عبدالرضا اکبری، بازیگر سینما و تلویزیون، در گفت وگو با خبرنگار ایکنا با بیان اینکه دوست دارد روزی شاهد اکران فیلم «فرزند صبح» باشد، اظهار کرد: همیشه در ایام شهادت امام راحل یا قیام 15 خرداد خبرنگاران بسیاری درباره بازی من در فیلم فرزند صبح سؤال میکنند و احساسم از بازی در نقش امام(ره) را جویا میشوند. جواب من به این پرسشها همیشه این بوده است که آرزو دارم روزی فرابرسد و این اثر به نمایش عمومی درآید تا بتوانم درباره احساس خوبم برای حضور در این اثر حرف بزنم.
وی درباره الزام فیلمسازی در حوزه تاریخ معاصر گفت: برای هر کشوری یکی از الزامات فیلمسازی به تصویر کشیدن وقایع آن سرزمین است. برای مثال در آمریکا شاید صدها فیلم درباره جنگ شمال و جنوب ساخته شده که مستقیم یا غیر مستقیم به موضوع مبارزه با بردهداری پرداختهاند، اما در سینمای ما چنین اتفاقی به ندرت رخ میدهد. برای مثال قیام پانزده خرداد یکی از این رویدادهاست.
بازیگر فیلم «پناهنده» ادامه داد: بسیاری از مردم وقتی از پانزده خرداد حرف زده میشود، آگاهیشان منحصر به دادههای صداوسیماست، در صورتی که برای درک کامل نیاز است فرد درباره آن موضوع مطالعه کند. نکته بعدی به شیوه فیلمسازی مربوط میشود. معمولاً در تولیدات تاریخ معاصر نگاه به موضوعات یکجانبه است. برای همین مردم با آثار مورد نظر کمتر ارتباط برقرار میکنند. پس توصیه میکنم در آثارمان فقط به تصویرسازی واقعیت اکتفا کنیم و قضاوت را برعهده بیننده بگذاریم.
فضاسازی مناسب؛ رمز موفقیت آثار تاریخی
اکبری با بیان اینکه فیلمسازی درباره قیام 15 خرداد نیاز به فضاسازی مناسب نیز دارد، گفت: یکی از شروطی که باعث میشود یک اثر نمایشی برای مخاطب مقبول باشد، فضاسازی است. رسیدن به این خواسته نیز مستلزم این است که سرمایهگذاری لازم انجام شود و این امر موفقیت اثر را در پی خواهد داشت. برای مثال «معمای شاه»، اثری که خود نیز در آن حضور داشتم، به لحاظ امکانات توانست تا حدودی به استانداردها نزدیک شود؛ به ویژه در بحث گریم اتفاقات بسیار خوبی در مجموعه رخ داد. برای همین تماشاگر با آن ارتباط برقرار کرد.
وی متذکر شد: وقتی درباره معمای شاه حرف زدم منظورم به هیچ وجه مباحث کیفی و ساختاری سریال نیست، چون درباره آن نقدهای مثبت و منفی بسیاری وجود دارد، اما به هر حال سریال به مدد فضاسازی و گریم قادر بود موقعیت نمایشی برای مردم فراهم آورد. این مسئله خود یک موفقیت است، ولی همان گونه که گفتم ربطی به ساختار کلی ندارد. همچنین این سریال توانست در مردم انگیزه ایجاد کند که درباره تاریخ معاصر مطالعه بیشتری کنند. این مسئله نیز از دیدگاه من برای یک اثر نمایشی موفقیت محسوب میشود.
وی درباره چرایی پرداختن به قیام 15 خرداد در سینما و تلویزیون گفت: این را بارها شنیدهایم که حرکت آغازین مبارزه با رژیم شاهنشاهی از 15 خرداد 1342 آغاز شد، اما جز اینکه در این روز تعدادی از مردم ورامین به خاک و خون کشیده شدند چه میدانیم؟ جواب این سؤال به ما نشان میدهد که چرا باید درباره موضوعاتی چون 15 خرداد فیلم بسازیم. دلیل بعد به هجمههایی برمیگردد که این روزها شبکههای فارسیزبان ماهواره پیش گرفتهاند. در این کانالها با تولید مستندهای جعلی واقعیت به گونهای دیگر برای مردم بازگو میشود. پس اگر در این باره اطلاعرسانی نکنیم، اجازه دادهایم ذهن جوانانمان مسموم شود.
مدعیان؛ بزرگترین مانع
وی در بخش دیگری از سخنانش تأکید کرد: برخلاف برخی ادعاها که معتقدند نبود امکانات دلیل اصلی نپرداختن به موضوعاتی نظیر 15 خرداد است، باید بگویم که داشتن مدعی در این باره اصلیترین مانع است، چون عده بسیاری هستند که آن دوران را از نزدیک تجربه کردهاند و هر یک از آنها نیز نگاه یبه موضوع دارند. برای همین وقتی فیلمسازی بخواهد غیر از دیدگاه آنان در این زمینه مطلبی را بیان کند پرواضح است که برای آن فیلم و سریال سنگاندازی میشود. این مشکل سالهاست که وجود دارد. در چنین شرایطی مغرضان انقلاب هم شرایط را مهیا میدانند تا برای نمونه با تولید فیلمی چون «آرگو» حقیقت را به گونهای دیگر جلوه دهند.
بازیگر فیلم سینمایی «کانی مانگا» در پایان با بیان اینکه دولت باید بانی ساخت آثاری با محوریت انقلاب باشد، تصریح کرد: این نکته را هیچ فردی نمیتواند منکر شود که فقط دولت قادر است هزینههای تولید آثاری با محوریت قیام 15 خرداد را تأمین کند، اما این به آن معنی نیست که حق دارد در ساخت نیز دخالت کند، چون این روش سالهاست آزموده شده و عموماً هم نتیجه مطلوب نبوده است. همچنین، نباید بخش خصوصی را نادیده بگیریم، چون حتماً نیازی نیست که بخش خصوصی سریالی در حد معمای شاه تولید کند، ولی این انتظار میرود که با برداشتهای مختصر، نگاه خودش را در تاریخ معاصر داشته باشد.
گفت وگو از داود کنشلو
انتهای پیام