به گزارش ایکنا، هفته قرآن و دانشگاه از اواخر دهه هشتاد وارد تقویم دانشجویی شد تا به زعم سیاستگذاران این عرصه و مدافعان نامگذاری این مناسبت، امکانات و مسیر برای بسط و توسعه فعالیتهای قرآنی، گسترش فرهنگ قرآن و نیز تئوریزه شدن مفاهیم این کتاب آسمانی در دانشگاهها فراهم شود.
موضوعی که میزان تحقق آن برای بسیاری از فعالان این حوزه در ابهام قرار دارد و صد البته یک تحقیق جامع و علمی که نتایج آن در دسترس عموم یا حداقل جامعه دانشگاهی قرار گرفته باشد نیز انجام نشده است تا بلکه از رهگذر نتایج آن به راهی تازه در مسیر قرآن و دانشگاه رسید.
مناسبتی که باعث شده تا هفته قرآن و دانشگاه در تقویم دانشجویی و دانشگاهی کشور ثبت شود، رحلت بزرگمرد عرصه تفسیر قرآن کریم علامه محمدحسین طباطبایی بوده است، چهرهای ممتاز در آسمان تفسیر قرآن کریم که آوازه المیزانِ ماندگارِ او به گوش کسانی که نسبتی با کلام وحی ندارند نیز رسیده است.
به نظر میرسد تعریف این مناسبت با محوریت مفسری بزرگ در تراز علامه طباطبایی ناگفته و نانوشته بخش زیادی از اهداف طراحان هفته قرآن و دانشگاه را نمایان میسازد، اهدافی که نمیتواند چیزی جز عمقبخشی به فعالیتهای قرآنی دانشگاهیان و احتمالاً تئوریزه کردن مفاهیم این کتاب آسمانی در بین دانشجویان باشد.
با این مقدمه اگر نگاهی به فعالیتهای قرآنی دانشگاهها داشته باشیم یا رویدادها، برنامهها و فعالیتهای قرآنی این بخش از بدنه جامعه را مرور کنیم کمتر به برنامهها و فعالیتهایی که عمقبخشی به مفاهیم کلام وحی را محوریت خود قرار داده باشد، برخورد میکنیم و چیزی غیر از غور در مفاهیم قرآن در دانشگاهها پیش رویمان قرار میگیرد. تعریف رشتههای مفاهیمی و معارفی در جشنواره نیز نتوانسته است به تعمیق مباحث مفاهیمی در دانشگاهها منجر شود. بر اساس این تحلیل است که هر چقدر هم به فعالیتهای قرآنی دانشگاهها نگاه کنیم باز هم فعالیتی برجستهتر از جشنواره پیدا نمیشود.
سالهاست ناظران فعالیتهای قرآنی در دستگاههای دانشگاهی این نظر و دیدگاه را در جلسات و دورهمیهای خود مطرح میکنند که اگر جشنواره قرآن و عترت از دانشگاهها حذف شود، شاید دیگر شاهد برنامهای قرآنی از سوی دانشگاهها نباشیم، دیدگاهی که البته مقداری با چاشنی اغراق همراه است، اما نمیتوان آن را به طور صد در صد نیز انکار کرد.
بیان مکرر این قبیل دیدگاهها و تکرار آن طی این سالها باعث شده چنین دیدگاههایی به جلسات سیاستگذاران حوزه قرآنی دانشگاهها نیز سرایت کرده و در جلسات چندماه یکبارشان به فکر تدارک برنامهای برای خروج از این وضعیت و عبور از جشنواره باشند.
عبور نه به معنای حذف جشنواره و نادیده گرفتن دستاوردهای آن بلکه به معنای الصاق کردن فعالیتهای پَسینی و محوریت یافتن آن فعالیتها در دانشگاه است؛ وگرنه کیست که نداند جشنواره قرآن و عترت با همین رشتههای سنتی که البته تلاشهایی هم برای بهروزرسانی رشتههای آن شده است، هنوز هم با بیشترین اقبال از سوی دانشجویان و دانشگاهیان در مقایسه با دیگر فعالیتهای جشنوارهای مواجه است و در سالهای اخیر هم توانسته اساتید و کارکنان را نیز جذب خود کند.
به نظر میرسد تعریف جشنوارهای با گستردگی جشنواره قرآن و عترت در دانشگاهها که فعالیتی زمانبر است مسئولان دانشگاهی را به این برداشت یا حتی سوءبرداشت رسانده باشد که اجرای این فعالیت برای قرآنی نشان دادن دانشگاهها کافی باشد و بر مبنای همین تحلیل است که فضای دانشگاه را بینیاز از تلاش برای طراحی برنامههای کیفیتر و عمیقتر که منجر به تئوریزه کردن مفاهیم قرآنی در دانشگاهها شود، میدانند.
تحرکات مسئولان بخش دانشگاهی در یک سال اخیر نشانههای امیدوارکنندهای از توجه به وجوه و ساحتهای دیگری از فعالیتهای قرآنی را بروز داده است که از جمله آنها باید به طرحی با برچسب «نهضت فعالیتهای قرآنی دانشگاهیان» اشاره کرد. باید به انتظار نشست و دید طرح که یک فاز آن به حفظ قرآن میپردازد و از نمایشگاه قرآن آغاز به کار کرده و هنوز آماری از میزان استقبال دانشجویان از آن داده نشده است، چه رهاوردی برای قرآنیان بخش دانشگاهی به همراه دارد.
انتهای پیام