به گزارش ایکنا؛ نشستی تخصصی «افول جایگاه رهبری آمریکا در جهان معاصر» یکشنبه 12 مردادماه 1399، از سوی موسسه ابرار معاصر تهران برگزار شد. این نشست، دومین برنامه از سلسله پیش رویدادهای همایش بینالمللی «افول آمریکا؛ روند گذشته و تحولات آینده» بود که با همکاری دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام و پژوهشکده صدر دانشگاه امام حسین(ع) برگزار شد. حائز ذکر است که این نشست در دو پنل با مدیریت دکتر عابد اکبری و دکتر آجورلو و هم چنین سخنرانی جمعی از اساتید و متخصصان این حوزه برگزار شد.
عابد اکبری، مدیر عامل موسسه ابرار و مدیر پنل اول در ابتدای این نشست با اشاره به دوره 4 ساله حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید، اظهار کرد: دگرگونیهایی که ترامپ در چند سال اخیر به آنها دامن زده است، پیامدهای تحول شعار «اول آمریکا» به «تنها آمریکا» و پس از آن وقوع «آمریکای تنها» بوده است. مطابق با برداشتهای ابتدایی از شعار، قرار بود رئیسجمهور آمریکا را در اولویت قرار دهد. ترامپ اقدامات عملی «اول آمریکا» را در سطح بینالملل آغاز کرد و آشکار شد که این شعار هژمونی آمریکا را بهچالش میکشد، نظم بینالملل را بهمخاطره میاندازد و در هر حوزهای از جمله امنیت، سلامت، اقتصاد، مهاجرت، جامعه و بسیاری دیگر بهشیوهای منفی ظاهر میشود تا فقط منافع آمریکا را آنهم نه بهشکلی مشخص که کدام منافع آمریکا تأمین کند.
وی افزود: با گذشت زمانی اندک، روابط آمریکا و همپیمانانش به همه جهان نشان داد خوانشی از این شعار، با عنوان «اول آمریکا، سپس همپیمانان» وجود ندارد و آمریکا منافع همپیمانانش را نیز نادیده میگیرد. رویکرد عملی ترامپ بهمعنای «تنها آمریکا» بود که فقط آمریکا را مستحق رسیدن به منافعش میدانست. شفافیت این امر، ضربهای محکم به هژمونی آمریکا وارد کرد. رویکرد «فقط و تنها آمریکا» در فرض بنیادی خود، حاکیاز پذیرش و قبول افول آمریکا است و آن هژمونی را بهتصویر میکشد که حرمت نفسش را از دست داده، با درک حقارت خود ضعیفتر شده است.
در ادامه این نشست دکتر موحدیان، کارشناس مسائل سایبری و رسانه به عنوان سخنران اول پنل اول در مورد شاخصها و مولفه قدرت نرم صحبت کرد و با نشان دادن رتبهبندی آمریکا در زمینههای مختلف قدرت نرم اظهار کرد: رتبه ایالات متحده در زمینههای مختلف قدرت نرم در مقایسه با دهههای گذشته سقوط کرده است.
وی در ادامه دلیل این افولها را در پنج مورد که شامل خروج آمریکا از توافقنامههای بینالمللی از جمله برجام و معاهده پاریس، فعل و انفعالات استیضاح ترامپ، غیر قابل پیش بینی بودن سیاست خارجی آمریکا، استفاده بیش از حد آمریکا از تحریم برای تحمیل راهبرد خود و هم چنین عدم تمایل آمریکا به کمک به سایر کشورها جمعبندی کرد و گفت: روند کلی این عوامل منجر به فاصله گرفتن آمریکا از ارزشهای اساسی خود از جمله دموکراسی و حقوق بشر شده است و آمریکا صلاحیت خود را در دفاع از این ارزشها از دست داده است.
در ادامه احسان صادقی چیمه، کارشناس ارشد مسائل چین به رقابت چین و ایالات متحده پرداختند و گفت: افول قدرت آمریکا وابسته به قدرت بازیگران جهانی غیرغربی بالاخص چین است. افزایش سهم بازیگران نوظهوری مانند چین در ثروت و قدرت جهانی باعث میشود که سهم بیشتری را در سیاستهای جهانی طلب کنند و این خود به معنای عقبنشینی ایالات متحده از قدرت هژمونی خود و سپردن نظم دهندگی نظام جهانی به سایر قدرتهاست. عقبنشینی از هژمونی جهانی از سوی آمریکا منجر به حرکت به سوی یکجانبهگرایی و تکیه بر قدرت عریان از سوی ایالات متحده شده است. در مقابل سیاست خارجی یکجانبهگرایانه آمریکا، بازیگرانی مانند چین به رویکرد چندجانبهگرایانه روی آوردند تا علاوه بر اینکه سهم خود را در تصمیمگیری جهانی افزایش دهند، پلی به سوی یک نظام چند قطبی در مقابل سیاستهای آمریکا بزنند.
در ادامه این نشست شهره پیرانی به عنوان آخرین سخنران پنل اول، جریان افول قدرتهای بزرگ در طول تاریخ را امری طبیعی خواند و با اشاره به اینکه از دوره بوش پدر، افول اخلاقی در گفتمان ایالات متحده به وجود آمده است، اظهار کرد: اتخاذ روشهای اقتدارگرایانه آمریکا از جمله تهدید کارمندان دیوان عالی بینالمللی، حذف کمکهای ایالات متحده به نهادهای بشر دوستانه برخلاف ارزشهای اساسی آمریکا مانند دموکراسی و حقوق بشر است و این عوامل منجر به تقویت بیاعتمادی سیاسی و از بین رفتن مشروعیت رهبری دنیا از سوی آمریکا شده است.
پنل دوم با موضوع افول جایگاه رهبری آمریکا در زمینههای مختلف از جمله ائتلافات و اتحادها، افول جایگاه اقتصادی و بازیگران تاثیرگذار بر افول ایالات متحده با مدیریت دکتر آجورلو آغاز شد. در ادامه، دکتر خسروی به عنوان سخنران اول پنل دوم با تمرکز بر مبحث ائتلافسازی صحبتهای خود را شروع کرد.
وی بیان کرد: قدرتها زمانی ائتلافسازی میکنند که در مقام هژمون باشند و این مهم را با استفاده از قدرت نرم پیش میبرند. ایالات متحده با وجود آنکه همچنان قدرت برتر است، اما نسبت به قدرت هژمونی گذشته خود افول کرده است. قدرت برتری که راهبردش قدرت سخت است، توان رهبری جهانی و ائتلافسازی را ندارد. از سال 2008 و دوره اوباما به کرات از زبان دولت مردان آمریکا شنیدهایم که با توجه به وضعیت بحرانی آمریکا به ویژه در حوزه اقتصاد، دیگر خواهان ایفای نقش رهبری در نظام بینالملل را نیستند و روی آوردن آمریکا به استفاده از قدرت سخت در پیشبرد راهبردهایش و بدبینی نسبت به هنجارهای و قوانین بینالمللی موجود، خود دلیلی بر این مدعاست.
در ادامه عبدالله رضوی در مورد ساختار و افول اقتصادی آمریکا صحبت کرد و گفت: پارادایم فکری اقتصادی آمریکا، نظام سرمایهداری مبتنی بر مکانیسم بازار است و مبنای آن بر تعادل بنا شده است، اما بیثباتی بازار ناشی از ناکارآمدی سیستم اقتصادی آمریکا و نوسانات اقتصادی این کشور به معنای شکست مکانیسم بازار است که منجر به کارایی کمتر، رشد اقتصادی پایین و در ادامه فروپاشی نظام اقتصادی ایالات متحده میشود که فروپاشی نظام اقتصادی، فروپاشی نظام سیاسی را در پی دارد.
نجمیه پور اسمعیلی به عنوان آخرین سخنران این نشست در مورد بازیگران تاثیرگذار برافول آمریکا اظهار کرد: برای آنکه بازیگری به عنوان هژمون شناخته شود، به دو مولفه نیاز دارد؛ اول آنکه خودش این نقش را برای خود قائل باشد و دیگر آنکه سایر بازیگران این نقش هژمونیک را برای او تایید کنند، اما در خصوص ایالات متحده میبینم که بسیاری از قدرتهای نوظهور چالشگر، نقش آمریکا را برای رهبری جهانی نمیپذیرند.
وی در پایان بازیگرانی که در مقابل قدرت هژمونیک آمریکا مقاوت میکنند را در سه سطح بازیگران بینالمللی مانند چین و روسیه، بازیگران منطقهای مانند ایران و ونزوئلا و جنبشهای ضد امپریالیستی مانند حزبالله بررسی کرد.
انتهای پیام