به گزارش ایکنا، هفتمین جلسه از درس خارج فقه حجتالاسلام والمسلمین محمد سروشمحلاتی، امروز، دوشنبه، 19 خردادماه، برگزار و از طریق صفحه اینستاگرام وی به صورت زنده پخش شد. در ادامه مشروح این جلسه از نظر میگذرد؛
روایات «صم للرؤیه و افطر للرؤیه» را در جلسات قبل خواندیم. روایاتی که مطرح شد، روایاتی بود که صدر یا ذیلی داشت و با توجه به این صدر و ذیل، «صم للرؤیه و افطر للرؤیه» معنا میشد، اما در قبال این روایات، دسته دیگری از روایات نیز هست که آنها این صدر و ذیل را ندارند و به طور کلی فرمودهاند که «صم للرؤیه و افطر للرؤیه» یعنی ماه رمضان را با رؤیت آغاز کن و روزه بگیر و ماه رمضان را با رؤیت پایان بده و روزه خود را افطار کن. امروز این روایات که به صورت مطلق و بدون ضمیمه صدر و ذیل است، میخوانیم و بعد به لحاظ مفاد و دلالت بین این روایات و روایات دسته اول که صدر و ذیل داشت مقایسه میکنیم.
روایات متعددی در این زمینه وجود دارد. از جمله این روایات، روایتی است که کلینی آن را نقل کرده است که از امام صادق(ع) نقل میکند که از ایشان در مورد اهله سؤال شد. ظاهرا ناظر به همان آیه شریفه «يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ» است و در پاسخ فرمودند که منظور از اهله، همان هلالهای ماهها است. این کلمه شهور در آیه شریفه نیامده و پرسیدند، منظور از هلال چه هلالی است؟ بعد فرمودند زمانی که هلال را دیدید روزه بگیرید و زمانی که هلال (یعنی هلال ماه شوال) را دیدید افطار کنید. پس ماه رمضان از هلال تا هلال است. در نتیجه اگر هنوز هلال دیده نشده، برای ما ماه رمضان ثابت نشده است و وقتی دیده شد، تا وقتی هلال بعدی دیده شود ماه رمضان ادامه دارد.
این روایت صدر و ذیلی هم ندارد. تفاوت این روایت که ظاهراً ناظر به آیه شریفه است، با خود آیه این است که در آیه، هلال ملاک قرار گرفته است، اما رؤیت در آیه شریفه مطرح نشده است. اصل اینکه حکم، مترتب بر هلال است، در قرآن مطرح شده است، اما اینکه هلال چطور باید تشخیص داده شود، راه و طریق تشخیص در قرآن نیست. این روایت رؤیت را مطرح کرده است که وقتی هلال را دیدی، روزه بگیر و وقتی هلال را دیدی افطار کن.
این روایت در منابع مختلف نقل شده است. در روایت دیگری از امام صادق(ع) نقل شده است که چیزی که بر عهده اهل قبله است، غیر از رؤیت چیز دیگری نیست. بحثی که بر مبنای ما مطرح میشود، یک بحث است و بحثی که بر مبنای آقایان دیگر مطرح میشود، بحثی دیگر. مبنای ما این است که بین روایات و روایاتی که در جلسات قبل خواندیم چطور جمع میشود.
اطلاق و تقیید در روایات اشکال مختلفی دارد و شکل رایج آن این است که روایتی مطلق و در روایت دیگر قید ذکر شده باشد. این شکل رایج اطلاق و تقیید است. شکل دیگری هم دارد و آن تقییدی است که از علت استفاده شود. یکی از آنها حکم معلّل است و دومی نقش تقیید را بازی میکند، چون بر این مبنا که «العلة تعمّم و تخصّص»، علت هم موجب تخصیص و هم موجب تعمیم میشود و در این صورت دلیل دوم ما، تخصیص میخورد.
شکل دیگری نیز از اطلاق و تقیید وجود دارد که نه صریح است و نه بالتعلیل، و آن اینکه یک دلیل به واسطه وجود قرائن از آن استفاده میشود که اساس حکم دائرمدار عنوانی که در دلیل ذکر شده نیست، بلکه موضوع حکم چیز دیگری است. مثلاً یک دلیل به ما گفته که انار نخورید، دلیل دوم میگوید که انار نخور انار ترش است. این بیان انار ترش است، غیر از «لانه حامض» است که تعلیل باشد. بین انار و ترشی ملازمهای دیده است. یا میگوید انار نخور، میوه شیرین بخور. این تعلیل نیست، اما نشان میدهد از این تقابل بین انار و میوه شیرین میفهمیم که آن نهی به خصوص انار تعلق ندارد، بلکه به میوهای که مقابل شیرین است، تعلق گرفته است. گفته میوه شیرین بخور و انار نخور، یعنی میوه ترش نخور. به برکت دلیل دوم، موضوع را سعه و ضیق تشخیص میدهیم.
اگر دلیل اول بود، نشان میداد که موضوع انار است و حکم دائرمدار انار است. چه ترش باشد و یا شیرین. اما دلیل دوم که گفت انار نخور، میوه شیرین بخور، یعنی موضوع حکم انار نیست، بلکه عبارت از هر میوه ترش است و نتیجهاش یک تعمیم و یک تخصیص میشود. لسان تعلیل را ندارد، اما نتیجهاش را دارد. یک دسته از روایات میگویند «صمّ للرّؤیه و افطر للرّؤیه»، ظاهرشان این است که در مسئله ماه رمضان چه حدوثاً یا بقائاً تابع رؤیت هستیم. اگر رؤیت صورت گرفت، ماه را شروع میکنیم، اگر رؤیت صورت گرفت، ماه را تمام و افطار میکنیم.
یکسری روایات هم داریم که مضمون آنها این است که به رؤیت اخذ کن و به شک اخذ نکن. از این روایات استفاده میشود که اگر بر رؤیت اثر مترتب میشود، چون در مقابل شک و ظن است؛ یعنی موضوع تعمیم پیدا میکند. در حقیقت به ماه رمضان یک موقع شک داریم و یک موقع یقین داریم. وقتی علم پیدا میکنیم از چه طریقی است؟ در حقیقت، رؤیت مصداق برای علم است. چرا موضوعیت رؤیت را اخذ نمیکنیم؟ میگوییم به قرینهای که در مقابل شک و ظن قرار گرفته است. آنکه در مقابل شک است، رؤیت نیست، بلکه یقین و علم است. پس امام(ع) فرموده است که اخذ کن به رؤیت و اخذ نکن به ظن و شک.
در روایتی داشتیم که مسئله «صم للرؤیه» را تحت قاعده «لا تنقض الیقین بالشک» قرار داد و گفت به غیر رؤیت اخذ نکن، چون اخذ به شک در مقابل یقین قرار دارد، پس موضوع تعمیم پیدا میکند. در رمضان بدواً یا ختماً نیازمند به یقین هستیم، لذا اثری که در تقیید هست، اینجا نیز وجود دارد، ولو که لسانش تقیید نباشد. اما السنه تقیید، السنهای است که بر اساس فهم عرفی از آن تقیید استفاده میشود، چه لفظاً تقیید باشد یا نباشد.
بر این اساس که بحث میکنیم، یک معضل جدی و اساسی در بحث فعلی حل میشود و آن معضل اینکه اگر به این مقالات که در این دو سه دهه در مسئله رؤیت و اعتبار چشم مسلح نوشته شده است، مانند رسالهای که آیتالله مکارم در مورد رؤیت دارد و منکر اعتبار رؤیت با چشم مسلح است، بنگریم و همچنین بعد رسالههایی که به ایشان پاسخ دادهاند را ببینیم، معلوم میشود که نقطه مرکزی و ثقل نزاع در این اختلاف، روی این است که در روایات آمده که «صمّ للرّؤیه و افطر للرّؤیه»، آیتالله مکارم میگوید که رؤیت به رؤیت متعارف انصراف دارد که رؤیت عادی همان رؤیت مستقیم و بدون چشم مسلح است.
کسانی که جواب میدهند و استدلال میکنند که چشم مسلح کافی است، میگویند کلمه رؤیت اطلاق دارد و رؤیت مستقیم و با ابزار را در برمیگیرد. این نزاعها قابل حل هم نیست و به نوع استظهار برمیگردد. استظهار نیز امر شخصی است. بحث روی کلمه رؤیت است؛ یعنی طرفین اخذ به این کلمه کردهاند و آن وقت بحث میکنند که آیا انصراف دارد یا اطلاق.
عرض ما این است که این شواهد و قرائنی که در روایات است، نشان میدهد که ما هستیم و یقین به هلال و یا یقین به ورود ماه رمضان، در برابر شک و اصلاً رؤیت در این روایات مصداقاً یقین قرار گرفته است و به این دلیل بحثی نداریم که رؤیت انصراف دارد یا ندارد. فرمول حل مشکل این است که وقتی مسئله رؤیت مطرح شده است، امام در این روایات حکم را روی رؤیت نبردهاند تا دچار تحیُّر شویم که قلمرو رؤیت چیست و آیا رؤیت مستقیم ملاک است یا رؤیت مستقیم و غیرمستقیم. کاری به این حرفها نداریم، آنکه امام(ع) فرمود این است که شما باید یقین داشته باشید و غیررؤیت اگر نفی شده است، به دلیل شک و ظن است و اگر رؤیتی دارید که موجب یقین میشود، باید اثر را مترتب کنید، خواه با چشم عادی یا غیرعادی. موضوع واقعی را باید بفهمیم که چیست که موضوع واقعی رؤیت نیست، بلکه یقین به شهر رمضان است.
در مرحله اول ما هستیم و هلال ماه که باید احراز شود و از هلال تا هلال باید روزه گرفت، اما چطور تشخیص دهیم؟ بالرؤیه. چرا؟ چون این روایت تکلیف را تعیین میکند و میگوید شک و ظن اعتباری ندارد. این شک و ظنی که نفی شده است، در مقابل رؤیت قرار گرفته و نشان میدهد رؤیت موضوع واقعی نیست و آنکه مقابل ظن و شک است را میخواهیم که یقین به هلال است و وقتی یقین یافتید، کَاَنَّ رؤیت شده است. امام فرمودند که اثبات ظنی کافی نیست و شما هلال قطعی میخواهید، هلال قطعی را اگر دیدیم، ممکن میشود. بنابراین، باید علم به هلال پیدا کنیم و علم که پیدا شد کافی است. البته روایات را که مبنا میدهیم، تولد کفایت نمیکند، اما یقین به هلال داشته باشیم، ولو بالمحاسبه باشد و رؤیت ناچیز کافی است.
گزارش از مرتضی اوحدی
انتهای پیام