مطالعات میانرشتهای علوم و قرآن حوزهای است که به خصوص در دوران معاصر مورد توجه برخی دانشگاهیان و حوزویان قرار گرفته است. این گرایش با رویکردهای مختلفی از تطبیق گزارههای علمی با قرآن گرفته تا استخراج برخی گزارههای علمی از قرآن در برخی رشتههای علمی مورد توجه قرار گرفته است.
محمد حسناسدیان فلاحیه، عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور مرکز اهواز که در حوزه زمینشناسی و قرآن کار میکند، معتقد است که میتوان بر اساس ایدههایی از قرآن با تکیه بر زمینههای دانشی فیزیک، ریاضی و زمینشناسی به کشف افقهای جدید علمی دست یافت. آنچه در ادامه میآید مشروح گفتوگوی خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) با این پژوهشگر میانرشتهای است:
ایکنا: برای دانشجویانی که تخصص زمینشناسی دارند و میخواهند وارد پژوهشهای قرآنی شوند یا بالعکس آن، چه روشی را پیشنهاد میکنید؟ برای افرادی که بخواهند تحقیق میانرشتهای در حوزه زمینشناسی و قرآن انجام بدهند، چه روش، سبک و سیاقی را پیشنهاد میکنید؟
زمین یک سیاره است؛ به هرحال جزئی از مجموعه این کهکشان و کائنات است. زمین یعنی وارث، همانطور که در قرآن آمده و خداوند متعال زمین را در مقابل آسمانها قرار داده است و این نشاندهنده عظمت زمین است.
معتقدم چون زمین وارث اطلاعات آسمانهاست پس میتوانیم با شناخت دقیق زمین، به شناخت آسمان نیز برسیم. ما در رابطه با زمین خیلی مشکل داریم. دینامیک آن را خوب نشناختهایم. اگر خوب شناخته بودیم تا الان مسائل زلزلهها، آتشفشانها و ... حل شده بود. حتی تمامی تغییرات آب و هوایی که اتفاق میافتد به تکتونیک (زمینساخت) و دینامیک زمین مربوط میشود.
طبق آیه قرآن همان دینامیکی که ابرها را ایجاد میکند کوهها را نیز ایجاد میکند
بهطور مثال خداوند در قرآن دو پدیده متفاوت خلقت کوهها را با آب و هوا مقایسه کرده است، اما جالب است که هیچ کس در رابطه با این مسئله پژوهشی نکرده است. این مقایسه گترهای نیامده است، اینها کاملاً به هم ارتباط دارند؛ آب و هوا با زمین. «وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ» (نمل/88). خداوند بحث جبال و سحاب را مطرح میکند و میفرماید که عین سحاب است، این «عین» صرفاً یک مقایسه نیست؛ معتقدم همان دینامیکی که سحاب و ابرها را ایجاد میکند کوهها را ایجاد میکند و هیچ کس تا بحال این مورد را متوجه نشده است.
بنا براین، اگر بخواهیم نجوم و آسمانها را بشناسیم، اولین قدم این است که زمین را خوب بشناسیم؛ چون زمین وارث این اطلاعات است. با شناخت زمین بسیاری از مسائل کیهانشناسی شناخته میشود بهویژه خلقت؛ با اینکه البته بسیار پیچیده است چون مسئله خلقت زمین، ریشه در تاریخ زمین و در میلیاردها سال دارد. بحث «دحو»ی که میکنیم این نیست که فکر کنیم سریع اتفاق است، شاید در میلیاردها سال اتفاق افتاده است، آن زمانی که زمین، آب بوده، البته نه این آبی که الان ما فکر میکنیم، بلکه یک مایعی سیالی بوده که در قرآن مطرح شده است.
پیشنهاد میکنم که موقعیت زمین را در فضا که خیلی مهم است، تأثیر سایر سیارات مخصوصاً ماه و خورشید و بقیه سیارات منظومه شمسی و همچنین در کهکشان را بررسی کنند. چون همه اینها در دینامیک زمین مؤثر است.
ملاک اصلی حرکت دینامیک زمین، گرانش است نه گرما
کاری که کردم و شاید کار جدیدی بوده، این بوده که ما این ارتباط را از زمین قطع کردهایم، چون دانشمندان غربی معتقدند که منشأ و آن چیزی که باعث حرکات زمین و موتور زمین است گرمای داخل آن هست که این را ما از داخل قطع کردیم و به آسمان وصل کردیم و گفتیم که ملاک اصلی حرکت این موتور، گرانش است. گرانش بهعنوان یک نیروی خیلی عظیم تمام کائنات را به هم دوخته و اینها را کنترل میکند؛ بنابر این ما اینها را باید توجه کنیم و این هم در رابطه با موقعیت زمین در فضا هست که مجموعهای را میسازد.
اعتقاد دارم که مسائل حدوث زلزلهها، آتشفشانها و آب و هواها دقیقاً به موقعیت زمین بستگی دارد، ـ کما اینکه خیلی از مسائلش البته مطرح و روشن است ـ ولی هنوز باید در این قسمت بیشتر کار کنیم؛ بهطور مثال تأثیر گرانش در دینامیک زمین. پیشنهادم به دوستانی که علاقه به پژوهش در این زمینه دارند این است که واقعاً زمین و مخصوصاً موقعیت آن را در فضا خوب بشناسند.
ایکنا: مطالعات میانرشتهای بین قرآن و زمینشناسی را که تابحال انجام شده را چگونه ارزیابی میکنید؟
در زمینشناسی متأسفانه میتوانم بگویم صفر است. بسیار بسیار سطحی است. نمونهاش همین «دحو الارض» است. سالهای سال، آنچه که مطرح میشود تکرار همین جمله است که زمین از زیر مکه گسترده شده است؛ ولی چطور گسترده شده و به چه شکلی؟ واقعاً کسی کار نکرده است.
12 سال است که روی همین کلمه «دحوالارض» کار میکنم و تازه احساس میکنم اول راه هستم. بحث دحو، عظمت قرآن را نشان میدهد و پیچیدگی قضیه، ریشه در تاریخ زمین دارد. نه فقط ایران، بلکه در کل جهان اسلام در این قضیه ضعف داریم چون به این شکل که روی یک کلمه بایستیم، دقت کنیم و وقت بگذاریم نبوده است.
تاکنون قرآن را سطحی نگاه کردهایم و بیشتر به قرائت و تجوید پرداختهایم و روی آیات و تک تک کلمات فکر نکردهایم. در قرآن فرض کنید یک کلمه در رابطه با حج آمده است، در بعضی از ترجمهها دیدهام که اصلاً کلمه را برعکس ترجمه کردهاند، خداوند در قرآن مجید در رابطه با حجاج در موسوم حج به پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «وَأَذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالًا وَعَلَى کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ»، (حج/27). «فَجٍّ» یعنی فاصله و «عَمِیقٍ» یعنی گود. در ترجمهها دیدهام البته در تفاسیر ندیدهام، شاید فکر کرده است که اگر بنویسد از راه عمیق، عجیب است و نوشته از راه دور؛ در صورتی که این عمیق کاملاً علمی و دقیق است، تا این حد از مسئله دورافتادهایم که حتی این کلمه قرآن را هم عوض میکنیم. یعنی فکر میکند اگر بنویسد از راه عمیق، خندهدار است؛ ولی خندهدار نیست و عین واقعیت است. کره زمین را باید طوری در فضا در نظر بگیریم که مکه در رأس آن قرار گیرد؛ در آن صورت عین قله کوه، افراد و رجال اعم از زن و مرد و پیاده از عمق و از گود به سمت بالا میآیند. این خیلی به من کمک کرد. همین یک کلمه عمیق کمک بسیاری کرد. سعی کردم زمین را سه بعدی و در افقهای مختلف ببینم.
تا نقطهای که باید باشیم خیلی فاصله داریم، آنچه که الان در مسائل زمین شناسی و قرآن داریم سطحی است. نمونهاش اینکه هر جا رفتیم همین که گفتم قرآن، همه فرار کردند، دانشمندان خودمان را میگویم. یاد گرفتهایم که باید هر چیزی را از غرب بگیریم.
فرض کنید اگر به جای کلمات دحو و طحو کلمات rolling و Spiraling را بگوییم برایشان جالبتر است، ولی همین که بگویم دحو و طحو موضع میگیرند. جو علمی ما متأسفانه به این شکل است. ممنون میشوم کسانی که در این زمینه ملاحظهای، ایرادی و اشکالی دارند با من مطرح کنند. نمیگویم هر چه میگویم درست است ولی اینقدر متأسفانه جو ناجور است که تابحال جا نیفتاده است و فکر میکنند بحث قرآن و علم دو مقوله جداست و با هم جمع نمیشوند.
ما که تازه شروع کردهایم و احساس میکنم هر جا که بروم موضعگیری میکنند، با شک و تردید به قضیه نگاه میکنند و مایل نیستند. ما از جهان غرب انتظار نداریم چون این مسئله برای آنها خیلی سنگین و فاجعهآمیز است که بپذیرند نظریه اولیه تکتونیک درباره دینامیک زمین که صد و اندی سال از آن میگذرد هنوز که هنوز است میلنگد. برایشان فاجعهآمیز است که کسی ثابت کند که آنچه قرآن میفرماید به این شکل درست است.
اگر در غرب به مسئله علمی برسند، ما مسلمانها میگوییم بله چنین است، ولی خودمان پیشگام نیستیم که برای اولین بار کار را شروع کنیم، واقعاً در این قضیه بایستیم و بررسی و تحقیق کنیم و این علم را استخراج کنیم. تا الان اینگونه بوده، هر جا کشفی شده گفتهایم که بله در قرآن بوده است و فلان امام ما هم این حرف را زده است، ولی متأسفانه در این زمینه ضعیف هستیم.
ایکنا: به نظر شما آیا قرآن این ظرفیت را دارد که بهعنوان یک منبع در رشته شما قرار بگیرد؟ آیا میتوان اکتشافات جدیدی را از دل قرآن استخراج کرد؟
قرآن واقعاً یک کتاب هدایت است؛ ولی بخش زیادی از آیات آن در رابطه با خلقت هستند که به ما سرنخ میدهند و این اصل مطلب است. چیزی که الان یک پژوهشگر مشکل دارد نداشتن سرنخ است. الان تحقیق کردن مثل راه رفتن در یک دریای ظلمانی است، نمیدانید که از کجا باید شروع کنید. مثل آن چیزی که در قرآن تحت عنوان زوجیت، تقارن یا نظم مطرح میشود. اینها سر نخ هستند، محقق مثل چراغ راهنما در این ظلمات میرود و میتواند راه را بهتر انتخاب کند.
به فرموده قرآن با حرکت در زمین به چگونگی آغاز آفرینش میتوان پی برد
یا در جایی دیگر میفرماید: «سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ»، (عنکبوت/20)، این خودش به انسان امید و یک اطمینان قلب میدهد. خالق به ما میگوید که شما در زمین حرکت و سیر کنید، ببینید که آفرینش چگونه آغاز شده است. این خودش برای ما یک پیام محکم است.
با استناد به این آیه کاملاً مطمئن هستم که با تحقیق و سیر در علوم زمین میتوان به شروع خلقت پی برد چون خود خالق عالم فرموده است. یا اینکه همان کلمهای که اشاره شد، کلمه «عمیق»، برای من جالب است؛ چرا نگفته است من فج البعید؟ در جاهایی از کلمه بعید استفاده شده ولی اینجا کلمه عمیق را به کار برده است، یا در خیلی جاهای دیگر کلمات بسیار دقیق و درست انتخاب شدهاند. معتقدم اینها سرنخهایی است که میتواند ما را به سرمنزل مقصود برساند که نمونهاش همین دحو الارض است. این مطلب جدید است و ممکن است در آینده دور ثابت شود حتی در آینده نزدیک هم فکر نمیکنم به آن برسند؛ اولین جایی که دچار تکتونیک شده مکه بوده است. در واقع این پیچشها بوده که باعث ایجاد قارهها شده نه حرکت افقی صفحات قارهها، این غلط است. اثبات این قضیه شاید به این زودی محقق نشود. این یک تجربه برای کل مسلمانهاست که واقعاً ارزش و قدر عظمت قرآن را بدانیم و بیش از این تفکر و فکر کنیم.
ایکنا: برای افزایش کیفیت مطالعات در حوزه زمینشناسی و قرآن چه پیشنهاد خاصی دارید؟ ظرفیت علمی کشور ما در حال حاضر چه شرایطی دارد؟
با توجه به اینکه رهبر انقلاب دائماً روی قضیه تدبر در قرآن تأکید میکنند فکر میکنم الان وقت خوبی است. در حال حاضر شرایط خوبی وجود دارد. از همین الان هم باید شروع کنیم و اگر از الان بحث دینامیک زمین و همین بحث دحوالارض را شروع نکنیم، ممکن است چند سال دیگر از جای دیگری با یک عنوان جدید شروع شود و به اسم آنها ثبت شود. هر کنفرانس و همایشی در داخل یا خارج که رفتم این مطالب را گفتم، چون قبلاً هم در تاریخ اسلام اتفاق افتاده است. خیلی اتفاق افتاده که سرنخ و شروع یک مطلب علمی اول در جهان اسلام باشد و بعد از جای دیگر سر در آورد.
فکر میکنم که وقتش رسیده که حداقل در این زمینه کار شود. حداقل در ایران ما واقعاً بیش از سایر کشورها مشکل داریم از این جهت که کشور ما یک کشور زلزلهخیز است. بسیار در این مورد هزینه میشود و همه هم دنبال این هستند که واقعاً مشکل را بفهمند. تکتونیک زمین میتواند به حل آن کمک کند؛ البته نه در کوتاهمدت، بلکه در طولانی مدت.
امکان پیشبینی زلزله با دحوالارض
مطمئنم که با همین بحث دحوالارض یا اسپیرال تکتونیک tectonics Spiral، ما در آینده میتوانیم به پیشبینی زلزله امیدوار باشیم. بشر الان و دانشمندان خودمان اینقدر این مطلب برایشان سخت است که فقط میگویند ساختمانها را قوی کنید، اصلاً انگار از پیشبینی زلزله مأیوس شدهاند و فقط به قویکردن ساختمانها فکر میکنند.
شاید به کمک همین بحث دحوالارض و اینکه دینامیک زمین، ریشه در کائنات، سیارات و ریشه در آسمانها دارد، کم کم بتوانیم در آینده آن را گسترش دهیم و این نیاز به تخصصهای مختلف دارد. در آینده در این باره پژوهشکدهای ایجاد شود، به آن معتقدم و ضرورت آن را کاملاً حس میکنم؛ پژوهشکدهای تحت عنوان «دحوالارض» تأسیس شود و افرادی مخصوصاً آنهایی که به نجوم علاقهمند هستند و فیزیک و ریاضی میدانند بیایند. چون این بحث، بحثی است که نیاز به یک زمینه فیزیک و ریاضی و همچنین زمینشناسی دارد ولی پایه آن واقعاً فیزیک است چون مسئله گرانش است. افراد با تخصصهای مختلف بیایند در این قضیه کار کنند و ببینند که موتور زمین چگونه کار میکند، با چه چیزی کار میکند، از چه قواعد، معادلات و فرمولهایی پیروی میکند و اینها را کم کم بیابند.
تا الان فقط یک مقدمه و شروع بوده است. تا الان فقط توانستهایم این را بفهمیم که نظمی در کار بوده است چون تاکنون به آن اعتقادی نبوده است، مثلاً فرض کنید در پلی تکتونیک، شش، هفت ورقه را مطرح میکنند که هیچ نظم و شکلی ندارند، این اولین ایرادی است که به این نظریه وارد است. این ورقهها شکل ندارد و این خودش ضعف است؛ ولی در این مدل Spiral tectonics به این شکل نیست. ورقهها و صفحات زمین، دارای شکل میشوند، شکلهایی از هم زاده میشوند که فراکتالی (Fractal) و کپی همدیگر هستند.
اینها با زبان ریاضی و فیزیک تبیین شود. کار من در این زمینه نیست ولی واقعاً دنبال این هستم که جایی ما را پشتیبانی کند و در این جهت حرکت کنیم. افرادی که به این رشته علاقهمند هستند بیایند، جمع شوند و همه درباره این معضل همفکری کنند. کاملاً اعتقاد و اطمینان دارم که مسئله پیشبینی زلزلهها کاملاً قابل حصول است.
سپاس و تشکر فراوان دارم خدمت آقای دکتر برای این اطلاعات بسیار ارزنده و پیشنهاد های مفید.
این علم و خصوصا علم نجوم و کیهان شناسی علوم بسیار پیچیده ی عصر حاضر هستند که قرآن حدود 200 آیه را درباره ی آن ها ذکر کرده که همین موضوع اهمیت این علوم را به ما می رساند.
با آرزوی موفقیت
انشاءالله جزء الباقیات الصالحات برای جنابعالی باشند .
با سلام خدمت استاد عزیز جناب آقای دکتر اسدیان فلاحیه
بسیار خرسند شدم از مطالعه موضوع فوق و قطعا باب جدیدی که جنابعالی برای تشنگان علم باز نموده اید.
امیدوارم زمانی فرارسد که با تحقیقات گسترده موفق به اثبات این نظریه شوید و دانشمندان غربی برای یادگیری زانوی تلمذ بر زمین بگذارند و در مقابل قرآن سر تعظیم فرود آورند.