به گزارش ایکنا؛ دوازدهمین شماره دوفصلنامه علمی پژوهشی انوار معرفت، با صاحبامتیازی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) و مدیرمسئولی علیرضا کرمانی منتشر شد.
عناوین مقالاتی که در این شماره منتشر شده است بدین قرار است: «هفت مرحله اساسی سیر و سلوک از دیدگاه امام خمینی»، «ماهیت و اثبات اتحاد عمل و عامل در علم سلوک»، «علم پیشین و ذاتی خداوند به اشیا از منظر عرفان اسلامی»، «اصناف و آثار انوار تابان بر اخوان تجرید در اندیشه شیخ اشراق»، «حقیقت و چیستی مرگ از دیدگاه عرفان نظری و حکمت متعالیه»، «عشق در اندیشه عارف مسیحی قدیس برنارد و نقد آن بر اساس عرفان اسلامی».
در چکیده مقاله «هفت مرحله اساسی سیر و سلوک از دیدگاه امام خمینی» اثر محمد میری میخوانیم: «عارفان تقریرهای گوناگونی از تعداد منازل سلوک الی الله ارائه دادهاند. امام خمینی بر این باور است که میتوان این منازل را در قالب هفت مرحله کلی تبیین کرد. نوشتار پیش رو بر آن است تا هر هفت مرحله را با استفاده از شواهد متعددی که در آثار ایشان به چشم میخورد و با یاری جستن از تقریری که شاگرد ایشان، آیهالله مظاهری، از منازل هفتگانه منظور نظر استادشان دارند، از ابتدا تا انتها بررسی کند. منازل هفت گانه مورد نظر عبارت است از: ۱- یقظه؛ ۲- توبه؛ ۳- تقوا؛ ۴- تخلیه؛ ۵- تحلیه؛ ۶- تجلیه؛ ۷- فنا. این تحقیق به بررسی نگاه عارفان اسلامی و به ویژه امام خمینی به نقش کلیدی هریک از منازل مزبور در مسیر سلوک الی الله نشسته و در پایان، پس از آنکه به روش «تحلیلی – کتاب خانهای»، اندیشه ایشان را در اینباره استخراج کرده، آن را در قالب یک الگوی مفهومی ارائه داده است.»
در طلیعه مقاله «ماهیت و اثبات اتحاد عمل و عامل در علم سلوک» تألیف علی فضلی آمده است: «از مبانی عرفان عملی، اتحاد عمل سلوکی و نفس ناطقه است که باید در فلسفه علم سلوک از آن بحث گردد. عمل سلوکی، که هویت ارتباطی با نفس ناطقه دارد، عمل بالذات است، نه بالعرض؛ یعنی عمل سلوکی تمثل عملی صادر شده از سوی نفس ناطقه است، نه اعمال جوارحی و جوانحی. این عمل سلوکی از عامل بالذات برمیآید و عامل بالذات نیز هیچ یک از اعضا و قوای نفس ناطقه نیست، بلکه ذات نفس ناطقه است که عمل سلوکی با آن متحد است. اتحاد مزبور به دو نوع ترکیب وجودی برمی گردد: یکی ترکیب «وجودی اندماجی» و دیگری ترکیب «وجودی اندکاکی» است. در اولی، ترکیب دو حیث وجودی است که از یک متن وجود انتزاع میشوند و در دومی، ترکیب دو امر طولی است که یکی ناقص و دیگری به حسب وجود، صورت کمالی آن ناقص است. این ترکیب اتحادی با سه برهان به اثبات میرسد: یکی برهان بر پایه قوه و فعل دیگری برهان بر پایه قاعده «تضایف»؛ و سومی برهان بر پایه هویت تعلقی.»
در آغاز مقاله «علم پیشین و ذاتی خداوند به اشیا از منظر عرفان اسلامی» که در این شماره منتشرشده چنین آمده: «این نوشتار به روش «توصیفی و تحلیلی»، در پی تبیین چگونگی علم پیشین و ذاتی خداوند به اشیا از نگاه عرفان اسلامی است. ارائه تصویر صحیح از حضور اشیا در مقام ذات الهی قبل از ایجادشان، موجب میشود علم پیشین خداوند به اشیا از مقوله «علم بدون معلوم، محسوب نشود. عرفا خداوند متعال را وجودی بسیط و غیر متناهی میدانند که سراسر عالم هستی را فراگرفته، به گونهای که نه با فرض موجودات حقیقی هم عرض سازگار است، و نه با موجودات حقیقی طولی. این ادعا به معنای نفی هرگونه کثرت در عالم واقع نیست، بلکه به این معناست که وجود، به طور حقیقی و ذاتی، جز بر ذات حق متعال حمل نمیشود؛ بدین روی، کثرات مشهود به منزله شئون، مظاهر و تجلیات آن وجود واحد، دارای حقیقت و نفس الامر هستند. این نوشتار نشان میدهد که وجود مطلق به اطلاق مقسمی حق متعال ایجاب میکند تمام حقایق و اشیا در مقام ذات الهی به نحو غیرمتمایز از هم موجود باشند. بنابراین، علم حضوری خداوند به ذات خود عین علم حضوری او به اشیا در مقام ذات است.»
در چکیده مقاله «حقیقت و چیستی مرگ از دیدگاه عرفان نظری و حکمت متعالیه» میخوانیم: «یکی از حقایق تردید ناپذیر حادثه مرگ است که برای هر انسانی رخ میدهد. در این باره که حقیقت مرگ چیست و با مرگ چه اتفاقی میافتد، در مکاتب مختلف دیدگاههای متفاوتی بیان شده است. از نظر عرفان ابن عربی و نیز حکمت متعالیه ملاصدرا، انسان دارای دو ساحت نفس و بدن، و نفس مدبر بدن است. ملاصدرا با توجه به این نوع نگاه به حقیقت وجودی انسان، و نیز با توجه به حرکت جوهری نفس، مرگ را به معنای پایان حرکت نفس و به فعلیت رسیدن آن و در نتیجه، جدا شدن آن از بدن مادی میداند. ابن عربی نیز با توجه به این دو ساحت وجودی انسان و نیز با توجه به چگونگی نظام خلقت از دیدگاه عرفانی، مرگ را به معنای جدا شدن نفس از بدن و بازگشت آن به جایگاه اصلیاش میداند. البته از نظر ملاصدرا با تحقق مرگ، نفس به طور کلی پیوندش را با بدن قطع میکند؛ اما از نظر ابن عربی، این قطع ارتباط به طور کلی نیست. به هر حال، از نظر عرفان و فلسفه، مرگ امری معدومکننده نیست، بلکه امری وجودی و موجب کمال برای نفس است.»
انتهای پیام