واکاوی دکترین پایان تاریخ در ماهنامه «معرفت»
کد خبر: 3860055
تاریخ انتشار : ۰۸ آذر ۱۳۹۸ - ۰۰:۳۸

واکاوی دکترین پایان تاریخ در ماهنامه «معرفت»

گروه اندیشه ـ دویست و شصت و یکمین شماره ماهنامه علمی ترویجی «معرفت» شامل 7 مقاله منتشر شد.

به گزارش ایکنا؛ دویست و شصت و یکمین شماره ماهنامه علمی ترویجی «معرفت» به صاحب‌امتیازی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و مدیرمسئولی سیداحمد رهنمایی منتشر شد.

عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «جلوه‌هایی از رفتار شیعه واقعی»، «پرهیز از ظلم و خشونت در سیره سیاسی امیرمومنان علی(ع)»، «گونه‌شناسی سیره امیرمومنان علی در مواجهه با خطاهای کارگزاران»، «بررسی نمودهای فرهنگ جاهلی در عرصه اقتصادی در ایران مقارن ظهور اسلام»، «دکترین پایان تاریخ در اندیشه نظام سلطه و مکتب اسلام ناب»، «خاستگاه اندیشه‌های سیاسی علما در جریان نهضت ملی شدن نفت با تاکید بر دیدگاه‌های آیت‌الله کاشانی»، «جریان‌شناسی تطبیقی مطبوعات دینی در دوره مشروطه و پهلوی اول (۱۲۸۶۱۳۲۰ش)».

پرهیز از ظلم و خشونت در سیره سیاسی امیرمومنان(ع)

در چکیده مقاله «پرهیز از ظلم و خشونت در سیره سیاسی امیرمومنان علی(ع)» می‌خوانیم: «در مکتب تشیع امامی، امور دنیایی و سیاسی جامعه در ارتباطی تنگاتنگ با مسائل آخرت تعریف شده‌اند. دین و سیاست تفکیک‌ناپذیر است و رهبران معصوم(ع) مهم‌ترین سیاست‌مداران امت معرفی شده‌اند. سیاست در سیره رهبران معصوم اسلام علیه السلام از اصولی برخوردار است که آن را با نظامات سیاسی دنیا متمایز کرده است.در این مقاله برآنیم، با روش نقلی و تاریخی و بررسی منابع تاریخ اسلام، اصل «پرهیز از ظلم و خشونت» در سیره سیاسی امیرمومنان علی(ع) را بررسی کنیم.بیانات و نامه‌های حضرت به والیان و استانداران به‌ویژه، نامه حضرت به مالک‌اشتر و روایات تاریخی بیانگر این است که جز در موارد اجرای قانون و عمل به دستورات وحی، کوشش حضرت بر این بود تا در پی اجرای عدالت بوده و از توسل به خشونت و ظلم پرهیز کند. امیرمومنان(ع) از به دست آوردن قدرت و حفظ آن را به هر قیمتی، چون خون‌ریزی، عمل بر اساس سوء‌ظن و به‌کارگیری قهر و شمشیر برای وادار کردن جامعه به اطاعت، گریزان بود.»

دکترین پایان تاریخ

در طلیعه مقاله «دکترین پایان تاریخ در اندیشه نظام سلطه و مکتب اسلام ناب» آمده است: «غرب دکترین سیر غارت و استعمار سرمایه ملت‌ها را به‌عنوان نظریه پایان تاریخ مطرح کرده است؛ یعنی غرب در این نظریه سیر تکامل استعمار خود را یادآوری می‌کند. این پژوهش درصدد اثبات این نکته است که غرب در این نظریه می‌خواهد برتری خود را با نیت غارت ملت‌ها به نفع خود اثبات کند. چهار نظریه‌پرداز استعمار که هرکدام برای دوره‌ای از جهش نوع استعمار می‌باشند، برای جهان استکبار نظریه‌پردازی کرده‌اند. اما بطلان این برتری با نظریه رقیب که همان اسلام ناب محمدی است که با انقلاب اسلامی ایران جان تازه و حیاتی دوباره گرفت، اثبات می‌شود. البته خود نظام پوسیده و اومانیسم محور غرب نیز به نهایت اندیشه بشری رسیده و بن‌بست علمی، علم بشر را در حال مشاهده است.»

انتهای پیام
captcha