در ادامه سلسله گفتوگوها با موضوع «تحلیل و آسیبشناسی وضعیت جلسات قرآن در ایران»، از محمدتقی میرزاجانی، معاون آموزش، پژوهش و ارتباطات شورای عالی قرآن، دعوت کردیم. میرزاجانی، خود قاری است و فضای جلسات قرآن را میشناسد. او تاکنون از مجریان اجرای هفده دوره از طرح آموزشی ـ تربیتی «اُسوه» با دغدغه تربیت قاریان و حافظان متخلق به اخلاق قرآنی و ممتاز در فن تلاوت، بوده است. طرحی که از سوی شورای عالی قرآن با همکاری جامعه فرهنگی - قرآنی عصر برگزار میشود و آموزش قرآن را در ابعاد مختلف، علمی و با برنامهای مدون دنبال میکند. در ادامه بخش نخست این گفتوگوی تفصیلی را میخوانید.
ایکنا - در مقدمه این گفتوگو بفرمایید که برای پرداختن به مقولهای چون جلسات قرآن در ایران، بهتر است از چه منظری به بحث ورود داشت؟
در ابتدا باید به اهمیت مقوله فراگیری قرآن کریم توجه کنیم تا روشن شود که در مورد کدام موضوع راهبردی برای سعادت انسان گفتوگو میکنیم. از زوایای مختلفی میتوان به این موضوع پرداخت، اما برای این مجال دو زاویه را انتخاب کردهام؛ زاویه نخست این است که میتوانیم از منظر احادیث و روایات نگاهی به آموزش قرآن داشته باشیم. البته در این باره احادیث مختلفی در منابع روایی بازتاب یافته است.
برای نمونه از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمودند که اگر زندگی سعادتمندان، مرگ شهیدان، نجات روز حسرت، سایه روز سوزان و هدایت در روز گمراهی را میخواهید، قرآن را یاد بگیرید، زیرا سخن خدای مهربان سپری در مقابل شیطان است و موجب سنگینی در ترازوی اعمال میشود.
زاویه دوم این است که در طول هشت سال دفاع مقدس و پس از آن که بارها عرصه دفاع از حریم اهل بیت(ع) و امنیت کشور را تجربه کردهایم، خاستگاه تعداد قابل توجهی از رزمندگان، ایثارگران و شهدا جلسات قرآن بوده است. با بیان این مقدمه کوتاه خواستم تأکید کنم این موضوع را که شما در ایکنا پیگیری میکنید جایگاه بالایی دارد و نباید کارکرد جلسات قرآن را دستکم گرفت.
ایکنا - پس از تبیین اهمیت موضوع، درباره رویکردهای مختلف توضیح دهید که میتوان با آنها جلسات قرآن را تشکیل داد.
جلسه قرآن میتواند با رویکردهای مختلفی تشکیل شود؛ مثلاً میتوان جلسه قرآن را با توجه به گروه سنی، عام و خاص بودن مخاطبان یا محتوای جلسه که با محوریت صوت، لحن، تجوید یا معارف قرآن یا ترکیبی از همه اینهاست سامان داد. همچنین، میتوانیم جلساتی را برگزار کنیم که مرکب از همه این عناصر باشد و از آنها به جلسات جامع تعبیر شود. هر یک از این رویکردها در جای خود مهم هستند.
در یک نگاه کلی، اگر جلسات قرآن را به دو دسته عمومی و تخصصی تقسیم کنیم، هر کدام از این جلسات دارای مأموریتهای راهبردی مختص به خودشان هستند. برای نمونه جلسات عمومی میتواند طیف وسیعی از مخاطبان را با توجه به توانمندیهای مختلفی که دارند پوشش بدهد که ویژگی بسیار مهم این جلسات محسوب میشود.
جلسات تخصصی هم مأموریت پرورش عناصر حرفهای قرآنی را بر عهده دارند و هرچند به ظاهر تعداد محدودی از افراد را پوشش میدهند، اما دامنه نفوذ و تأثیر تبلیغی و انگیزشی این نیروهای حرفهای در جامعه مانند قاریان و حافظان که به تلاوت در محافل و... میپردازند بسیار بالاست، زیرا موجب جذب بسیاری از مردم به قرآن میشوند و بر همین اساس میتوان به اهمیت رویکرد تخصصی پی برد.
از این رو، هر کدام از جلسات عمومی و تخصصی کارکردهای خاص خودشان را دارند، اما با توجه به نیاز جامعه میتوانیم اولویتگذاری کنیم. برای نمونه میتوانیم بگوییم در شرایط فعلی کشور ضمن اینکه باید جلسات تخصصی برگزار شوند که توفیق بسیاری در این سالها داشتهاند، باید به جلسات آموزش عمومی قرآن اهتمام بیشتری داشت، زیرا در زمینه انس عمومی با قرآن کریم ضعفهایی داشتهایم و همین امر سبب شده است که مردم کمتر بتوانند از معارف و مفاهیم قرآن بهره ببرند. بنابراین نظام اسلامی باید سیاست ویژهای را اتخاذ کند و سرمایهگذاری جدیتری صورت گیرد تا این کار با اولویت بیشتری پیگیری شود.
ایکنا - ارکان جلسه قرآن چیست؟
مهمترین رکن جلسه قرآن استاد جلسه است. جلسه قرآن ارکان متعددی دارد که از جمله آنها استاد جلسه، متولیان برگزاری جلسه و مخاطبان هستند، اما استاد جلسه مهمترین رکن را تشکیل میدهد. معلم یا استاد جلسه باید ویژگیهای برجسته شخصیتی داشته باشد که اعم از ویژگیهای ظاهری و باطنی است. به بیان دیگر، در امر آموزش باید در کنار توانمندی و تسلطی که در تدریس و ارتباط با مخاطب و قرآنآموز دارد، با حوزههای مرتبط با فنون و علوم قرائت قرآن هم مسلط یا حداقل آشنا باشد. در عین حال دستکم در یکی از علوم و فنون تلاوت باید تخصص ویژه داشته باشد.
برای نمونه اگر تخصص یک استاد تنغیم باشد، باید در کنار این تخصص بهرهای از مسائل تجویدی، وقف و ابتدا و معارف و مفاهیم قرآن داشته باشد، زیرا موضوع این حوزه آموزشی قرآن است که کلام خدا و برنامه زندگی ماست و حکایتش از سایر ساحتهای آموزشی جداست. بر همین اساس نمیتوانیم به صورت تکبعدی به این حوزه بپردازیم.
افزون بر این، باید یکی از بخشهای ثابت همه جلسات قرآن به بیان معارف و آموزههای قرآن اختصاص یابد و در یک کلام، جلسات قرآن پایگاه تعلیم و تربیت قرآنی باشد. به بیان دیگر مقصد اصلی همینجاست و نباید درگیر برخی حواشی شویم و اصل را گم کنیم. نکته دیگری که باید از آن سخن به میان آورم این است که جریان آموزش عمومی و تخصصی قرآن در کشور ما اضلاع و ارکان مختلفی دارد و به چند ضلع و رکن اشاره میکنم؛ یکی از مهمترین ارکان، آموزش قرآن در دوران مدرسه است. اگر در این زمینه خوب عمل کنیم، بخش مهمی از مسائل آموزشی در حوزه قرآن حل خواهد شد، اما متأسفانه شرایط خوبی نداریم.
رکن و ضلع بعدی، که موضوع این گفتوگو هم محسوب میشود، فعالیت مجموعههای مردمی در حوزه آموزش قرآن اعم از مؤسسات یا جلسات قرآنی است که در مساجد برگزار میشود. رکن و ضلع دیگر، رسانه ملی و سایر رسانههای صوتی، تصویری و... است که میتوانند نقش مهمی را ایفا کنند. یکی از کارکردهای اصلی و مهم رسانهها زمینهسازی و ایجاد انگیزش عمومی برای برانگیختن توجه مردم به قرآن است و میتوان این وظیفه را از رسانهها انتظار داشت.
رکن دیگر، خواست، مطالبه و پای کار آمدن عموم مردم است؛ یعنی اگر به هر دلیلی همه انتظاراتی که پیشتر از آنها سخن به میان آمد شکل بگیرد، اما مردم رغبتی نداشته باشند، به هدف اصلی نخواهیم رسید. فارغ از اینکه هر کدام از این ارکان باید وظیفه خود را به درستی انجام دهند، رسیدن به نقطه مطلوب مستلزم هماهنگی و همافزایی جدی همه این بخشهاست.
اگر جلسات مردمی قرآن به درستی کار خود را انجام دهند، اما رسانه پشتیبانی خوبی نداشته باشد، کار به درستی پیش نمیرود یا اگر رسانه کارش را به خوبی انجام دهد، اما آموزش و پرورش به خوبی به وظیفهاش عمل نکند، هدف اصلی محقق نخواهد شد. بر این اساس باید در یک حرکت همافزا، همه این موارد محقق شوند.
برای تثبیت و ارتقای جریان تلاوت و نیز استماع و آموزش قرآن به فرهنگسازی نیاز داریم. باید به نقطهای دست پیدا کنیم که عموم مردم ارتباط مستمر با قرآن را در همه ابعاد و اشکالش در سبد نیازهای روزمره زندگی خودشان تعریف کنند. متأسفانه در حال حاضر اینگونه نیست و فاصله زیادی تا نقطه ایدهآل وجود دارد.
برای نمونه این پرسش وجود دارد که آیا خانوادهها به همان نسبتی که به روند آموزشی و تحصیلی فرزند خود توجه میکنند، یکدهم این حساسیت را برای آموزش قرآن هم قائلاند؟ رسیدن به پاسخ دقیق نیازمند مطالعات علمی و میدانی است، اما ظاهراً پاسخ به این پرسش منفی است؛ یعنی هنوز اهمیت آموزش قرآن برای خانوادهها تبیین نشده است و در زمینه فرهنگسازی عقب هستیم.
همچنین، در عین حال که باید روح معنوی جلسات قرآن را حفظ کرد که این فضای معنوی بیشتر در جلسات سنتی آموزش قرآن دیده میشود، باید از امکانات کمک آموزشی روزآمد مانند فضای مجازی هم بهره ببریم، زیرا اگر فضای مجازی و رسانه به درستی و در جای خودش استفاده نشود، نمیتواند به عنوان مکمل به رشد کار کمک کند.
ایکنا - جلسات قرآن، جلسات آموزش قرآن است یا جلسات آموزش فنون تلاوت؟ البته کسی نمیتواند و نباید آموزشهای تخصصی و هنری را نفی کند، اما کدام یک مسئله است؟ گویی در کشور ما مورد دوم مسئله است و چنین نیست که یک استاد بنشیند و عموم مردم برای یادگیری به جلسه این استاد بروند. به نظر شما آیا با افول این نوع جلسات مواجه نیستیم؟
هدف اصلی از برگزاری جلسات قرآن و چنین فعالیتهایی انس با قرآن است تا مردم با قرآن و آموزههای قرآنی آشنا شوند. نباید این هدف گم نشود، اما برای ورود به فضای ایدهآل باید از یک مسیر عبور کنیم که یک گام آن مربوط به لایههای ظاهری یا سطح کار است؛ یعنی باید با متن قرآن ارتباط برقرار کنیم و آن را درست و خوب بخوانیم تا به مراحل بعدی برسیم.
از این رو چنین نیست که رویکردهای عمومی و تخصصی یکدیگر را نفی کنند، بلکه باید هر چیزی سر جای خودش برگزار شود. جلسات فنون تلاوت باید برگزار شوند و وظیفه آنها یاد دادن هنر مقدس تلاوت است و بسیاری از مردم با همین تلاوتها به قرآن علاقهمند شدهاند و میشوند، اما در عمل توازنی میان این دو رویکرد برقرار نیست؛ یعنی ناخواسته به سمت و سویی پیش رفتهایم که به هدف اصلی کمتوجهی کردهایم.
یکی از نکات مهم این است که افرادی که در زمینه جلسات آموزش تخصصی قرآن فعالیت میکنند، کارشان را به درستی انجام میدهند و اشکالی به کار آنها وارد نیست، بلکه کمکاری متوجه دیگران است. پس افرادی که در مباحث تخصصی و هنری به جایگاهی رسیدهاند که جلسهداری میکنند، باید تشویق شوند و باید عملکرد دستاندرکاران و متولیان امور قرآنی بررسی شود. بر این اساس، با شما موافقم و معتقدم که وضعیت انس با قرآن مطلوب نیست و برای ارتباط بیشتر همه سنین با قرآن و آموزههای آن تدارکی وجود نداشته است و با نقطه ایدهآل فاصله زیادی داریم.
ایکنا - گفتید که ناخواسته دچار این وضعیت شدهایم. آیا واقعاً ناخواسته بوده یا تدابیر اندیشیدهشده این وضعیت را به وجود آورده است؟ برای نمونه در کشور ما مسابقات قرآن بسیار جایگاه مهمی دارد و طبیعی است که فعالیتهای قرآنی و جلسات بر همین اساس شکل بگیرد. تحلیل شما چیست؟
از این فرصت استفاده میکنم و به بحث مسابقات میپردازم. اصل مسابقه و رقابت خوب است و موجب نشاط و رشد میشود، اما اگر فراتر از ظرفیت، جایگاه و هدف مسابقه از آن توقع داشته باشیم، حتماً با مشکل مواجه خواهیم شد و حتی گاهی اوقات کار به جایی میرسد که مسابقه کارکرد آسیبزا خواهد داشت. مثل اینکه توقع داشته باشیم که با برگزاری مسابقه قرآن جامعه ما قرآنی شود، اما نمیتوان این هدف را از مسابقه انتظار داشت. مسابقه سبب تشویق مردم و علاقهمندان به قرآن میشود، اما کارکردش این نیست که جامعه را قرآنی کند و این تفکر از مبنا غلط است.
اگر آینده حرفهای یک قاری ممتاز را به کسب رتبه برتر در مسابقات قرآن گره بزنیم، صحیح نیست و یک آسیب جدی برای مسابقه محسوب میشود. افزون بر این، اگر حساسیت مسابقه را بالا ببریم و ارزشگذاری آن را غیرطبیعی جلوه دهیم، جلسات قرآن تحتالشعاع مسابقات قرار میگیرند. البته جلسات قرآن ما نسبت به قاریان نقش تأسیسی دارند؛ یعنی عموم قاریانی که به خوبی تلاوت میکنند در همین جلسات آموزش قرآن که بیشتر در بستر مردمی شکل گرفته است پرورش یافتهاند و بعد وارد صحنه مسابقات شدهاند.
با این حال، اهمیت مسابقات زیاد است و همین امر سبب به وجود آمدن آسیب شده و ناخواسته یا شاید خواسته موجب شده است که تلاوتها کلیشهای شوند، زیرا در مسابقات کلیشهایخوانی وجود دارد و همین فضا به جلسات قرآن هم راه یافته است، به خصوص زمانی که مسابقات مهمی در استان یا کشور در پیش باشد و استاد جلسه مجبور شود که سمت و سوی جلسه را با فضای مسابقهای خوانی اداره کند. بر این اساس مسابقات و جلسات بر یکدیگر تأثیراتی داشتهاند که همه این تأثیرات متقابل منفی نبودهاند؛ یعنی اگر مسابقات توانسته فضای انگیزشی خوبی را برای جذب قاریان ایجاد کند، این امر سبب رونق جلسات هم شده است. از این رو در یک نگاه منصفانه باید همه اینها را در کنار هم ببینیم تا در نهایت آسیب کار به درستی نمایان شود.
پیشنهاد ما این است که مسابقات قرآن در کشور ما برای گروههای سنی زیر 25 سال و حتی زیر 20 سال طراحی و اجرا شود و این پیشنهاد مبتنی بر استدلالهای مختلفی است. بسیاری از کشورها بر همین اساس پیش میروند و در حال حاضر بسیاری از مسابقات بینالمللی به همین صورت یعنی با محدودیت سنی برگزار میشوند. برخی کشورها تلاش میکنند که در سالهای آینده این محدودیت سنی را اعمال کنند. البته اگر قرار باشد در کشور ما هم این اتفاق بیفتد، مستلزم گذر زمان است و باید به تدریج این تغییر رخ بدهد.
پس از کشف استعداد نوجوانان و جوانان در عرصه مسابقات، باید با فراهم کردن بسترهای لازم، این افراد به سمت اجرای تلاوتهای مستمر در محافل، مساجد و کرسیهای تلاوت سوق داده شوند تا در یک مسیر منطقی، زمینه رشد قاریان و حافظان فراهم شود تا از کمند آسیبها و استرسهایی که در مسابقات وجود دارد رها شوند، چون هر مسابقه و رقابتی آسیبهای خود را دارد و بدین ترتیب باید آنها را کاهش دهیم.
ادامه دارد...
گفتوگو از مرتضی اوحدی
انتهای پیام