عباس یوسفی تازهکندی، رئیس دانشکده علوم قرآنی زابل، در گفتوگو با ایکنا، در تبیین مختصات روششناسی مطالعات میانرشتهای قرآن کریم اظهار کرد: پژوهشگران و محققان قرآنی با روشهای مختلفی به مطالعه، پیرامون قرآن میپردازند. یکی از روشهای جدید و کارآمد در مطالعات دینی، مطالعات میانرشتهای است. مطالعات میانرشتهای از مباحث جدید و نو در علم محسوب میشود که برآیند پیچیدگی و چند تباری مسائل است.
وی ادامه داد: قرآن کریم نیز به دلیل چندوجهی بودن مسائل آن در معرض چنین پژوهشهایی قرار میگیرد، ولی به دلیل نو بودن این شکل از مطالعات، برداشتهای متفاوتی از آن شده است تا جایی که برخی از محققان، تفسیر تطبیقی، تفسیر علمی و تفسیر موضوعی بنابر تعریف شهید صدر را نیز مطالعات میانرشتهای میدانند. از اینرو ارائه تعریفی منسجم از این چهار روش مطالعاتی و بیان وجوه تمایز آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است.
یوسفی اظهار کرد: مطالعات میانرشتهای، کثرتگرایی روششناختی مبتنی بر تعامل مؤثر بین گسترهها در تحلیل مسئلهای واحد است. از اینرو میتوان حل مسئله چندوجهی قرآنی، با استفاده از یافتهها و یا روش علوم دیگر به طور تخصصی، جهت تعمیق یا تکمیل دانستهها را مطالعات میانرشتهای قرآن، نامگذاری کرد. در ارتباط دادهای میان دو رشته علمی، دادههای فراهم آمده در رشته «الف»، در اختیار رشته «ب» قرار میگیرد و با روشهای رشته «ب» پردازشهای بعدی دربارهی آنها انجام میگیرد.
وی افزود: لازم است دادههای رشته «الف» که به زبان همان رشته بیانشده، نخست به زبان رشته «ب» ترجمه شود تا بتواند در فرآیند پردازشهای آن رشته جذب و هضم شود. در این نوع محققان به چند شکل در تحقیقات قرآنی خود که ناشی از عوامل مختلف است عمل میکنند. گاهی محقق بدون داشتن روش منطقی سعی دارد از رهاورد تمامی دانشهایی که درباره مسئله واحد سخن گفتهاند، استفاده کند. اینگونه کثرتگرایی به التقاط اندیشهها و خلط مبانی میانجامد. قطعاً این رهیافت، مطالعات میانرشتهای نیست. گاهی نیز محققان روشمند عمل میکنند که این نیز به دو گونه مکانیکی و دینامیکی است.
این پژوهشگر مطالعات میانرشتهای قرآنی تصریح کرد: در قسم مکانیکی محقق، آرای مختلف را از علوم گوناگون اخذ میکند، اما هر یک از آرا را با طرح و برنامه پیشین، در نظام معرفتی معینی جای میدهد. دیدگاه یک گستره را چون ریشهها و دیدگاه گستره دیگر را چون تنه و سومی را چون شاخه و برگ نظام قرار میدهد. در این برنامه، محقق با دوری از حصرگرایی روششناختی، از دیدگاههای مختلف بهرهمند میشود و از هیچ دیدگاهی اعراض نمیورزد، اما بهرهمندی وی از دانشهای مختلف، صرفاً برای تأسیس نظام خاصی است. چنین رهیافتی میانرشتهای نیست.
رئیس دانشکده علوم قرآنی زابل ادامه داد: در گونه کثرتگرایی دینامیکی محقق در مقام جمع آراء نیست، بلکه در واقع، آرای مختلف را به طریق پویا، در تصرف و ترکیب میگیرد که در این میان، به دیدگاهی ژرفتر برسد. چنین مطالعهای را«کثرتگرایی دیالکتیکی» و یا «مطالعات میانرشتهای» مینامیم. استفاده از روش علم خاص در علم دیگر در مطالعات میانرشتهای زمانی امکانپذیر است که رابطهای طولی با یکدیگر داشته باشند.
وی افزود: مقصود از قرار گرفتن دو رشته در طول یکدیگر آن است که امری از رشته «الف» نسبت به رشته «ب» جنبه مقدمی داشته باشد. این امر مقدمی ممکن است یکی از روشهای رشته «الف» باشد که در رشته «ب» از آن استفاده میشود و ممکن است یکی از دادهها و دستاوردهای رشته «الف» باشد که در رشته «ب» مبنا قرار گرفته و بدان استناد شده است. در ارتباط روشی میان دو رشته علمی، روشهای توسعهیافته در رشته «الف»، بهعنوان رشته خادم در اختیار رشته «ب»، قرار میگیرد تا برای پردازش اطلاعات فراهم آمده در رشته «ب»، از این روشها استفاده شود.
یوسفی اظهار کرد: از آنجا روشها از جنس قالب و شکل است و در این فرآیند ارتباطی، محتوای رشته «ب» در قالب رشتهی «الف» ریخته میشود، پاسخی که بهعنوان نتیجه به دست میآید، از جنس دادههای رشته «ب» و در فضای زبان رشته «ب» خواهد بود. به این رهیافت نیز مطالعات میانرشتهای گفته میشود.
وی در پاسخ به سؤالی درباره تفاوت مطالعات میانرشتهای با پژوهشهای تطبیقی و تفسیر علمی تأکید کرد: بعضی از محققان مطالعه تطبیقی، تفسیر علمی و تفسیر موضوعی را نیز مطالعات میانرشتهای قرآن میدانند، در حالی که تفاوتهایی بین آنها وجود دارد. مطالعه تطبیقی قرآن، اغلب به معنای مطالعه تطبیقی یک مسئله بین مذهب شیعه و اهل تسنن به دو شکل عالمانه و عامیانه و گاهی به معنای مطالعه تطبیقی قرآن با عهدین و به ندرت به معنای مطالعه تطبیقی بین قرآن و علوم دیگر است که از مورد آخر بیشتر با عنوان تفسیر علمی تعبیر میشود. تفسیر علمی نیز در نگاه صاحبنظران و مفسران در معانی مختلفی به کار رفته است؛ از جمله تطبیق نظریههای علمی بر آیات قرآن، استخراج تمام علوم از قرآن و یا استخدام علوم در فهم قرآن که همگی حکم واحدی ندارند.
رئیس دانشکده علوم قرآنی زابل در پاسخ به سؤالی درباره تفاوت مطالعات میانرشتهای قرآن کریم با تفسیر موضوعی (روش شهید صدر) اظهار کرد: تفسیر موضوعی از منظر شهید صدر به این معناست که یک مسئلهای از بیرون اخذ و به قرآن عرضه شود تا پاسخ آن مسئله را از قرآن بگیریم. بهتر است از این عمل با عنوان استنطاق یاد کنیم که در روایات حضرت علی(ع) نیز بدان اشاره شده است.
وی ادامه داد: با توجه به تعاریف هر یک از اصطلاحات میتوان گفت که مطالعه میانرشتهای قرآن با تفسیر علمی، مطالعه تطبیقی قرآن و تفسیر موضوعی قرآن در بعضی معانی مترادف و در برخی معانی دیگر متفاوت است. به لحاظ منطقی رابطه عموم و خصوص من وجه دارند؛ یعنی بخش وسیعی از مطالعات میانرشتهای قرآن شامل مطالعه تطبیقی و تفسیر علمی قرآن میشود، اما هر مطالعه تطبیقی و هر تفسیر علمی از قرآن میانرشتهای نیست. به عبارت دیگر مطالعه تطبیقی قرآن به معنای تطبیق عامیانه تفاسیر دو مذهب تشیع و تسنن، مطالعه تطبیقی قرآن با عهدین و تطبیق مصادیق بر قرآن و تطبیق یافتههای علمی بر قرآن مطالعه میانرشتهای نیست.
یوسفی یادآور شد: همچنین تفسیر علمی به معنای استخراج تمام علوم از قرآن و تطبیق یافتههای علمی بر قرآن با مطالعات میانرشتهای تفاوت دارد و نمیتوان آن را مطالعات میانرشتهای قرآنی خواند، اما مطالعه تطبیقی قرآن به معنای، تفسیر تطبیقی عالمانه بین دو مذهب تشیع و تسنن که منجر به ارائه دیدگاهی ژرف میشود.
وی در پایان بیان کرد: تفسیر علمی به معنای استخدام همه علوم در فهم قرآن نیز هممعنا با مطالعات میانرشتهای است و میتوان به جای آنها عنوان مطالعات میانرشتهای قرآن را به کار برد، اما تفسیر موضوعی با تعریف شهید صدر نمیتواند مطالعات میانرشتهای باشد؛ چراکه در این روش فقط مسئله از علوم دیگر اخذ و بر قرآن عرضه میشود و از یافتهها و روشهای علوم دیگر به صورت مؤثر استفاده نمیشود.
انتهای پیام