به گزارش ایکنا، در این شماره از فصلنامه تاریخ علم، مقالاتی با عناوین «خراج، ویرانی، آبادانی در نظامِ حقوقی و اقتصادِ آبادانی در ایران و الزاماتِ فنی و بازتابِ فرهنگیِ آن، بر پایۀ متونِ کهنِ پارسی»، «جایگاه و تقسیمات علوم طبیعی در منابع طبقهبندی علوم دورۀ اسلامی و عوامل مؤثر بر آن»، «دارالفنون و علم نقاشی در گذار از نگاه سنتی به پرسپکتیو»، «دو رساله در اسطرلاب از ابوریحان بیرونی»، «در بارۀ سه رسالۀ هندسی فارسی از مجموعۀ خطی شمارۀ 772 کتابخانۀ ملی پاریس»، «خاک و بارورسازی آن در فلاحت دورۀ اسلامی»، «کتابخانۀ دارالعلم شاپور در بغداد (383-451 ق) و تأثیر آن بر ارتقای سطح علوم در قرون چهار و پنج هجری (با تأکید بر دانش طبّ)»، «مطالعات یوکیو اُهاشی در بارۀ نجوم هندی» و «بُنِه: نظامهای زراعی سنتی در ایران» منتشر شده است.
در طلیعه نوشتار «جایگاه و تقسیمات علوم طبیعی در منابع طبقهبندی علوم دورۀ اسلامی و عوامل مؤثر بر آن» آمده است: دانشمندان گذشته بر این عقیده بودند که طبقهبندی علوم که بر اساس موضوع علوم و تشابه و تفاوت آنها با یکدیگر انجام میشود، تعلیم و تعلّم آنها را آسانتر میکند. طبقهبندی علوم در تمدّنهای باستان به صورت عمومی، از جمله ردهبندی کتابها، جانداران و پدیدههای طبیعی، و در تمدّن یونان باستان، به صورتی تخصّصی، مورد توجّه بوده است. در دورۀ اسلامی نیز که به تببین، آموزش و طبقهبندی انواع علوم توجه ویژهای شد، این موضوع را تعریف کردهاند و اهدافی نیز برای آن برشمردهاند و حتّی طبقهبندی علوم را در شمار علوم دورۀ اسلامی آورده و منابعی نیز در این باره تألیف شده است. با توجه به اهمّیّت علوم طبیعی در نزد دانشمندان و حکم389ای دورۀ اسلامی، آنها جایگاه این علوم در میان سلسله مراتب طبقهبندی علوم و نیز تقسیمات فرعی انواع آن را تعریف و تبیین کردند؛ منابعی که به این موضوع پرداختهاند فقط منحصر به منابع مربوط به طبیعیات نیست، بلکه آثار گوناگونی از فلسفه گرفته تا عجایبنامهها و دائرةالمعارفهای عمومی تألیف شده در دورۀ اسلامی، به این موضوع پرداختهاند.
البتّه عوامل گوناگونی بر نوع طبقهبندیها تأثیرگذار بود؛ برای نمونه حکمای دورۀ اسلامی، بهویژه مشّائیان، ملاکهایی را که ارسطو برای طبقهبندی علوم در نظر داشت، پیروی میکردند. در رسائل اخوان الصفا، آثار ابن سینا و خواجه نصیرالدین طوسی و حتّی حکمای پیشتر در دورۀ اسلامی از جمله ابن مقفّع و ابن بهریز، این تأثیرگذاری مشهود است. دیدگاههای دینی که گاه با افکار فلسفی و عرفانی نیز در میآمیخت، عامل تأثیرگذار دیگری بود. این موضوع در آثار غزالی و نصیرالدین طوسی نمود آشکار دارد. گاه نیز شرایط محیطی زندگی مؤلفان و یا تخصص و اشتغال آنها در مناصب حکومتی، بر معیارهای آنها در طبقهبندی علوم مؤثر بود. برای نمونه، ابن سینا و انطاکی، به دلیل آنکه پزشک و داروشناس بودند، دقیقتر از دیگر حکما، علوم طبیعی را طبقهبندی کردهاند. ابن فریغون و قلقشندی نیز به دلیل نیاز حاکمان وقت و منصبشان در دستگاه حکومتی، رویکردی عمومی و کاربردی برای درباریان در تألیفاتشان داشتند. رویکرد کاربردی، ساده و حتی مایل به خرافات در آثار دائرةالمعارفی و عجایبنامهها باعث شد تا تقسیمات علوم در این آثار، از اصول خاصی پیروی نکند.
نویسنده مقاله «دو رساله در اسطرلاب از ابوریحان بیرونی» در طلیعه نوشتار خود آورده است: در مقالۀ حاضر به معرفی و بررسی کتاب فی إخراج ما فی قوّة الأسطرلاب إلی الفعل و مقالة فی التطریق إلی استعمال فنون الأسطرلابات از ابوریحان محمد بن احمد بیرونی (362- ح 442ق) پرداختهایم. بیرونی در اثر نخست به کاربرد اسطرلابهای معیار و در دیگری، که فنیتر از رسالۀ اول است و برای مخاطبان با سطح علمی بالاتر نوشته شده، به کاربرد اسطرلابهای معیار و ساختار و کاربرد برخی اسطرلابهای غیر معیار پرداخته است. هر دو اثر شامل مطالب تاریخی و فنی متعددی هستند که در آثار دیگر با موضوع مشابه نیامدهاند. در این مقاله پس از اشارهای گذرا به سرگذشت بیرونی، مطالبی در بارۀ تسطیح گنجنگاشتی به عنوان اصول طراحی اسطرلاب آوردهایم و پس از آن تفاوت ساختاری اسطرلابهای معیار و غیر معیار (شامل اسطرلابهای مرکب) را، با اشاره به اسطرلابهای غیر معیاری که بیرونی در تطریق به آنها پرداخته است، شرح دادهایم. در ادامه، ضمن اشاره به مهمترین موضوعاتی که در رسالهها آمده است، این دو رساله را بهاجمال معرفی کردهایم. در بخش بعدی مقاله، «اسطرلاب هلالی» را بر اساس توضیحات بیرونی در تطریق بازسازی کردهایم.
اسطرلاب هلالی یکی از اسطرلابهای غیر معیار است که به جز تطریق و کتاب فی عمل الأسطرلاب سجزی (که شامل مطالبی بسیار مختصر در بارۀ ساختار این اسطرلاب است) در هیچ رسالۀ اسطرلاب دیگری به آن پرداخته نشده است. سپس به تشریح مطالبی پرداختهایم که بیرونی در تطریق دربارۀ «اسطرلاب زورقی» آورده است. اسطرلاب زورقی نیز نمونهای دیگر از اسطرلاب های غیر معیار است که بر خلاف اسطرلابهای معیار، تصویر دایرة البروج بر آن ثابت است، و به جای عنکبوت شامل قطعهای به شکل قایق است که نقش افق متحرک را ایفا میکند. در ادامه به شواهدی که بیرونی را مؤلف دو رسالۀ مذکور نشان میدهند، تاریخ تألیف رسالهها، ویژگیهای متنی و نسخههای موجود از آنها پرداختهایم. در پایان مقاله، جایگاه دو رسالۀ مذکور در مقایسه با آثار دیگر بیرونی در اسطرلاب را بررسی کردهایم.
نویسنده مقاله «خاک و بارورسازی آن در فلاحت دورۀ اسلامی» در طلیعه نوشتار خود آورده است: بررسی میراث فلاحتی دورۀ اسلامی با تمرکز بر دو موضوع خاک و شیوههای بارورسازی آن و ردیابی و مقایسۀ آن با ریشههای کلاسیک یونانی و رومی، نمودار تلاش دانشوران و علمای کشاورزی اسلامی برای تکمیل و تنوعبخشی در حوزۀ «علوم خاک» است. چه در کنار تکرار بخش بزرگی از آثار متقدمان، نگاشتههای فلاحتی دورۀ اسلامی در این سرفصلها، حاوی دادههایی جدید مرکب از توضیحات استقرائی و نظری، به همراه تجارب زراعی و مشاهدات شخصی است. چندان که این بخش را میتوان یکی از مهمترین محورهای نوآوری متون فلاحتی دورۀ اسلامی قلمداد کرد. از آن میان رسالههای تدوین شده در اندلس و بهطور مشخص آثار ابن بصال و ابن عوام زمینهساز تعریف معیارهای جدیدی برای تشخیص کیفیت و مرغوبیت خاک و معرفی دستهبندیهای جدیدی از آن گردید. به طوری که دستهبندی دهگانۀ مرسوم در متون رومی برای انواع خاکها، به دستکم 25 نوع ارتقاء یافت. در گام بعدی این معیارها در ایران و در فلاحتنامههای فارسی با رویکردی کاملاً بدیع و اجتهادی و ناظر به کاربرد عملی آنها تدوین و ارائه شد. با این حال این تلقیهای متفاوت ابتر بود و در قلمرو جهان اسلام و حتی در غرب لاتین پیگیری نشد و حتی برای پژوهشگران امروزی تاریخ علم دورۀ اسلامی نیز ناشناخته باقی مانده است. بررسی تطور متون فلاحتی با تمرکز بر این موضوع جزئی و ردیابی دلایل احتمالی تغییرات آن هدف این مقاله است.
انتهای پیام