به گزارش ایکنا از فارس، اسلام به عنوان کاملترین دین آسمانی، دستورات کامل و جامعی را برای زندگی انسانها آورده است که منطبق با عقل هستند. در این مجال سخنان شهید آیتالله مطهری، یکی از متفکران انقلاب اسلامی را در این رابطه میخوانیم.
تحقيقاً شما هيچ دينى و هيچ كتاب آسمانى را پيدا نمىكنيد كه به اندازه اسلام براى عقل ارزش و اصالت قائل شده باشد. متأسفانه ما نمىتوانيم مبلّغ خوبى براى دين خودمان اسلام باشيم.
آيا اين شوخى است كه شما وقتى كه به كتب فقهى مراجعه مىكنيد مىبينيد آنگاه كه مىخواهند منابع اجتهاد و استنباط را به دست بدهند، مىگويند: كتاب، سنت، اجماع، عقل. عقل را بهعنوان منبعى در عرض كتاب و سنت و اجماع قرار مىدهند كه اجماع هم خودش يک بحث خاصى است و به يک معنا عين كتاب و سنت است و جدا نيست.
اين خيلى افتخار بزرگى است كه از صدر اسلام علماى اسلام آمدند گفتند كه بين عقل و شرع هماهنگى است: كُلُّ ما حَكَمَ بِهِ الْعَقْلُ حَكَمَ بِهِ الشَّرْعُ وَ كُلُّ ما حَكَمَ بِهِ الشَّرْعُ حَكَمَ بِهِ الْعَقْلُ. مقصودشان از ملازمه بین حکم عقل و شرع اين بود كه اگر واقعاً يک چيزى را عقل اكتشاف كند، ما فرضاً دليل نقلى نداشته باشيم، همين اكتشاف عقل كافى است كه بفهميم اسلام با اين موافق است.
آنچه هم كه شرع بهطور قطع حكم مىكند عقل حكم مىكند، يعنى راز و رمزى دارد كه اگر عقل به آن راز و رمز پى ببرد تصديقش مىكند، يعنى مقررات اسلام براساس يک مجهولات و مرموزات و خارج از دسترس انديشه و فكر و عقل نيست، براساس يک سلسله مصالح و مفاسد در زندگى بشر است كه براى عقل قابل مطالعه است.
حساب اينكه ايمان از عقل جداست در اسلام وجود ندارد و همين امر قدرتى به فقه اسلامى بخشيده است. (اصول دين اسلامى كه اساساً منطقه انحصارى عقل است، به عكس مسيحيت كه اصول دين براى عقل منطقه ممنوعه است).
اين مسئله سبب شده است كه به علماى اسلام يک ميدان باز بدهد كه در مسائل، عقل را دخالت بدهند و خود همين يكى از اسباب پيروزیهاى فقه اسلامى در ادوار گذشته است.
مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (قوانين اسلام در مقايسه با توسعه و تحول دنياى جديد(پانزده گفتار))، جلد 21، صفحه: 485-484، با تلخیص و ویرایش جزئی.