد.
تقوی اصل در خصوص تأثیر توسعه پیمان ابراهیم در اطراف ایران بر پیشبرد سیاست همسایگی ایران گفت: ملموسترین و حداقلیترین نتیجه پیمان ابراهیم این بود که تابوی روابط دیپلماتیک و سیاسی کشورهای اسلامی با رژیم صهیونیستی شکسته شد و رفت و آمد چندباره مقامات این رژیم به کشورهای اسلامی و همسایه ما و افتتاح سفارتخانه در این کشورها پیامدهای بسیار مهمی خواهد داشت و این رژیم میخواهد با این فعالیتها برچسب تجاوز و اشغالگری را در مهمترین کشورهای اسلامی که باید پشتیبان فلسطین باشند، پاک کند.
این پژوهشگر حوزه روابط بینالملل با بیان اینکه دولتهای اسلامی متولی چنین اقداماتی هستند، گفت: ممکن است بخشی از افکار عمومی در کشورهای عربی با این اقدام مخالف باشند، اما وقتی روابط سیاسی و دیپلماتیک ایجاد شده، بقیه ارتباطات نیز در ذیل این رابطه برقرار میشود که شاید اصلا دیده نشود.
وی بیان کرد: بخشی از دلایل استقبال برخی کشورهای عربی از پیمان ابراهیم به سیاستهای ما و عدم بهروزرسانی روشهای ما برمیگردد. اشکال ما این بود و هست که بیشتر افکار عمومی کشورهای عربی را مورد هدف قرار دادیم در حالی که دولتهای عربی نماینده حقوقی و قانونی مردم خود هستند.
تقوی اصل اظهار کرد: متناسب با این تحولات محور مقاومت هم باید تغییر استراتژی بدهد. به عبارتی محور مقاومت به منزله یک مؤلفه ژئوپلیتیک در خدمت تأمین منافع ملی ایران، به اقتضای شرایط منطقه و جهان، باید در استراتژی خود تغییرات اساسی ایجاد کند تا مجبور به پرداخت هزینههای هنگفت نشود. زیرا همین الان اروپا و آمریکا به ویژه در قضیه جنگ روسیه و اوکراین، بر روی نقش ایران بسیار حساس شدهاند و این برای متولیان طرح ابراهیم دستاورد زیادی داشته زیرا باعث فشار مضاعف به ایران شده است.
این مدرس روابط بینالملل دانشگاه ابراز کرد: استقبال برخی کشورهای عربی از طرح ابراهیم در کنار حمله روسیه به اوکراین و اتهام دخالت ایران در این جنگ باعث افزایش فشارهای بینالمللی شده و این به نفع طراحان پیمان ابراهیم بوده است و نمیتوان در این فضا با همان استراتژی سابق مسائل محور مقاومت را پیگیری کرد و ما هم اگر میخواهیم محور مقاومت را تقویت کنیم باید منطبق بر شرایط زمانی و مکانی آن را بهروز کرده و تغییرات اساسی در رویکردهای این محور ایجاد کنیم.
انتهای پیام