محسن هجری نویسنده در گفتوگو با ایکنا درباره کتاب جدیدش با عنوان «بازیگر پنجم» گفت: این کتاب یک اثر داستانی است که به موضوعات تاریخی از جمله خطمشی امام حسن(ع) پرداخته است؛ بنابراین در نوشتن آن به نکاتی که مشهورات تاریخی تلقی میشود و در آنها جای تردیدی وجود ندارد، استناد کردم و اصطلاحاً در ظرایف و ریزهکاریهای آن وارد نشدم.
وی افزود: این کتاب درباره گروهی از دانشآموزان است که کار نمایش انجام میدهند و در ارتباطاتشان دچار مشکل میشوند و این مشکلات بر کار مشترک و زندگی شخصیشان هم اثر میگذارد. فضای داستان امروزی بوده و درباره بچههایی است که در شرایط فعلی زندگی میکنند و به فراخور زندگی خود و فضای آموزشی که در آن حضور دارند، با پرسشهایی درگیر هستند. درواقع «بازیگر پنجم» اشاره مستقیم به شرایط امروز دارد و اینکه به چه صورت بعضی از پدیدههای تاریخی تکرار میشود.
هجری ادامه داد: با وجود اینکه ماجرای امام حسن(ع) به قرنها پیش برمیگردد اما این پدیده قابل تکرار است و حتی ما در زندگی شخصی با شرایطی مواجه میشویم که تصمیمگیری به راحتی امکانپذیر نیست و یا نمیتوانیم به راحتی قضاوت کنیم که کدام کار غلط و کدام کار صحیح است. یا باید یک رابطه را قطع کنیم یا اینکه آن را ادامه دهیم. به همین دلیل است که صلح امام حسن(ع) پیچیدگیهای خاص خود را دارد. یعنی ما با یک معادله سر راست اجتماعی مانند ماجرای کربلا مواجه نیستیم که در آن صفبندیها کاملاً مشخص و واضح باشند. در خیلی از اتفاقات ما با پدیدههای صلح امام حسن(ع) مواجه میشویم که تصمیمگیری سریع، شفاف و آنی را ناممکن میکند.
نویسنده «چراغ نیایش» تصریح کرد: تلاشم در این داستان این بود که در فضای داستانی این پیچیدگیها را در زندگی امروز نوجوانها و جوانها نشان دهم و اینکه وقتی با چنین مشکلاتی در زندگی، مدرسه و جامعه مواجه شدند با آنها چطور برخورد کنند.
وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا از ابتدا مسیر داستان مشخص بود یا به دلیل کمبود منابع تاریخی که درباره امام حسن(ع) وجود دارد، نخواستید خودتان را با دستاندازهای تاریخی درگیر کنید، گفت: من با کمبود منابع مواجه نشدم زیرا سالهاست که در حوزه تاریخ اسلام مطالعه و پژوهش دارم و کمبود منبعی را در این زمینه حس نکردم. اساساً هدفم این بود که یک داستان را شکل دهم و بین شرایط زندگی امروز و شرایط تاریخی پلی بزنم.
مؤلف «ایستاده بر خاک» با اشاره به مخاطب این اثر گفت: این داستان برای گروه سنی نوجوان نوشته شده است اما مخاطب عام هم میتواند آن را مورد مطالعه قرار دهد. زیرا گروه نوجوان همان دایره واژگانی را استفاده میکند که گروه سنی بزرگسال استفاده میکنند. فقط گروه نوجوان به داستانهای حادثهمحور علاقهمند هستند و نمیخواهند با توصیفات و معناها درگیر شوند و اگر معنایی را بخواهید به نوجوان منتقل کنید باید در دل یک حادثه باشد و این تجربه من است.
وی در ادامه در پاسخ به اینکه بسیاری از نویسندهها معتقدند که ورود به داستانهای دینی حساسیتهایی دارد و دست نویسنده در پرداخت داستانی باز نیست، آیا شما هم در نگارش این داستان با این مسائل مواجه بودید، بیان کرد: در پرداخت مسائل تاریخی نکته حائز اهمیت این است که حق تحریف تاریخ را نداریم و آنچه از طریق اطلاعات تاریخی به ما منتقل شده باید عیناً به مخاطب منتقل شود. وقتی در داستان به موضوعات تاریخی میپردازیم، طبیعی است که تخیل نویسنده با واقعیت تاریخی آمیخته میشود؛ به عنوان مثال در رمان تاریخی هدفمان بازگویی تاریخ مثل گزارشهای تاریخی نیست و میخواهیم یک حس، نگاه و تجربه درونی را به مخاطب منتقل کنیم. بنابراین در رمان تاریخی تخیل با واقعیت آمیخته میشود. حال سؤال این است که ما تا کجا مجازیم این تخیل را پیش ببریم؟ پاسخ این است که تا آنجا میتوانیم پیش برویم که واقعیتهای مسلم تاریخی را تحریف نکنیم. یعنی چارچوب یک واقعه را بپذیریم و بعد در دل آن واقعه جزئیاتش را توصیف و زاویه نگاه خودمان را بیان کنیم و تعبیری از آن ارائه کنیم که تجربه درونی داست، بدون اینکه وقایع تاریخی انکار یا تحریف شود.
هجری درباره اینکه آیا هوشمندی نویسنده هم همین است که در داستانهای تاریخی به صورت غیرمستقیم ورود کند، بیان کرد: داستان و ادبیات اساساً عرصه بیان غیرمستقیم است و اگر کسی بخواهد حرف مستقیم و سرراست بزند، باید وارد حیطه آموزش و تعلیم شود و بدون ابهام، تأویل و تفسیر حرف خود را با مخاطب درمیان بگذارد. اما وقتی وارد حیطه ادبیات داستانی میشود، در چارچوبی قرار میگیرد که حرفها رنگ و بوی تأویل میگیرد و کلام ایهام و ابهامی پیدا میکند که متن را جذاب میکند و مخاطب با متنی مواجه میشود که دارای یکسری گرههاست و بعد تلاش میکند این گرهها را باز کند.
نویسنده کتاب «بازیگر پنجم» در پایان گفت: امیدوارم که این کتاب به زودی از سوی بهنشر منتشر شود و به دست مخاطبان برسد و بتواند با نیازهای آنها ارتباط برقرار کند. تصور میکنم ما باید به روشهای جدید روی بیاوریم و با روشهای گذشته نمیتوانیم با نسل فعلی صحبت کنیم. باید هویت جدیدشان را بپذیریم.
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام