به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، «فراق و اشتیاق» عنوان تازهسروده عبدالمجید فرائی، شاعر پیشکسوت است که درباره روز بزرگداشت مولانا سروده و آن را برای نشر در اختیار ایکنا قرار داده است، در ادامه این شعر را زمزمه میکنیم:
«پا نهادم، نردبان مثنوی
پرکشیدم،آسمان مثنوی
موج دیدم،اوج دیدم در عروج
سر پنهان، در نهان مثنوی
او ز رمز و راز سرالله گفت:
ساده، در شعر روان مثنوی
هر کلامش، چشمه جوشان عشق
در سفته در زبان مثنوی
گاه میگفت: ازفراق و اشتیاق
گه، حدیث و داستان مثنوی
گاه نی میگفت: با ما، سرّ یار
از کران، تا بیکران مثنوی
دیده حقبین خود را بازکرد
شیخ پیر مهربان مثنوی
ز انبیا و اولیا نیرو گرفت
تا بگوید: آرمان مثنوی
گاه، از موسی حدیثی میسرود
ای بنازم، بر شبان مثنوی
از محمد، نکتههای ناب داشت
رهنمون شد کاروان مثنوی
از علی گفتا: ز اخلاص علی
جان فدای پهلوان مثنوی
حکمت لقمان مکرر بازگفت
تا بیا بیارمغان مثنوی
گفت: از عیسی، از آن روح خدا
داستان راستان مثنوی
الله الله ذکر یار آشناست
از دهان دوستان مثنوی
ارزش یک آه را، کرد آشکار
گر شنیدی، از دهان مثنوی
کودک حلوا فروشش آیتی است
از برای آب و نان مثنوی
گاه طوطی بود، حکمت آشنا
رهنمای بوستان مثنوی
جان نهادم درطبق، بیگفتوگو
تا شدم، از کودکان مثنوی
راه جستم در میان عارفان
میهمان در آستان مثنوی
هشتم از تن جان، تهی گشتم زخود
متصل گشتم، به جان مثنوی
شعر جوشید از سرای اندرون
گاهگاهی، از لسان مثنوی
تشنگی آمد سراغم، با عطش
خودکشیدم، سایبان مثنوی
لذتی حاصل شد از ابیات او
مست شد جان، از بیان مثنوی
گفت: از اصل و اساس عاشقی
نیستی، در کهکشان مثنوی
نیستی که، هستی از او پاگرفت
گفت: دائم، باغبان مثنوی
پس «فرائی» نیستی را برگزین
تا بقا یابی میان مثنوی»