به گزارش ایکنا، وارد سالن بستهبندی اقلام غذایی و بهداشتی که میشوی، اولین نکتهای که نظرت را جلب میکند، تنوع آدمهاست؛ از بچه هشت ساله تا خانم جواندل 60 ساله که حتی وقتی جوانترها نشستهاند هم یک لحظه آرام و قرار ندارد. از دختر 23 ساله افغان که عمیقاً درد نداری را کشیده تا پسر ورزشکاری که از مارک لباسش مشخص است نداری ندیده، اما مسئله مهم این است همه حالشان خوب است؛ خیلی خوب.
مؤسسه خیریه متوسلین به امام رضا(ع) برای اولین بار از فالورهای خود در اینستاگرام دعوت کرد برای بستهبندی و توزیع بستههای کمک معیشتی به این مؤسسه بیایند و به صورت مستقیم شریک و ناظر عملکرد این مؤسسه در اجرای طرح هم نمک ویژه ماه رمضان باشند.
همین شد که طرفداران کمک به محرومان در فضای مجازی که شاید قبلاً فقط با لایکها و کمکهای مالیشان به فقرا کمک میکردند، بازوی قوی کمکرسانی به محرومان در دنیای حقیقی شدند. استقبال فالورها بالا بود، به نحوی که برنامه خیلی زودتر از حد انتظار پیش رفت و سریع همه اقلام بستهبندی و آماده توزیع شدن؛ جالبتر اینکه تمام حاضران در این مراسم خیریه از اینکه میتوانند حضور فیزیکی در کمکرسانی داشته باشند، بسیار خوشحال بودند و امید داشتند که این درخواست مشارکت حضوری در سایر برنامهها نیز تداوم داشته باشد.
فرشته تهرانی، معلم بازنشسته آموزش و پرورش با چنان انرژی تمام نشدنیای در حال آماده کردن بستهها بود که نظر همه را به خود جلب میکرد. این بانوی 60 ساله از حس درونیش برای ما گفت: کار خیر را دوست دارم، باعث میشد قدمهایم را محکمتر بردارم. به غیر از اینجا، در مراکزی مانند خیریه اوتیسم، محک، حمایت از حیوانات و ... نیز فعالیت کردهام. هر جایی کار خیر انجام دهم و به من بچسبد میمانم، اگر نچسبد میروم؛ اینجا به من چسبید.
این بانوی خیر ادامه داد: اگر هر روز برای خیررسانی، قدمی برندارم، احساس میکنم مریض شدهام؛ این یک حس ذاتی است. البته برخی توان جسمی کمک ندارند و مالی کمک میکنند اما وقتی اینجا حضور داری حال بهتری پیدا میکنی. من واقعاً عاشق هستم و در شبی که طی روز، کار خیر انجام داده باشم حس رضایت روحی و روانی دارم، لذت میبرم و دیگران را هم تشویق میکنم. من دو تا عروس دارم و هر دوی آنها را تشویق میکنم که در چنین محافلی حضور داشته باشند؛ آنها هم راغب شدهاند و قدم به قدم پیش میآیند. دوست دارم آنها هم در کنار من در این راه قدم بگذارند تا اگر من مردم کار نمیرد؛ خوبی و خیر بماند.
هر شب کارهایی که انجام دادهام را میشمارم و به این فکر میکنم که آیا در طول روز به درد کسی خوردهام؟ به انسان یا حیوانی کمک کردهام؟
تهرانی از نیاز وجودی همه آدمها به کار خیر و خوبی گفت و افزود: هر شب کارهایی که انجام دادهام را میشمارم و به این فکر میکنم که آیا در طول روز به درد کسی خوردهام؟ کار خوبی کردهام؟ به انسان یا حیوانی کمک کردهام؟ و اگر در آخر روز این حس را داشته باشم که مفید نبودهام حس بدی پیدا میکنم.
این بانوی 60 ساله، اینکه افراد هم سن او احساس مریضی میکنند و یا فکر میکنند وقت بازنشستگی آنهاست و باید در خانه استراحت کنند را به خاطر این دانست که کاری نمیکنند و اضافه کرد: مفید واقع شدن است که به انسان حس زنده بودن میدهد. البته هیچ فرقی نمیکند به خانواده و فامیل خودمان کمک کنیم یا به یک حیوان یا گستردهتر به تعداد زیادی از افرادی که حتی آنها را نمیشناسیم. مهم این است که دستگیر و امدادگر باشیم. وقتی خوبی از خودمان به جا نگذاریم حالمان خوب نمیشود. حال خوب روحی ما هم به حال خوب جسمی ما کمک میکند و سن و سال هیچ مرزی ندارد.
مادر جوانی با پسر هشت ساله خود(آرین که میگوید وقتی بزرگ شد مؤسسه خیریه تأسیس میکند و قول میدهد که به آدمها کمک کند) هم میگوید: از طریق فضای مجازی با هم نمک آشنا شدم و وقتی فراخوان کمک حضوری را دیدم سریع آمدم. او میگوید: به عنوان معلم داوطلب به بچههای کار درس میدهم. پسرم هم خیلی این کار را دوست دارد و با من پیش بچههای کار میآید. اینجا هم خیلی دوست داشت بیاید اما قول داد دستکش و ماسک بزند و مراقب باشد.
او ادامه میدهد: همه چیز بستگی به حس آدمها دارد، ممکن است خانمی که با خرید کردن خوشحال میشود، لذت چنین کارهایی را نچشیده باشد. من به دنبال این هستم که عشق بدهم و عشق بگیرم. زندگی یک معامله است، من حس خوب میدهم، حس خوب میگیرم. ترجیح میدهم حضوری کمک کنم چون به دنبال آن حس خوب هستم که با واریز پول این حس تا این حد عمیق لمس نمیشود.
از او میپرسم چطور به صفحه مجازی طرح هم نمک اعتماد پیدا کردید؟ میگوید: در فیلمهایی که منتشر میکردند حس خوب آدمهای نیازمند را میدیدم. خوشحالی و خنده بچههایی که اسباببازی میگیرند. محلهایی که برای کمک میرفتند هم برایم جالب بود، حتی چند بار هم پیام دادم که مناطق نیازمند را معرفی کنید تا برای کمک بروم. این بار هم که فراخوان دادند سریع اعلام آمادگی کردم.
یک فرصت کوتاه بین کار؛ آدمهای خوب با اراده که پیشقدم کار خیرند، دور هم جمع شدهاند و فقط حرفهای خوب میزنند، کجا، چه نیازهایی هست، چطور میتوان کمک کرد و ... .
دو دختر جوان 23 و 25 ساله از اتباع افغانستان نیز هستند که دغدغهای متفاوت از همسالان خودشان دارند. پاکدشت زندگی میکنند، طعم تلخ نداری را چشیدهاند، در کوره پزخانهها کار کردهاند و حالا خیاطهای ماهری شدهاند که گلیمشان از آب درآمده و آمدهاند به آدمهای نیازمند کمک کنند.
از دلیل آمدنشان میپرسم، میگویند: به خوبی حس نیازمندان را درک کردهایم. در پاکدشت نیازمندان واقعی زیادی وجود دارد؛ از خیلی جاها درخواست کمک کردیم، قول دادند؛ نیامدند اما هم نمک آمد. ما هم امروز آمدیم که کمک کنیم. دارند تلاش میکنند مجوز راهاندازی تولیدی بگیرند اما میگویند چون اتباع هستند کار مشکلی است.
خانم جوان دیگری که از طریق پیج آقای پرویز پرستویی با هم نمک آشنا شده، میگوید: همیشه دوست داشتم در این فعالیتها مشارکت داشته باشم اما هیچ وقت امکان آن فراهم نمیشد. محبت تنها چیزی است که با بخشیدن آن بیشتر میشود. من شادی بچهها را در فیلمهای همنمک دیدهام. در طرحهای خیریه زیادی مشارکت دارم اما حسم نسبت به هم نمک متفاوت بود. بچهها سرمایه هستند وقتی خوشحالند یعنی زندگی ما خوب پیش میرود و وقتی شادی واقعی را در فیلمهایی که همنمک به اشتراک میگذاشت دیدم به این طرح اعتماد کردم و امروز هم برای کمک حضوری آمدهام.
بستهبندیها تمام میشود. ماه رمضان است اما فعالیت جسمی سنگین بدون خوردن آب و غذا حال همه را خوبتر کرده است. خیران حقیقی فضای مجازی میروند که در توزیع هم کمک کنند. امشب صدها نفر غذای گرم، بسته افطاری، بسته بهداشتی و بسته ارزاق میگیرند. ای کاش سایر مؤسسههای خیریه هم امکان تلاش و حضور مستقیم خیران را در امور خیر فراهم میکرد. زدن چند دکمه و ارسال پول کار خوبی است اما سر زدن به فقرا، پرسیدن حالشان و بودن در کنارشان لطف دیگری دارد، این حضور حال همه را خوب میکند.
قبول باشد.
انتهای پیام