به گزارش ایکنا، فعالیتهای پژوهشی در حوزه دین و قرآن بخشی از فعالیتهای دانشگاههای کشور را تشکیل میدهد اما انتقادی که گاه وارد میشود این است که این پژوهشها عموما تکراری هستند و حرف تازهای ندارند همچنین انتقاد دیگر این است که بعضاً آسیب شناسی درستی از مشکلات حوزه پژوهشهای قرآنی صورت نگرفته و در نتیجه بسیاری از پژوهشها در قفسه کتابخانهها خاک میخورند و بدون استفاده باقی ماندهاند.
برای بررسی بیشتر وضعیت پژوهشهای قرآنی در کشور با مجید معارف، استاد علوم قرآن و حدیث و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به گفتوگو نشستیم که بخش اول این مصاحبه را در ادامه میخوانید؛
ایکنا ـ وضعیت پژوهشهای دینی و قرآنی در چند دهه اخیر را چگونه ارزیابی میکنید آیا پیشرفت قابل ملاحظهای در این زمینه داشتهایم یا در حال درجا زدن هستیم؟
در حال حاضر از دو جهت میتوانیم درباره پژوهشهای دینی و قرآنی صحبت کنیم که یکی از جهت کیفی مخصوصاً در طول سی چهل سال گذشته و دیگری از جهت کمّی است. از لحاظ کمی، در زمینه پژوهشهای دینی و قرآنی قدمهای بسیار بزرگی در طول چند دهه گذشته در کشور ما برداشته شده و پیشرفتهای بسیار زیادی را شاهد هستیم به این دلیل که پژوهشهای قرآنی در کشور ما میتواند شاخصهایی داشته باشد و بر اساس شاخصهای موجود معتقدم دستاوردهای زیادی داشتهایم.
افزایش مجلات و مقالات علمی
برای مثال در زمینه مجلات علمی و پژوهشی در حوزه مطالعات قرآنی که آخرین یافتههای پژوهشی را به چاپ میرسانند در ماههای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی دو مجله در سطح کشور داشتیم که اینها مقالات رشتههای الهیات را به صورت جُنگواره در دانشگاههای تهران و مشهد به چاپ میرساندند اما امروز بیش از سی مجله تخصصیِ علمی و پژوهشی در حوزه علوم قرآن و حدیث یا تفسیرپژوهشی یا نهجالبلاغهپژوهی داریم که همگی در یک باکسِ قرآن و حدیث جای میگیرند. فصلنامههای علمی ترویجی هم به اینها اضافه میشود.
اگر هر کدام از این فصلنامهها در طول سال، دو شماره چاپ کرده و بر اساس دستورالعمل جدید در هر شماره 12 مقاله به چاپ برسد در طول یک سال در ایران مقالات علمی و پژوهشی بسیار زیادی چاپ میشود و هر مقاله هم میتواند حاوی نوآوریهایی باشد. یا مثلاً رشته علوم قرآن و حدیث در دانشگاههای دولتی، آزاد، پیام نور و مؤسسات غیر انتفاعی رشد بسیار زیادی در طول دهههای اخیر داشته است. در بخش تحصیلات تکمیلی نیز دانشجویان ما باید در مقطع کارشناسی ارشد، یک پایاننامه و در مقطع دکتری، یک رساله بنویسند و به وسیله آن فارغ التحصیل شوند که همه اینها میتواند مبتنی بر یک پژوهش باشد و نوعاً هم پژوهشهای مسئلهمحور هستند.
همچنین ما دانشنامههایی در حوزه قرآن و حدیث همانند دانشنامه بزرگ اسلامی یا دانشنامه جهان اسلام و دانشنامههای تخصصی مربوط به قرآن کریم داریم که در قم منتشر میشود. اینها را به عنوان شاخصههای پژوهش اگر در نظر بگیرم به لحاظ کمی پیشرفت فوقالعادهای داشتهایم و کتابهای زیادی هم در چند دهه اخیر در زمینه قرآنی چاپ شده که بسیاری از آنها کتابهای درسی هستند که توسط برخی از سازمانهای مسئول همانند سمت یا کتابهای اساتید و محققان توسط انتشارات آزاد منتشر میشود که برخی ممکن است برگرفته از پایاننامهها یا رسالهها و برخی ناشی از تحقیقات مستقل باشد بنابراین به لحاظ کمی واقعاً در زمینه پژوهشهای دینی و قرآنی پیشرفت کردهایم و دستاوردهای پژوهشی بسیار زیادی در دهههای اخیر عرضه شده و همچنان هم ادامه دارد. از سوی دیگر به این دلیل که دانشگاههای ما فعال هستند و دانشجویان دکتری ما باید رساله بنویسند و برای دفاع از رساله هم باید یک مقاله علمی و پژوهشی به چاپ برسانند بنابراین در دانشگاهها هم پژوهشهای قرآنی زیادی صورت میگیرد لذا این مسیر همچنان ادامه دارد و متوقف نشده است.
ایکنا ـ پژوهشهای دینی و قرآنی از نظر کیفی در چه وضعیتی هستند؟
از نظر کیفی شاید پیشرفت ما خیلی چشمگیر نبوده است چراکه ممکن است بسیاری از موضوعات تکراری یا بسیاری از تحقیقات موازی باشد و بسیاری از تحقیقات انجام شده قبل از اینکه متکی بر عمق و تحلیل باشد از آسیب جمعآوریِ صرفِ اطلاعات و در کنار هم گذاشتن اطلاعات رنج میبرد بنابراین لازمه مقابله با این وضعیت، آسیبشناسی پژوهشهای قرآنی موجود است.
ایکنا ـ اگر بخواهیم آسیبشناسی انجام دهیم به نظر شما مهمترین دلایل کیفی نبودن پژوهشهای قرآنی کدامند؟
یکی از دلایل به سیستم و نظام آموزشی که اکنون در کشور ما حاکم است برمیگردد. در مقاطع لیسانس، کارشناسی ارشد و دکتری، بخش اعظمی از آموزشی که به دانشجویان ارائه میدهیم آموزش بر پایه انتقال اطلاعات است. ما متونی را جلوی دانشجو میگذاریم و دانشجو موظف به فراگیری این متون و حفظ آن است یعنی آموزشهای ما مبتنی بر حفظیات و آن هم بر پایه یک سری نصوص معین و محدود است و سهم پژوهش در آموزشهای ما سهمی اندک یا مغفول است به طوریکه گاهی در دوره کارشناسی، دانشجویان ما با چیزی به نام پژوهش و تحقیق مواجه نمیشوند. در مقطع ارشد، اندک اندک با الفبای پژوهش آشنا میشود که اوج آن هم نوشتن یک پایان نامه زیر نظر استاد راهنما است و اعتراف هم میکنند که اولین بار است با پژوهش آشنا میشوند و اساتید هم در درسهایشان به آنها پژوهش نمیدهند.
ایکنا ـ چرا اساتید این خلأ را جبران نمیکنند و به آنها پژوهشی ارائه نمیدهند؟
بخشی از مشکل به این دلیل است که گاهی کلاسهای درسی ما فراتر از استاندارد است. مثلاً اگر یک کلاس کارشناسی ارشد را با پنج تا ده دانشجو به استاد تحویل دهند به گونهای میتواند با شاگرد رفتار کند و اگر این کلاس تبدیل به بیست تا سی نفر شود که در برخی از مؤسسات موجود است آن وقت استاد میگوید من که نمیتوانم بیست و پنج تحقیق بخوانم بنابراین درسم را بر پایه انتقال اطلاعات ارائه میدهم و بعداً امتحان میگیرم.
جدیتِ تحقیقات در دوره دکتری شکل میگیرد که آموزش ما مقداری پژوهشمحور میشود یعنی اساتید موضوعاتی به دانشجو میدهند و میگویند این تحقیق را باید تا پایان ترم انجام دهید و جدیترین کارِ دانشجوی دکتری هم انتخاب تز دکتری است. بنابراین اگر قرار باشد واقعاً پژوهشهای ما کیفی شود باید در برنامههای درسی و در انتخاب و گرفتن دانشجویان در مقاطع مختلف تجدیدنظر کرده و نخبهها را جذب کنیم و کلاسهای ما از استانداردهای طبیعی خارج نشود. چراکه بعضاً یک مؤسسه غیرانتفاعی میگوید اگر من سی دانشجوی کارشناسی ارشد نگیرم دخل و خرجم برابری نمیکند بنابراین ناچار است سی دانشجو بگیرد و در نتیجه افت آموزشی اتفاق میافتد. اینها مسائلی هستند که باید مطالعات علمی به صورت جدی روی آنها صورت گیرد و آموزشِ پژوهش محور نیز باید به صورت جدی در دستور کار قرار گرفته و در انتخاب موضوعات پایاننامهها و رسالهها پیشینهیابی قوی شود تا از انتخاب موضوعات تکراری پیشگیری به عمل بیاید.
البته باید مقداری هم حق دهیم که بعد از چند دهه حضور دانشجویان رشته قرآن و حدیث، انتخاب موضوعات ابتکاری و نو، سخت میشود چراکه اگر قرار باشد پژوهشی کیفی باشد باید موضوع آن هم بدیع باشد. وقتی ده نفر درباره صبر در قرآن تحقیق کنند یازدهمین نفر قرار است چه چیزی درباره صبر در قرآن بنویسد؟ بنابراین باید راهکارهایی در نظر گرفته شود که کیفیت پژوهشها بالاتر برود.
ایکنا ـ بسیاری از پژوهشهای انجام شده در دانشگاهها و مراکز و موسسات پژوهشی کاربردی نیستند، یعنی در راستای حل مشکلی از مشکلات فکری و اعتقادی جامعه نیستند و تاثیری در رشد علوم و معارف دینی ندارند. علت این موضوع را چه میدانید؟ برای کاربردی کردن پژوهشها چه باید کرد؟
ما به پژوهشی کاربردی میگوییم که ناظر به یک مسئله یا یک مجهول یا یک مشکل باشد. این مشکل ممکن است در درون آن علم یا برای اهل آن فن یا در جامعه باشد. فرض کنید امروزه در جامعه با مشکلی به نام تورم مواجه هستیم لذا به این فکر میافتیم با توجه به اینکه ما تعبیری به نام اقتصاد اسلامی داریم آیا میتوان از آیات و روایات الهامی گرفت که راهگشای مشکل تورم باشد؟ سپس میرویم و آیات و روایات را مطالعه کرده تا راه حلی برای کنترل تورم بیابیم. حاصل این اقدام ما تبدیل به یک پژوهش کاربردی میشود.
همچنین فرض کنید شبههای در جامعه ما پیرامون اصالت قرآن توسط عدهای مطرح میشود و ذهن عدهای از مردم را درگیر میکند. مثلاً این افراد وحیانیت قرآن یا اعجاز آن را زیر سؤال میبرند یا کسی میگوید از کجا معلوم است که این قرآن به آن صورت کاملِ خود، محفوظ مانده باشد بنابراین شما اثری مینویسید که میتواند به آن مشکل، آن نقد یا علامت سؤال پاسخ دهد، مردم هم میخوانند و استفاده میکنند. این یک پژوهش کاربردی در میان اهل فن یا در جامعه است.
لازم است در این زمینه به شکلی از تفسیر اشاره کنم؛ یک شکل از تفسیر قرآن، تفسیر موضوعی نام دارد یعنی جمع کردن آیات قرآن در یک موضوع و ارائه یک تحلیل یا نظریه با استفاده از آنها.
فرض کنید در جامعه امروزین بشری سؤالی مطرح است که اساساً اسلام عنایتی به زن و شخصیت وی دارد یا خیر؟ این سؤالی اجتماعی است که باید به آن جواب داده شود. شهید مطهری در جواب این سؤال کتابی با عنوان «نظام حقوق زن در اسلام» مینویسد. وی آیات قرآن و روایات را جمع کرده و مباحثی اجتماعی را مطرح میکند و کتاب هم چاپ میشود. این پژوهشی کاربردی از سنخ تفسیر موضوعی و ناظر به یک مسئله اجتماعی است.
یکی از پیشگامان تفسیر موضوعی در زمانه ما شهید آیتالله محمد باقر صدر است که کتابی با عنوان «سنتهای تاریخی در قرآن» دارد. وی در مباحث مقدماتی این کتاب نوشته است که اتفاقی در مورد روایات و احادیث اسلامی در صدر اسلام افتاده که ای کاش در مورد قرآن هم افتاده بود و الان ما هزار سال عقب هستیم. به گفته وی آنچه در صدر اسلام درباره احادیث و روایات اتفاق افتاد دستهبندی و طبقهبندی موضوعی روایات در کتابهای حدیثی بوده است؛ مثلا وقتی وارد کتاب «الکافی» شیخ کلینی میشویم نوشته است کتاب عقل و جهل، کتاب علم، کتاب توحید و ... تمام روایات در این کتابها در مورد آن موضوع خاص است. اینها دسته بندی شده و از اول اینگونه نبوده است.
وی میگوید ما قرآن را جدا از قداست و ترتیب آن به لحاظ پژوهشی دستهبندی نکردهایم و مثلاً لازم بود آیات توحید، امامت، عدل، معاد، آیات مربوط به انسان، آیات مربوط به مرد، آیات مربوط به زن و .... را دستهبندی کنیم و اسم آن را هم تفسیر موضوعی بگذاریم. وی معتقد است تفسیر موضوعی میتواند ناظر به سؤالات و احتیاجات اتفاق بیفتد. وی سؤال میکند که این سؤالات و احتیاجات را چه کسی به ما میدهد؟ خودش جواب میدهد که اینها را جامعه به ما میدهد یعنی در هر جامعهای برای مردم آن عصر سؤالاتی مطرح است و کمبودهایی احساس میشود و جامعه متوقع است که جواب خود را از قرآن یا روایات بگیرد چراکه قرآن مدعی است.
تفسیر موضوعی فراتر از تفسیر ترتیبی
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا؛ همانا این قرآن (خلق را) به راست و استوارترین طریقه هدایت میکند و اهل ایمان را که نیکوکار باشند به اجر و ثواب بزرگ بشارت میدهد» (اسراء/9) در قرآن گفته شده این قرآن به هدایتی فرامیخواند که محکمترین و پایندهترین است پس باید جواب این مسائل را بدهد. اینجا باید قرآن کریم را استنطاق کنیم چون امیرالمؤمنین علی(ع) در نهجالبلاغه میفرماید: «ذَلِكَ الْقُرْآنُ، فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ» یعنی قرآن ظاهراً ساکت است و ممکن است نسبت به بسیاری از مسائل که در جامعه وجود دارد ظاهراً نظر و حکمی نداشته باشد بنابراین شما باید آن را استنطاق کنید یعنی نطق قرآن را بیرون بکشید. چون استنطاق مصدر باب استفعال است.
نظر شهید صدر این است که تفسیر موضوعی فراتر از تفسیر ترتیبی برای پاسخ دادن به سؤالات ظرفیت دارد و سؤالات هم از سوی جامعه مطرح میشود یعنی مبهماتی برای مردم پیش میآید. فرض کنید در فضای مجازی دائماً شبهاتی از طریق فضای مجازی در گوشیهای ما مطرح میشود و ذهن ما را درگیر میکند. هر شبههای هم حتماً نقد و جوابی دارد بنابراین وظیفه ماست که در پاسخ به پیامها و شبهاتی که در رسانهها و فضای مجازی میآید اقدام کنیم. شبهه هم حد و مرزی ندارد و نه با قرآن و نه پیامبر(ص) و ائمه(ع) تعارف ندارند و بیدین و با دین را به چالش میکشد... ادامه دارد.
انتهای پیام