مسعود تکاور، فیلمساز در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) درباره ویژگی تولیدات نمایشی سیما در حوزه عاشورا چنین اظهار نظر کرد: در زمان حال خاکریزهای دو جانبه تمام مرزهای اندیشهای، موضوعات فرهنگی است که ما (فیلمسازان) میبایست در جهت مقاوم کردن این خاکریزها به آثارمان به شکلی صحیح ایفای نقش کنیم، البته دلیل استفاده از واژه خاکریز نیز این است که خواسته یا ناخواسته جنگ نرمی که سالهاست آغاز شده، خط مقدم خود را مسائل فرهنگی در نظر گرفته. با این توضیح من فیلمساز میبایست پنجرههای جدید را پیش روی مخاطبان باز کنم. رسیدن به این خواسته نیز مستلزم شناخت این صنعت بزرگ است.
وی افزود: وقتی ما به هنر هفتم، صفت صنعت را اطلاق میکنیم مسلما آن را با هالیوود یا کشورهایی که صاحب این صنعت هستند مقایسه کردهایم، اما آیا به واقع سینمای ما را میتوان صنعتی نامید؟ حال با این ویژگی نامناسب خود ارزیابی کنید چگونه قادریم در حوزه مضامین ارزشمندی چون عاشورا موفق باشیم؟ شرمندگی این ضعف زمانی اعیانتر میشود که بدانیم ما امسال عاشورا در تلویزیون هیچ کار فاخری نداشتهایم؟ این کم کاری را هم تماما نباید با نبود امکانات توجیه کرد.
فیلمسازان اخلاص را از عزاداران امام حسین (ع) بیاموزند
این فیلمساز به توضیح فوق اضافه کرد: نمیخواهم از خود مثال زنم، اما برای توضیح مطالبم ناچارم. امسال به صورت کاملا دلی به روستای صحرا «رود» رفتم تا مستندی در حوزه عاشورا تولید کنم، اما وقتی عشق و علاقه مردم آن روستا را دیدم که چگونه عاشقانه در راه امام حسین(ع) بدون چشمداشت کار میکند از خود شرمنده شدم. ما فیلمسازان نیز باید چنین اخلاصی در کارمان وجود داشته باشد؟
سریال «رهایی» با بیان اینکه توجیه نبود سرمایه، فقط در بحثهای فرهنگی مطرح است، گفت: چرا وقتی پای اختلاسها به میان میآید ما آن ارقام نجومی را میشنویم، اما وقتی به حوزه فرهنگ میرسیم همه صحبت نبود سرمایه را مطرح میکنند. این وضعیت در شرایطی است که به عقیده من بودجه فرهنگ حتی باید از وزارت دفاع نیز بیشتر باشد، اما اگر از من سوال میکنید که برنامههای نمایشی عاشورای امسال چه کیفیتی داشت؟! من برای این پرسش جوابی ندارم، چون کاری تولید نشده که من بخواهم درباره آن حرف بزنم. نکته تاسفآور اینکه من هنوز باید بعد از 30 سال بیایم درباره فیلم «سفیر» حرف بزنم، هر چند به فیلمساز آن درود میفرستم که چنین کاری تولید کرد تا ما حداقل فیلمی در این حوزه داشته باشیم.
تکاور تاکید کرد: به نظرم دستان افرادی چون «میرباقری» را باید بوسید که کاری چون «مختارنامه» تولید کرده که هر اندازه که دیده میشود باز هم دیدن دارد، اما ما با وی چه کردیم؟ آیا وی باید در موسسه نمایش خانگی فیلم بسازد؟! واقعا تاسف میخورم به حال برخی که قدر افرادی چون میرباقری را نمیدانند، والا میبایست تمام همت خود را به روی این امر متمرکز میکردند تا چنین هنرمندی دائما در حال کار کردن در حوزه عاشورا باشد، نه اینکه فیلمهای ویدیویی بسازد.
اسپانسرهای فیلمهای کمدی از کجا تامین میشود؟
وی متذکر شد: من به هیچ وجه میرباقری را مقصر نمیدانم، چون وی دینش را با کارهایی چون «مختارنامه» یا «امام علی (ع)» ادا کرده است، اما وقتی مسئولان از او کار نمیخواهند چه تقصیری گردن وی است، حتی خدا در قرآن به پیامبر توصیه کرده که وی موظف است تنها مردم را دعوت به دین کند، اما وی را مسئول ایمان آوردن افراد نکرده است. سوال من از مسئولان سینمایی این است که چگونه برای تولید فیلمهای کمدی اسپانسرهای مختلف وجود دارد، اما وقتی صحبت کارهای فرهنگی میشود، داد بی پولی سر داده میشود! سالها پیش به مدیران گفتم که باید غربال بهتری را برای تعیین مجریان هنری در دست گیرند.
وی در بخش پایانی سخنان خود به فیلم «رستاخیز» اشاره کرد و توضیح داد: از نگاه من احمدرضا درویش با «رستاخیز» تنها به خود و اثرش ضربه نزند، بلکه به این مفهوم (عاشورا) نیز لطمه وارد کرد، چون وی میتوانست با گرفتن دو دکوپاژ از برخی صحنهها که میدانست ممکن است برای کارش مشکل ایجاد کند، فیلمش را از حاشیه دور کند، اما وی به صورت خودخواهانه روی یک رویکرد تاکید داشت. این لجاجت به روی یک موضوع در شرایطی است که در حوزه فرهنگ افراد بیخردی هستند که در ملأ عام برای یک فیلم قمه میزنند و موضعگیری میکنند! در چنین شرایطی است که یک فیلمساز میتواند هوشیارانه عمل کرده و کاری انجام ندهد تا بهانه دست برخیها ندهد.