انسان کامل از نظر عواطف و احساسات در اوج است
کد خبر: 3784463
تاریخ انتشار : ۰۶ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۵:۳۵
سروش محلاتی تبیین کرد:

انسان کامل از نظر عواطف و احساسات در اوج است

گروه اندیشه ــ سروش محلاتی با نقد دیدگاه افرادی که نمی‌توانند قبول کنند امام معصوم در فراق عزیزان خود گریه کند، تصریح کرد: انسان کامل شخصی است که از نظر عواطف و احساسات انسانی در اوج است.

به گزارش ایکنا؛ حجت‌الاسلام محمد سروش محلاتی روز گذشته، 5 بهمن‌ماه، در مسجد الرحمن به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: یکی از واقعیت‌های زندگی بشر در دنیا فراق و جدایی است. گریزی از این موضوع نیست. در قرآن کریم در آیات 26 تا 28 سوره قیامت از مرگ تعبیر به فراق شده است «كَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِيَ وَقِيلَ مَنْ رَاقٍ وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ؛ چنين نيست كه انسان مى‌‏پندارد او ايمان نمى‌‏آورد تا موقعى كه جان به گلوگاهش رسد و گفته شود آيا كسى هست كه‏ اين بيمار را از مرگ نجات دهد و به جدایى از دنيا يقين پيدا كند». در این چند آیه وضع احتضار که شخص مشرف به موت است ترسیم شده است.

وی افزود: وقتی جان به حلقوم رسید و در مرحله آخر حیات زندگی دنیا قرار گرفت، در آن حال اطرافیان به فکر نجات هستند. منظره بیمارستان و لحظات آخری که بیمار در شرف مرگ است را درنظر بگیرید. همه به دنبال این هستند که اسباب نجات را فراهم کنند. با وجود این خود شخص محتضر عقیده‌ دیگری دارد. اطرافیان دنبال اسباب نجات هستند، اما محتضر می‌داند و معتقد است که لحظه فراق و جدایی فرارسیده است و در این لحظه از کسی کاری ساخته نیست.

سروش محلاتی با بیان اینکه تعبیر فراق تعبیری ریشه‌دار است، اظهار کرد: این کلمه در ادبیات ما بسیار سابقه‌دار است. در عین حال در مرگ سه نوع جدایی و فراق اتفاق می‌افتاد. نوع اول فراق و جدایی روح انسان از بدن انسان است. روح و بدن که در حیات دنیوی با هم هستند و یکی هستند در هنگام مرگ نفس انسان بدن را رها می‌کند و از آن جدا می‌شود. این یک نوع جدایی است. نوع دوم فراق و جدایی این است که انسان از زندگی دنیا جدا می‌شود. این حیات دنیوی که ما اینک از آن برخوردار هستیم و شامل خانه و زندگی و ثروت است را باید گذاشت و از آن جدا شد. این هم یک نوع فراق است. نوع سوم فراق که در مرگ اتفاق می‌افتد جدایی انسان از دوستان و نزدیکان است. انسان باید عزیزان خود را بگذارد و برود. موضوع صحبت من این مورد سوم است. فراق به معنای اول برای همه سخت نیست. فراق به معنای دوم هم برای همه سخت نیست، اما فراق به معنای سوم برای همه سخت و ناگوار است.

مؤلف کتاب «فقاهت در عاشورا» ادامه داد: ممکن است یک انسان مؤمن که در بالاترین درجه ایمان قرار دارد خود را کاملاً آماده مرگ کرده و تعلقات دنیوی خود را از بین برده باشد. به مال و ثروت تعلق نداشته و به راحتی از زندگی دنیا نیز بگذرد. اما آیا به راحتی می‌شود از عزیزان دل بکند؟ آیا اولیای الهی از این فراق درد و رنج احساس نمی‌کردند؟ امام صادق(ع) روایتی از امام حسن(ع) نقل می‌کنند و می‌فرمایند: وقتی امام حسن(ع) در بستر بود و ساعات آخر عمر فرارسیده بود، حضرت گریه می‌کرد. سؤال شد شما چرا گریه می‌کنید؟ شما آن کسی هستی که پیامبر(ص) شما را سرور جوانان بهشت معرفی کرد، شما بیست مرتبه با پای پیاده به حج مشرف شده‌ای و سه مرتبه همه اموال خودت را تقسیم کردی و به محرومان بخشیدی. امام حسن(ع) در پاسخ فرمودند: من به خاطر دو موضوع گریه می‌کنم و ناراحتم: یکی نگرانی از قیامت و دیگری جدا شدن از دوستان.

وی ادامه داد: در ادبیات نثر و نظم ما یکی از دردهایی که اهل ادب ذکر می‌کنند درد فراق است. چقدر حافظ و سعدی در این زمینه برای ما صحبت کردند. مثلاً حافظ می‌گوید: شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت/ فراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت/ حدیث حول قیامت که گفت واعظ شهر/ کنایتی است که از روزگار هجران گفت؛ یعنی انسان می‌تواند هر دردی را بازگو کند، اما دردی که قابل توصیف نیست و به زبان نمی‌آید فراق یار است؛ مثلاً سعدی می‌گوید: بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران/ کز سنگ ناله خیزد وقت وداع یاران. همه اینها بیانگر سختی فراق است. دور شدن از دوستان و عزیزان کار سخت و دشواری است. بعضی بزرگان با این سؤال مواجه‌اند که مگر جدا شدن از عزیزان چه سختی دارد؟ برای این بزرگواران سخت است بتوانند اشک‌های حضرت یعقوب در فراق یوسف را تبیین و تحلیل کنند.

محلاتی تصریح کرد: این افراد می‌گویند که مگر یک انسان کامل مانند یعقوب از فرزندش جدا می‌شود این قدر باید بی‌صبری از خود نشان دهد و تا جایی اشک بریزد تا نابینا شود؟! این را در قالب اعتراض به حضرت یعقوب مطرح می‌کنند. مرحوم علامه مجلسی وقتی با این پرسش مواجه می‌شود سه پاسخ می‌دهد؛ پاسخ اولی که مجلسی درباره فراق احبّه می‌دهد این است که پیامبران و ائمه(ع) هم انسان هستند و همین طور که دیگر انسان‌ها تحت تأثیر احساسات قرار می‌گیرند از امام هم توقع دیگری انتظار نمی‌رود؛ یعنی این مسائل مربوط به سطح مادی زندگی امام است. تفسیر دیگر مجلسی این است که امام می‌بیند در آینده عزیزان او دچار مصائبی خواهند شد و به همین دلیل گریه می‌کند.

وی ادامه داد: تفسیر سومی که مجلسی می‌کند این است که امام اشک می‌ریزند تا اگر شیعیان در آینده در فراق عزیزانشان اشک ریختند مورد سرزنش قرار نگیرد. ملاحظه می‌فرمایید که علامه مجلسی در تفسیر این موضوع وامانده است. برای ایشان قابل توجیه نیست یک انسان کامل در حد امام معصوم برای فراق عزیزان اشک بریزد. باید توجه داشت انسان کامل انسانی است که تعلق به زندگی دنیا ندارد. از دست دادن مقام برای او مهم نیست. از دست دادن ثروت هم مهم است. انسان کامل از همه اینها می‌گذرد. اما انسان کامل انسانی است که از نظر عواطف و احساسات در اوج است، نه اینکه احساسات او نابود شده باشد.

انتهای پیام

captcha