تغییر معنای کلمات قرآن در صورت بی‌توجهی به «نَبر»
کد خبر: 3556503
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۲۳ دی ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۰
و رتل القرآن ترتیلا/6

تغییر معنای کلمات قرآن در صورت بی‌توجهی به «نَبر»

گروه فعالیت‌های قرآنی: یکی از موارد مهم در حسن ادای حروف و کلمات در قرائت قرآن توجه به «نبر» است که بی‌توجهی به آن در برخی از کلمات موجب تغییر معنا می‌شود.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)  قرائت قرآن به خاطر سختی‌هایی که دارد مانند مدیریت کردن یک پروژه است، مدیری که باید حواسش به چند مورد باشد، همچنین قرائت قرآن بداهه خوانی است و علاوه بر این از شرافت فنی برخوردار است. «نبر» یا همان آکسان از جمله مؤلفه‌هایی است که در قرائت قرآن از حیث ادای صحیح حروف و کلمات از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و عدم توجه به این قاعده در برخی از کلمات موجب تغییر معنا در آن کلمه می‌شود.

مقدمه

اگر یک آواز خوان درجه یک و موفق را با تمام احترام در کنار یک قاری قرآن قرار دهیم و بخواهیم بین این دو مقایسه‌ای انجام دهیم با وجود اینکه هر دوی اینها خوب هستند اما ارزش فنی یک قاری بسیار بیشتر است چون بداهه‌خوانی می‌کند و متناسب با هر جلسه‌ای باید نحوه خواندنش را تغییر دهد، حتی قاری باید با توجه به مخاطبانی که دارد تغییراتی در نحوه خواندنش ایجاد کند، هم‌چنین نبود گروه موسیقی به همراه قاری هم از جمله عواملی است که کار قرائت قرآن را سخت‌تر می‌کند.
در نتیجه اگر قاریان بزرگ احیاناً در قرائت قرآن اشتباه می‌کنند، نباید اهتمام ما به این موضوع کم شود، نحوه اجرای دقیق اهمیت خودش را دارد و بهتر این است که قاری قرآن هم آهنگ خوبی را استفاده کند و هم با معنا بخواند.

بی توجهی به «نَبر» و تغییر معنای آیه

قاریان ضمن اینکه باید در نحوه اجرای نبر تمرین داشته باشند برای اولین مرحله از تمرین باید به عنوان یک اصل به این موضوع توجه داشته باشند که از نبر بخش آخر کلمه دوری کنند، اگر این مسأله تبدیل به یک اصل شود، خیلی از مشکلات حل می‌شود.
در مورد قرائت نماز یک مسأله‌ای مطرح بوده که گفته می‌شد در قرائت نباید «خلط و مزج» صورت بگیرد، برای نمونه عبارت «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» نباید طوری قرائت شود که حرف «کاف» در کلمه «إِيَّاكَ» به حرف «نون» در کلمه « نَعْبُدُ» متصل شود چراکه ترکیب «کَنَعبد» به وجود می‌آید و یک مفهوم جدید برای آیه تشکیل می‌شود. برای این که این مشکل حل شود می‌توان نبر آخر کلمه را نگفت به این صورت که روی حرف «کاف» در «إِيَّاكَ» هیچ گونه آکسانی نگذاشت.
با توجه به این نحوه قرائت سوره حمد در گذشته کار به جایی رسید که به پیامبر(ص) نسبت دروغ داده شد با این مضمون که ایشان فرموده‌اند: در هفت قسمت از سوره حمد، هفت نام برای شیطان آمده است، مانند «کَنَس» و مواردی از این قبیل، سپس همین افراد برای برطرف کردن مشکل که نام شیطان برده نشود این راهکار را ارائه دادند که در این هفت موضع «سَکت» ایجاد شود، این اتفاق رخ داد و حتی در قرآن‌هایی که قبل از انقلاب چاپ می‌شد نیز در هفت قسمت از سوره حمد علامت «سَکت» می‌گذاشتند. اینها مواردی از عرف غلط قرائت نماز در جامعه است.
در ادامه همین افرادی که پیشنهاد «سَکت» را داده بودند نه‌تنها نتواستند آن را اجرا کنند بلکه کار به جایی رسید که صدای کوتاه آخر کلمه را با کشش بیش از حد ادا می‌کردند، برای نمونه حرف «کاف» در آیه «إِيَّاكَ» را بیش از حد می‌کشیدند و همین نحوه اجرا تبدیل شد به نحوه قرائت قرآنی که در توده‌های مختلف مردم وجود دارد و این موضوع در حال حاضر هم بیشتر مبتلا به خانم‌ها است.

در نتیجه نهضت اجتناب از اجرای «نبر» در آخر کلمه باید اصلاح شود و باید از قرائت نماز شروع و به بقیه موارد هم سرایت کند.

برای متصل نشدن یک کلمه به کلمه بعدی مانند اتصال دو عبارت «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» به یکدیگر راه دیگری هم وجود دارد:

می‌توان با تفاوت «نُت» این مشکل را برطرف کرد به این معنا که:

«نت» حرف «نون» در کلمه «نَعْبُدُ» را بالاتر ادا کرد، این مورد از موراد بسیار سخت است که یک ترتیل خوان اگر بتواند آن را اجرا کند در واقع تکلمه بحث آکسان‌ها است، وقتی آکسان روی حرف «کاف» آمد یا حتی اگر هم نیامد چون حرف ابتدایی کلمه بعدی باید با آکسان ادا شود راهش این است که قاری از آهنگ استفاده کند و در یک کلام:

«نُت» حرف اول کلمه دوم که «نون» در «نَعْبُدُ» است را نسبت به «نُت» حرف آخر کلمه اول که «کاف» در «إِيَّاكَ» است بالاتر اجرا کند. مثال دیگر این قاعده آیه «مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» است که باید «نُت» حرف «یاء» در «يَوْمِ» بالاتر از «نُت» حرف «کاف» در کلمه «مَالِكِ» اجرا شود.

نکته:

دو آیه با تمرکز خواندن اثرش در فراگری بیش از خواندن دو صفحه بدون تمرکز است، قاری باید فکر کند که باید تمام نکات را روی یک آیه اجرا کند چنان که در بداهه خوانی نیز می‌تواند این تمرین را انجام دهد.

کلماتی که با تغییر آکسان دچار تغییر معنا می‌شوند

اگر ابتدای کلمه حروف «فاء»، «واو» یا «لام» باشد:

مثال‌ها:
  1. فَجَعَلَهُمْ: اگر آکسان روی حرف «فاء» قرار بگیرد گویا «فَجَعَ» را جدا و «لَهُمْ» را هم جدا خوانده‌ایم، مشکلی که در اینجا به و با این نحوه خواندن به وجود می‌آید در این صورت فجع به معنای فاجعه می‌شود که با معنای آیه کاملا متفاوت است، لذا برای عدم تغییر معنا نباید روی حرف «فاء» آکسان گذاشت و نسبت به سایر حروف با تأکید بیشتری خواند. در واقع نتی که روی حرف «جیم» قرار دارد بالاتر از بقیه حروف خواهد بود.
  2. فَسَقَى لَهُمَا: در این عبارت اگر نت حرف «فاء» در «فَسَقَى» را بالاتر ببریم و روی آن آکسان بگذاریم معنای کلمه تغییر می‌کند، چنان که این کلمه در آیه به معنای آب دادن است که اگر روی «فاء» آکسان گذاشته شود با کلمه «فسق» اشتباه می‌شود، در نتیجه باید «فاء» را بدون آکسان ادا کرد و روی «سین» آکسان گذاشت.
  3. «فَتَرَى الْوَدْقَ»: اگر روی «فاء» آکسان گذاشته شود با «فتر» به معنای سستی اشتباه می‌شود در نتیجه باید آکسان را روی «تاء» گذاشت.
  4. فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ: کلمه «قَعُوا» به معنای افتادن است اما اگر روی «فاء» که در ابتدای این کلمه آمده است آکسان گذاشته شود معنای کلمه به رنگ زرد تغییر خواهد داشت که هیچ ارتباطی با آیه ندارد.
باید توجه کنیم که حروفی مانند «فاء» اگر بر سر کلمه‌ای بیاید ممکن است با گذاشتن آکسان رو این حرف معنای آیه تغییر کند و مفهوم جدیدی به وجود آید، پس بهتر است روی حرف اول آکسان نگذاریم.

نکاتی پیرامون «مای» نافیه و موصوله

در زبان عربی دو نوع «ما» وجود دراد:
  • مای نافیه
  • مای موصوله
باید نسبت به «ما» حساس بود چراکه موصوله یا نافیه بودن آن در نحوه قرائت آن بسیار مهم است. قاعده کلی در این مورد به این شکل است که:
در هر آیه‌ای اگر جنس «ما» نافیه بود، روی آن آکسان می‌گذاریم و نسبت به سایر حروف آن را بالاتر ادا می‌کنیم
اگر جنس «ما» موصوله بود طراز لحنی آن، هم طراز یا پایین‌تر از سایر حروف است.

مثال برای موصوله بودن ما:

مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرَارِ: در این آیه اگر آکسان «ما» را بالا ببریم اشتباه است.

مثال برای نافیه بودن ما:

مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ: در این آیه باید روی «ما» آکسان گذاشت و آن را با تأکید ادا کرد.

نکته:
برخی از کلمات مانند « قَالَا» یا «اسْتَبَقَا» وجود دارند که دلالت بر مفرد بودن ندارند و برای نشان دادن تثنیه باید به این شکل عمل کرد:
اگر بخواهیم در عبارت «قَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ» طوری تأکید کنیم که معنای آیه به درستی منتقل شود باید آکسان را روی «لام» قرار داد تا شنوده بفهمد که اینها دو نفر بوده‌اند، هم‌چنین عبارات «ذَاقَا الشَّجَرَةَ» و «اسْتَبَقَا الْبَابَ» نیز همینگونه هستند و در هر دو عبارت باید آکسان را روی «قاف» گذاشت.
ادامه دارد...

برگرفته از نکات آموزشی برنامه رادیویی «آموزش ترتیل» به کارشناسی احمد ابولقاسمی، قاری بین‌المللی و حضور سیدمحسن موسوی بلده مدرس بین‌المللی قرآن
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
محمد گرامی رودپشتی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳۹۷/۱۰/۲۰ - ۱۳:۲۰
0
0
در مورد تعقیر کلمات در قرآئت قرآن در سوره مثلا عصر وتواصو بالحق واتوالصبر /اگر جایشان تعقیر کند چه میشود؟وایا نماز چه حکمی دارد؟
captcha