به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین داود عرفانی، استاد حوزه علمیه، 21 خرداد در ادامه سلسلهجلسات نواخباریگری با یادآوری اینکه سخن ما در باب مکتب تفکیک و آرای میرزامهدی اصفهانی در زمینه فلسفه و عرفان بود، گفت: نقد و بررسی آرای یک عالم نشانه اهمیت آرای فرد و توجه به آن است نه تنقیص و اسائه ادب. مهمترین ادعاهای مرحوم میرزامهدی شش مورد است.
وی در توضیح شش ادعای میرزامهدی اصفهانی گفت: اول اینکه وی معتقد بود ترجمه کتب یونانی برای بستن در خانه اهل بیت(ع) بود و آثار آشنایی مردم با آن آثار و کتب سبب شد تا مردم با اهل بیت(ع) به بحث و جدل بپردازند. دومین مدعای وی این است که ترویج فلسفه در فکر و اندیشه پیروان اهل بیت(ع) به لحاظ محتوایی و روشی اثرگذار بود و سبب شد که دست به تأویل سخنان ایشان بزنند و حتی برخی مدعی شوند که فهم سخنان ائمه(ع) وابسته به فهم متون یونانی است.
عرفانی در ادامه اظهار کرد: سومین مدعای وی این است که نسبت علوم بشری با معارف اهل بیت(ع) نسبت تباین است؛ البته به نظر میرسد مراد مرحوم میرزامهدی از علوم بشری، فلسفه و عرفان باشد نه همه علوم بشری و کسانی مدعی هستند که وی با همه علوم بشری مخالفت میکرد که این سخن درستی نیست. وی معتقد بود که نسبت فلسفه و عرفان به معارف اهل بیت(ع) تباین است و قرآن برای قلع و قمع این علوم نازل شد.
وی افزود: مدعای چهارم ایشان این است که اصحاب ائمه(ع) همیشه علیه فلسفه قیام کردهاند و بزرگانی مانند هشام بن حکم، موسی نوبختی، شیخ مفید، قطب الدین راوندی، علامه مجلسی و محدث نوری علیه فلسفه و فلاسفه کتبی را به رشته نگارش درآورده و آن را مخدوش دانستهاند. همچنین ایشان معتقد است که اهل بیت(ع) هم، در ردّ و طعن فلاسفه و عرفا سخنانی گفتهاند. مدعای ششم آنها هم این است که خود معارف اهل بیت(ع) تعارض آشکاری با علومی مانند فلسفه و عرفان دارد، لذا همیشه فلاسفه در خوف و تقیه به سر میبردهاند.
عرفانی در نقد و بررسی این ادعاها اظهار کرد: اولین نقد بر ایشان این است که او خود را جای امام معصوم یا نماینده امام معصوم(ع) نشانده است و فکر میکند نظر او کاملاً یقینی و درست است، در صورتی که شما در این مقام فرقی با بقیه افراد ندارید و الان که امام(ع) در پرده غیبت است عالمان علوم مختلف باید تلاش کنند با علومی که فرامیگیرند و با اجتهاد به نظر قرآن و اهل بیت(ع) برسند.
این پژوهشگر تصریح کرد: در این میان یک نفر طوری سخن میگوید که گویی نماینده مکتب وحی است و از چنین عناوین زیبایی استفاده میکند و طوری حرف میزند که فقط او درست فهمیده و دیگران آن را نفهمیدهاند و محکوم هستند، در حالی که بین ایشان و یک فیلسوف به لحاظ معرفتی هیچ فرقی وجود ندارد و او یک عالم و شما هم یک عالم هستید و هر دو به سراغ متن مقدس میروید و برداشتهای شما هیچ ترجیحی بر دیگری ندارد مگر اینکه با دلیل و برهان درستی یا درستتر بودن یک ادعا ثابت شود.
وی افزود: اینکه کسی مدعی شود ما مکتب وحی و اهل بیت(ع) هستیم و بگوید فلاسفه اینطور گفته و معارف اهل بیت(ع) طور دیگری میگویند؛ صرفا ادعاست. مضاف بر اینکه به لحاظ اخلاقی هم این نوع حرف زدن نادرست است. اولین ایراد اخلاقی به این افراد این است که خود را جای پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) میگذارند و سخنان دیگران را نادرست میدانند، در حالی که آنان مانند بقیه معصوم نیستند. شما ادعای برداشت ناب و مطابق با برهان و نظر معصومان(ع) دارید و این ادعا میتواند از سمت رقیب شما هم مطرح شود و ادعای خیلی بزرگی است و تنها کسی که میتواند بگوید برداشت من درست صرفا شخص معصوم است.
عرفانی با بیان اینکه ادعای ایشان مبتنی بر اینکه ترجمه کتب یونانی برای مقابله با معارف اهل بیت(ع) بود احتمال درستی است، اظهار کرد: این سخن و ادعا باید با روششناسی تاریخی بررسی شود و شواهد آن را بیابیم. همچنین باید بررسی کنیم که اگر این هدف درست باشد، آیا به آن رسیدند و تأثیر نهضت ترجمه منفی یا مثبت بود یا هم مثبت و هم منفی.
این پژوهشگر گفت: فرض کنیم آنها چنین نیتی داشتند، ما نباید گرفتار مغالطه خلط بین انگیزه و انگیخته شویم. البته خلط جایی رخ میدهد که فرد به جای نقد سخن یک فرد در انگیزههای او تشکیک کند و از آن بطلان سخنش را نتیجه بگیرد؛ مثلاً من به یک نفر بگویم که نیت تو از این سخنان اختلافافکنی و در نهایت باطل است، در حالی که مغالطه محسوب میشود؛ یعنی شاید هدف او مغالطه باشد، ولی باید سخنش را بررسی کنیم و اینکه کتابی از یونان آمده دلیلی بر درستی یا نادرستی نیست و باید ببینیم چه گفته است.
این استاد حوزه علمیه افزود: وی مدعی است که ترجمه کتب یونانی سبب شد تا مردم مقابل اهل بیت(ع) قد علم کنند. اولا اثبات این مدعا مشکل است و شاید اثباتناشدنی باشد و قبل از نهضت ترجمه هم عدهای در مقابل بزرگان جبهه میگرفتند و جدل میکردند و این منحصر به دوره نهضت ترجمه نبود؛ البته نهضت ترجمه سبب شد تا سؤالات جدیدی مطرح شود و بر برخی آثار سوئی داشت، کما اینکه آثار مثبتی هم داشت؛ متونی که ترجمه شد به تدریج نقش بسیار مهمی در رشد عالم اسلام و فکر اسلامی داشتند.
عرفانی بیان کرد: همچنین استدلالهای عقلی و برهانی زمان و مکانبردار نیستند و اگر کسی با خواندن یک کتاب یونانی سؤالی مطرح کند، باعث رشد انسان و جامعه خواهد شد. نباید فکر کنیم اگر جامعهای داشتیم که در آن سؤال و پاسخی وجود نداشت، خوب بود و رشد میکرد. جامعهای زنده است که در آن مسئله مطرح و پرهیاهو و پرنشاط باشد؛ البته با رعایت اخلاق و منطق.
استاد حوزه علمیه گفت: مدعی دیگر تباین معارف قرآنی با علوم بشری است که این ادعا کاملاً غلط دانسته میشود؛ وی از برخی روایات استفاده کرده که آنچه از علوم به دست آمده جدید است و چون جدید است در تباین با معارف قرآنی است، در صورتی که ما میبینیم مطالب زیادی از عرفان و فلسفه همان چیزی است که قرآن بیان کرده و البته قرآن در سطحی این معارف را بیان کرده که سابقه نداشته است، ولی تباینی وجود ندارد.
وی تأکید کرد: ادعای رویارویی ائمه(ع) و صحابی ایشان با فلسفه و عرفان ادعای درستی نیست. ضمن اینکه مخالفت برخی علمای گذشته و نه ائمه(ع) با این علوم هم حجیتی برای ما ندارد و طبیعتی است که کسانی مخالف فکری باشند، کما اینکه در فقه شاهد چنین اختلافاتی هستیم. همچنین بسیاری از علما طرفدار فلسفه و عرفان بودهاند و لشکرکشی در این زمینه چیزی را اثبات نمیکند و ملاک برهان است. نکته دیگر اینکه این عالمان مخالف برخی مواضع فلسفی و عرفانی بودهاند نه با همه عرفان و فلسفه. اگر کسی بخواهد مسائل فلسفی و عرفانی را نقد و بررسی کند، باید با روش فلسفی وارد بحث شود و به قول بزرگان برای رد فلسفه باید لباس فلسفه بپوشیم.
انتهای پیام