غلبه رویکرد ابلاغی بر اقناعی در سال‌های پایانی حکومت پهلوی
کد خبر: 4034926
تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۶:۱۴
روح‌الله جلالی بیان کرد:

غلبه رویکرد ابلاغی بر اقناعی در سال‌های پایانی حکومت پهلوی

روح‌الله جلالی، پژوهشگر حوزه‌‌ انقلاب اسلامی اظهار کرد: وقتی یک نظام سیاسی غیرقابل دفاع شود سقوط آن بسیار نزدیک می‌شود چراکه حتی نزدیک‌ترین افراد به حاکمیت هم دیگر نمی‌توانند از آن دفاع کنند. در این شرایط رویکرد ابلاغی بر رویکرد اقناعی غلبه پیدا می‌کند. این وضعیتی است که در سال‌های پایانی حکومت پهلوی به خوبی شاهد آن بودیم.

روح‌الله جلالی

به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست «دوباره‌خوانی تاریخ معاصر از پهلوی اول تا انقلاب اسلامی» امروز سه شنبه 19 بهمن‌ماه از سوی دانشگاه مذاهب اسلامی با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین روح‌الله جلالی، پژوهشگر حوزه‌‌ انقلاب اسلامی برگزار شد. در ادامه سخنان وی را می‌خوانید:
 
رویکرد ابلاغی با رویکرد اقناعی تفاوت دارند چراکه اولی ناشی از قدرت سیاسی و دومی ناشی از قدرت ذهنی و توانمندی علمی است. در جوامع توسعه یافته‌تر که بلد هستند چگونه با مسائل رو به رو شوند و تکنولوژی بیشتری دارند به این نتیجه رسیده‌اند که باید در کنار رویکرد ابلاغی در حوزه اقناعی نیز قدرت فوق‌العاده‌ای به دست بیاورند و به همین دلیل است که برای مثال کرسی‌های شیعه شناسی در اسرائیل بسیار فعال هستند چراکه آنها می‌خواهند به خوبی دشمنان خود همانند ایران که در جامعه جهانی هضم نمی‌شوند و حزب الله به عنوان قدرتمندترین گروه عربی را بشناسند. 

اهمیت تمرکز بر افزایش قدرت اقناعی

محور مقاومت نیز توسط ایران حمایت می‌شود. حتی گروه‌های مبارز فلسطینی هم از ایران نیرو می‌گیرند بنابراین اسرائیل به دنبال این است که تاریخ اسلام و تشیع و حوزه‌های علمیه را به خوبی بشناسد. روحیه اقناعی، توانمندی ذهنی و صبر زیادی می‌خواهد اما روحیه ابلاغی، بیشتر نیازمند مادیات و قدرت است. در هر سیستم باید هر دو باشند اما مسئله این است که غلبه با کدام است؟ در جمهوری اسلامی ایران در دوران بعد از انقلاب اسلامی تمرکز زیادی بر اقتصادی رانتی شده که اتفاقاً از دوران پهلوی به ما به ارث رسیده است در حالی‌که معتقدم باید تمرکز بیشتری بر قدرت اقناعی و افزایش توانایی‌ها در عرصه آموزشی و بین‌المللی می‌شد.
 
از دوران طلبگی به ما می‌گفتند بدترین جهل این است که شخصی نداند که نمی‌داند. ما نباید مدرک‌گرایی را رواج می‌دادیم بلکه باید به جای آن به فکر شکوفایی استعدادها و دادن مشاغل به افراد متناسب با توانایی و استعداد آنها می‌بودیم. اینگونه قدرت کشور افزایش پیدا می‌کرد در حالی که الان بسیاری از دانشجویان ما در دانشگاه‌های کشور ابتدایی‌ترین مسائل تحصیلی مرتبط با رشته خود و تاریخ معاصر را نمی‌دانند؛ در حالی که اگر بخواهیم تاریخ پهلوی را تحلیل و بررسی کنیم که چرا انقلاب شد و چرا بعد از انقلاب اسلامی به برخی اهداف رسیدیم و برخی اهداف ما به خوبی محقق نشد در این راستا باید تاریخ تحلیلی معاصر را به شکل دقیق مطالعه کنیم.

چرایی پیروزی انقلاب اسلامی ایران

قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، تعداد زیادی از مستشاران آمریکایی در ایران حضور داشتند و ساواک نیروی قدرتمندی بود به‌گونه‌ای که بسیاری از مردم از آن می‌ترسیدند اما انقلاب در نهایت به پیروزی رسید. نکته مهم در این زمینه این است که انقلاب اسلامی ایران، یک انقلاب فراطبقاتی بود و ابداً انقلاب صنفی و بخشی نیست. برخی از انقلاب‌ها کارگری، برخی دهقانی، مارکسیستی، مذهبی، یا روشنفکری هستند اما انقلاب ایران همه گروه‌ها از مذهبی، روشنفکر و بازاری تا کارگران زحمتشکش و دانشجویان را در درون خود جای داده است اما وجه اصلی آن اسلامی بودن است و با رأی مردم در سال 1358 مشخص شد که مردم اسلام را می‌خواهند و همین الان هم براندازها نمی‌توانند انکار کنند که انقلاب ایران توسط ملت ایران با اقشار مختلف آن به تحقق پیوسته است.
 
واقعیت این است که حکومت شاه غیر قابل دفاع شده بود و وقتی یک نظام سیاسی غیرقابل دفاع شود سقوط آن بسیار نزدیک می‌شود چراکه حتی نزدیک‌ترین افراد به حاکمیت هم دیگر نمی‌توانند از آن دفاع کنند. در این شرایط رویکرد ابلاغی بر رویکرد اقناعی غلبه پیدا می‌کند. این وضعیتی است که در سال‌های پایانی حکومت پهلوی به خوبی شاهد آن بودیم. وقتی اوایل دهه پنجاه درآمدهای نفتی ایران بسیاری زیاد شد شاه دچار غرور زیادی شد و دیگر نظر کسی را قبول نمی‌کرد و استبداد وی روز به روز بیشتر شد لذا وقتی تاریخ معاصر را تحلیل می‌کنیم باید از آن برای آینده عبرت بگیریم.

اسلام‌ستیزی در دوران پهلوی

استبداد حکومت پهلوی تا جایی رسید که شاه در سال 1355 حزب رستاخیز را تشکیل داد و گفت هر کسی نمی‌خواهد عضو این حزب شود از کشور برود. جامعه ایران قبل از انقلاب 57 کاملا جامعه اعتراضی است. این جامعه از زمان قاجار با پدیده غرب‌زدگی و حضور خارجی‌ها و استبداد مواجه بود و هم استبداد آن منجر به قتل و غارت شده بود و هم اینکه حضور خارجی خاصیتی برای کشور نداشت که مثلاً منجر به رفاه برای مردم شود. چنین وضعیتی منجر به اسلام‌ستیزی هم شده بود که نارضایتی بیشتر مردم را در پی داشت.
 
از سوی دیگر اصلاحات ارضی نیز به شکلی اجرا شد که منجر به نارضایتی زیادی در میان مردم شد. شاه همچنین باستان‌گرایی را رواج داد و مجموعه این عوامل باعث شد که چون جامعه ایرانی هویت اسلامی داشت به سمت انقلاب اسلامی برود تا از وابستگی بیش از حد به غربی‌ها رهایی پیدا کرده و به استقلال دست پیدا کند. انقلاب اسلامی می‌خواهد به جای اقدامی همانند مشروطیت، مشکلات را ریشه‌ای برطرف کند و علت اینکه انقلاب اسلامی پیروز می‌شود این است که گروه‌های مختلف مذهبی کاملاً هماهنگ و سازماندهی شده هستند.
 
انقلابیون به رهبری حضرت امام خمینی(ره) کار فرهنگی هم انجام می‌دادند و همین باعث شد که مردم، رهبری روحانیت را بپذیرند هرچند در ابتدا کسی تصور نمی‌کرد که روحانیون بتوانند به خوبی کار تشکیلاتی انجام دهند اما در نهایت روحانیت به آگاه‌سازی توده‌های اجتماعی اقدام کرد لذا در سال 57 مشاهده می‌کنیم که اکثریت مردم اعم از زنان و مردان به رهبری روحانیت به میدان می‌آیند و فریاد عدم مشروعیت حکومت پهلوی را سر می‌دهند. یکی از اشتباهات فوق‌العاده بزرگ شاه این بود که جامعه را نادیده گرفته بود در حالیکه جامعه، هویت شدیدا مذهبی داشت و آنها به شدت در حال مذهب‌زدایی بودند.

نگاه حکومت پهلوی به زنان

درباره جایگاه زنان در حکومت پهلوی هم باید گفت که قبل از انقلاب، نگاه به زن در برخی حوزه‌ها سطحی بود و اگر مصاحبه اوریانا فالاچی با شاه را بخوانید به این تصویر پی می‌برید. شاه می‌گوید زن باید فریبنده و زیبا باشد و من به آنها حق رأی دادم و پدر من آنها را آزاد کرد و به عرصه اجتماعی آورد و با انقلاب سفید، زنان به حقوق زیادی دست پیدا کردند اما معتقدم نگاه ابزاری به زنان وجود داشت و مثلاً در هر فیلم فارسی باید یک زن باشد که روی سِن برقصد و این تصویری بود که از زنان وجود داشت.
 
اگر می‌خواهیم به عنوان یک نیروی اثرگذار در مباحث مربوط به تحلیل انقلاب اسلامی اقدام کنیم باید این تاریخ گذشته را به خوبی بدانیم و مطالعات تاریخی داشته باشیم تا در جمهوری اسلامی ایران بتوانیم در زمینه‌های مختلف موفق عمل کنیم. اگر مطالعات و بحث و مباحثه ما افزایش پیدا کرده و جلسات مناظره با مخالفان زیاد باشد قطعاً جامعه دائما از حکومت حمایت می‌کند چراکه جامعه تشنه این مباحث است. 
 
انتهای پیام
captcha